کـریمانــه

لحظاتی باشکوه پر از سادگی

کـریمانــه

لحظاتی باشکوه پر از سادگی

کـریمانــه

اینجا تکه هایی از لحظات زندگی باشکوهی را می خوانید که لطف "کریمانه" شامل حالش شده است ...

و سوره کوثر پیش از اینکه یک اجتماعی نویس باشد، یک "جهادی نویس" بوده و هست و خواهد بود ...

******************************
معتقدم هر بزرگواری که وارد "کریمانه" میشود، فقط بواسطه ی خدای حضرت زهرا س و خوش روزی بودن او است.

******************************
اینجا دیانت و سیاست به هم تنیده است. اما این، لزوما به این معنا نیست که پیرامون مباحث سیاسی کشور پست جداگانه گذاشته شود و به بحث و نظر پرداخته شود. چشم ها را باید شست!

******************************
هرگونه برداشت، کپی از مطالب، استفاده از قسمت یا تمام متن، تحت هر عنوان، حتی بدون ذکر منبع، نه تنها حلال و مجاز می باشد، بلکه بعنوان نویسنده ی حقیقی و حقوقی مطلب، نشر دهندگان نوشته ها رو در ثواب نگارش آن ها شریک میکنم.

******************************
تقریبا بالای 95 درصد از مطالب این وبلاگ ، تولیدی است و در هیچ جای فضای مجازی قابل جستجو نیست. این را نه از برای خودبزرگ بینی و غرور، که برای توجه و تعمق متفاوت و ویژه در پست ها نسبت به سایر نوشته های فضای مجازی، میگویم.

******************************
و حرف حساب: آیت الله فاضل ره فرمودند:
" 50 سال است دارم اسلام می‌خوانم. بگذار خلاصه‌اش را برایت بگویم. واجباتت را انجام بده. به‌جای مستحبات تا می‌توانی به کار مردم برس. کار مردم را راه بیانداز.اگر قیامت کسی ازت سوال کرد، بگو فاضل گفته بود..."

یازهرا س.

مطالب پربحث‌تر
پیوندهای روزانه

جهادی نوشت (1)

جمعه, ۲۴ مرداد ۱۳۹۳، ۰۶:۵۳ ب.ظ

گل پوچ

ساعت سه بعد از ظهر داغ ترین روزهای سیستان و بلوچستان. پژوهشگران معتقدند جدیدترین روش خودکشی رو میشه در بیابان های اینجا پیدا کرد! قدرت نفوذ این آفتاب به مغز بدن ، بالاتر از نامه حاج قاسم سلیمانی به لایه های امنیتی پنتاگونه! 

براحتی احساس میکنم گرما داره انتقام لحظه هایی رو که توی کل عمرم توی سایه یا زیر کولر بودم میگیره. شوخی بردارم نیست. واقعا دیروز اونقدر هوا گرم بود و پسرها دلتنگ فوتبال شده بودند که پیشونی ام داغ شده بود هرچی خیس کردیم و آب زدیم جواب نمیداد. کله ی مبارک یعنی درحال تبخیر بود. من نگران خودم نبودم که! نگران مخاطبانی بودم که در فراق نوشته های پرررر محتوا و پرررر مغزززم واقعا چطور میخواستن به زندگی ادامه بدن؟! والا! 

میرم به سمت مسجد. خدا میدونه که چقدر صبر کردم تا این لحظات ِ بی نظیر کنار بچه ها بودن رو دوباره تجربه کنم. 

(قبلتر هم گفتم من واژه "عشق" رو توی زندگیم دو جا لمس کردم. یکی با اعضای خونواده ام. یکی هم اردوهای جهادی.)

تا میرسم دم در مسجد ، بازم این دخترها و پسرای خوشگلم هستن که زودتر از معلم شون اومدن سر کلاس.

توی مسجد یکی از رفقا رو می بینم که خیلی گرم مشغول بازی گل یا پوچ با پسرها شده. طبق قاعده وقتی پسرها این سمت پرده مشغول بازی شدن ، کلاس دخترا با حقیر ِ فقیر ِ مستجیر ِ زمینگیر ِ سر به زیر هست! و باید با کمال میل کلاس امروز رو با فرشته های شیش تا ده ساله برگزار کنم. دخترا حلقه میزنن و صلوات میفرستیم و کلاس شروع میشه.

دخترا همیشه متفاوتند. میتونم ادعا کنم هیچ پسری در کلاس درس مثل یک دختر نمیتونه حواس جمع و دقیق باشه. آدم خیالش راحته دخترها درس رو تلف نمیکنن بلکه در حد خودشون حقش رو هم ادا میکنند. وقتی سال 90 آمار دادند که تعداد دخترها در دانشگاه ها بیشتر از پسرهاست همه ناراضی بودند از این آمار و من خوشحال. علم رو باید جایی هزینه کرد که امکان پرورش عالِم از تو دلش باشه. حالا اینکه این دخترها بعد از مدرک نیاز به کار دارند یا فضای دانشگاهی ناخالصی هایی داره بحث دیگه ایه و وظیفه دولته که جایی امن و مطمئن در صورت نیاز براشون فراهم کنه. بگذریم.

هرچند ساکت نشون میدن ولی شک ندارم صدای خنده پسرها و بازی گل پوچ اون ور پرده ، حسابی هوش از سرشون برده. 

خیلی ناگهان میزنم وسط خال و میگم: بچه ها امروز داستان قرآنی رو میذاریم کنار. امروز میخوایم "گل پوچ" بازی کنیم!

با چشمایی که شیطنت ازش میباره به همدیگه نگا نگا میکنن و انگاری که پیروز مذاکرات پنج به اضافه یک شده باشن، ذوق میکنن اما از سکوت رقیه میشه یه سوالی رو فهمید: آخه ما که مثل پسرا گل پوچ بلد نیستیم بازی کنیم. 

آماده میشیم برای بازی. 

- زهرا خانم! اون تیکه کاغذ رو بیار گل درست کنم. دخترا خوب گوش کنید. من وقتی میخواستم این بازی رو یاد بگیرم بچه بودم. یادم نیست کی یادم داد شاید مامانم شاید آبجی م . ولی یادمه خوب ِ خوب گوش کردم و خیلی زود یاد گرفتم. خیلی آسونه. هرکی بهتر گوش کنه بهتر یاد میگیره. 

طریقه بازی رو یاد میدم و یک دور آزمایشی هم بازی میکنیم. هیجان ِ بازی کردن ِ من براشون خنده داره و خنده های پشت سر هم شون هم واگیر داره! حس میکنم توی جابجایی گل و دست به دست کردنش هنوز مشکل دارن. ولی خدایی ش دعوا کردن شون سر گرفتن گل رو که می بینم دیگه صدای خنده منم بلند میشه. البته جای خداروشکر که هنوز کار به گیس و گیس کشی نرسیده و همه چیز آرومه. احساس خوبی پیدا کردند چون میدونن چیزی کم ندارن از پسرا و توی گروه ما تبعیضی بین برنامه پسرها و دخترها نیست.

 بعد از چند دور بازی یکهو گل گم میشه و حالا بهترین فرصت برای معلم کلاسه که کارشو شروع کنه.

گل رو می بینم و برمیدارم. 

- حالا یه چیز قشنگ. میدونین بازی گل یا پوچ مثل چی میمونه؟ مثل دنیا و آخرت! وقتی که گل رو توی دست تون میگیرین و قایمش میکنین ، انگار "دنیا" ست. ولی وقتی مشخص میشه کدوم دست ها پوچ بوده و کدوم دست توش گل ، اونجا هم انگار "آخرت" میشه. کسی که بنده خوب خداست باید همیشه توی زندگی اش "گل" باشه. هیچکس دست پوچ رو دوست نداره. همه دنبال دستی هستن که توش گله. درسته؟

تأییدشون رو که میگیرم ، بازی رو ادامه میدیم و دوباره با شور و حال شروع به بازی میکنن. همین لحظه تلفنم زنگ میخوره. یکی از دوستای قدیمی م از حرم آقا امام رضاست. انگار حالا نوبت شور و حال من شده. از حال و هوای قشنگ صحن سقاخونه میگه. بغض میکنم و رو به دیوار میکنم تا چشمهای آسمونی شده ام بازی بچه ها رو خراب نکنه ...                                                                         

تابستان 1392         

-----------------------------------------

عشق نوشت: دنیا مشتش رو باز کرد؛ "شهدا" گل بودند و ما "پوچ". خدا آن ها را با خود برد و زمان ما را .

نظرات (۲۶)

سلام.
دخترا خیلی مظلومن! همه چی رو هم سریع می چسبونیم به دین. عرف غلط مرد سالار ما هم حق زنا رو ازشون سلب کرد هم حق خود مردا رو!
اگه معلم این بچه ها درکش نمی رسید می دونید چه حس تحقیر تلخی براشون اون ته ته های ذهنشون خاطره می شد؟!

پاسخ:
سلام

بنده بشخصه برای جامعه مون متاسفم که حقوق ارزشمند زن هنوز هم ناشناخته مونده.
تا هم حرف بزنی به هزار برچسب متهم میشی. 

نه. چه حس تحقیر تلخی براشون خاطره می شد؟!

سلام و خدا قوت

خاطرات شیرین سفر های معنوی و پر از خوبی های شما را خوندم و لذت بردن

من هم میخام گل یا پوچ یاد بگیرم این طرفا نمیایی یه کلاس برا ما هم بزاری

اینجوری شما تعریف کردی ما هم هوس بازی گل یا پوچ کردیم

ما خدا رو داریم و ائمه اطهار هیچ وقت پوچ نمیشیم پس نگران اخرت نباش

پاسخ:
سلام

خانم مدیر شما خودتون مدیر مدرسه ای هستید که ماها توش معلم هستیم :))

آموزش گل یا پوچ میذاریم با مخلفات. ساعتی چند الان خوبه خانم مدیر؟

خوب خوندید متن رو؟ جواب سوال خصوصی تون توی متن هست.

سلام!

با عرض معذرت بابت کم خدمتی های گذشته عرض می کنم وبلاگ "شاهدامن دوست" بنا به دلایلی به آدرس جدید منتقل شد.

افتخار می کنیم پذیرای شما باشیم:

http://haftgonbad135.blogfa.com

نام جدید وبلاگ: هفت گنبد

باتشکر وتقدیم احترام فراوان.

حق!


پاسخ:
سلام . ممنون.
به نام خدا
سلام
چقدر فضای خوبی داره اونجا
یه سادگی وصمیمیت خاصی هستش.
خدا حفظشون کنه.تو یه بازی، یه درس بزرگی رو بدن،کار خیلی خوبیه وباعث میشه تو ذهن بچه بمونه.
«کسی که بنده خوب خداست باید همیشه توی زندگی اش "گل" باشه.»

آقای سوره کوثر،پستاتون یه حال معنوی خاصی رو به آدم میده.اگه خدا بخواد وآقا امام رضا
بطلبه،قراره مهمون آقا بشم.
دعا،فقط دعا کنین برای این روزام.
یا علی (ع) مدد

پاسخ:
سلام.

تازه ببینید جهادی چقدر زیبا و باعظمته که قلم داغون کسی مثل منم میتونه اندکی از حس و حال زیبای اونجا رو منتقل کنه.

خوش بحالتون. شما چندمین نفری هستید از دوستان مجازی من که خبر طلبیده شدن تون بهم داده میشه.
فکر کنم هنوز هم اندک تاثیری توی دعاهام مونده. :دی
رفتید محضر آقا برای همه عاشقان دور مانده از حضرت هم دعا کنید. 
من دوست ندارم تعداد دختران دردانشگاهها بیشترباشه.چون درس ودانشگاه جلوی ازدواج بهنگام رامیگیره وازطرفی اکثر ا اگراغراق باشه نصف بیشترشون دوست دارندبا همطراز یا بالاتروصلت کنندوهمین خودش مایه دردسرعظیمی شده
پاسخ:
گفتم با خودم اون قسمت درمورد جامعه رو حذف کنم ها.

الانه که پست بره سمت یه چیز دیگه.
سلام
آفرین به برداشت درستتون.
راستی متن دوست داشتنی بود اما کوتاه نویسی برای وبلاگ مفیدتر است.
ارادت
پاسخ:
سلام و تشکر. 
کوتاه نویسی به شرطی که حق مطلب ادا کنه. اگر نکرد چی؟

خوش اومدید و تشکر.

سلام مثل همیشه عالی بود.استفاده کردیم.چقدر خوبه که این سفر های معنوی نصیبتون میشه. منم امسال میخواستم برم ولی قسمت نشد.البته که لیاقت میخواهد.

یاعلی

پاسخ:
سلام مثل همیشه گوارا.

چرا قسمت نشد؟ حیف خب داره عمرتون ، جوونی تون میگذره بدون جهادی .
عرض کردم: اگه درکتون نمی رسید...
تکرار این ذهنیت که ما با پسرا فرق داریم که خوشی نمی کنیم باعث یه جور حس بد میشه که برای فرار ازش یا رد کردن این حس دست به کارای عجیبی می زنن خانوما!
خودم مربی بودم می دونم چه قدر دخترا و پسرا خودشون رو با هم مقایسه می کنن. اگه یه جایی هر کدوم کم میاوردن یه جوری بروز می دادن(حالا چون جلوی من راحتتر بودن) در این مورد دخترا حساسترن چون بیشتر مسائل و برخوردهایی که باهاشون میشه رو تحلیل می کنن.
توی روایات هم داریم که اگر برای خانواده تون هدیه گرفتید اول به دخترا اون هدیه رو بدید و اگه وارد خونه شدید اول به دخترا محبت کنید(یعنی کلا دخترا باید خوش تر باشن و بیشتر در رفاه)متاسفانه برعکس پدر و مادرا خیلی بی دقتن به این مسئله!
راستی این چند روز اتفاقایی برام افتاد که فهمیدم مبارزه با کج فهمی در دین عین شهادته برای ما! ما هم اگه رسالتمون رو خوب انجام بدیم گل خداییم!!
در ضمن من اول شدم مثل این که!! :))
پاسخ:
بله روایات و این ها رو که نگید که اون پست معهود در وبلاگ شهید شده ام یادم میاد. پست روز مادر :)

بله تبریک میگم اول شدید. ان شاءالله توی عمل خالصانه هم اول باشید.

چه اتفاق هایی؟ برای ما هم بگید اگه امکان داره.
منم اردو جهادی میخاااااااام! بذا  برم  دانشگاه!!!!
راستی سلام! خیلی خوبه یه معلم بتونه از یه بازی ساده چنین درسی به شاگردا و مخاطباش بده! 
و راجب عشق نوشتتون! عالی بود! فقط خدا کنه این آخر عمری کرمی بشه و گل رو بزارن تو مشتمون، که پوچ نریم!!
پاسخ:
سلام

منتظریم شما به دانشگاه برید و بزودی به این دریای شیرین بپیوندید. اونقدر که غرقش بشید و از جهادی جدا نشید.
  • دخترچادربه سر
  • سلام برادر شاگردنمیخواین؟
    "دخترچادربه سر"هنوزهست کلی هم حرف واسه گفتن داره اماانگیزه ش یه نمه کم شده،ازفضای نت یه کم فاصله گرفته تاحالش خوب شه ولی خیلی زودبرمیگرده ومثل قبل پرشوروانرژی فعالیت میکنه
    پاسخ:
    سلام بزرگوار.

    اگر بجز دعا کردن از دست ما کاری برمیاد که شما به زودی به شور و فعالیت تون برگردید بگید.
  • من و خواهرم
  • بچه ها خیلی پاک و زلالند، به خصوص بچه های روستا ... خوش به سعادتتون که توفیق خدمت در اردوهای جهادی رو دارید.
    یادمه زمانی که مربی طرح صالحین بودم یه روز برای بازرسی اومدن و به بچه ها گفتن مربی تون سر کلاس چه مطالب و مباحثی رو براتون گفته، همه همین جوری مات همو نگاه کردن و به غیر از دو تا مطلب به زور چیزی به ذهنشون نرسید بعد هم گفتن بازی می کنیم و اردو می ریم و خیلی خوش می گذره!! قیافه متعجب بازرس به بنده خبر از این می داد که شما پس سر کلاس چیکار می کنید؟!!
    بچه ها راست می گفتند ما فقط بازی می کردیم و تفریح ... ما فقط با بچه ها زندگی می کردیم...
    آخر هم موفق نشدیم به طور کامل مسئولین توجیه کنیم که بچه ها به بمباران اطلاعات نیاز ندارند فقط یه مربی عامل می خوان که متاسفانه ما نبودیم ...
    پاسخ:
    لایک برای خط آخر نظرتون.
  • من و خواهرم
  • اینم برای عشق نوشت:
    زود بیدار شدم تا سر ساعت برسم

    بایداین بار به غوغای قیامت برسم

    من به "قد قامت" یاران نرسیدم، ای کاش

    لا اقل رکعت آخر به جماعت برسم

    آه ،مادر! مگر از من چه گناهی سر زد

    که دعا کردی و گفتی به سلامت برسم؟

    طمع بوسه مدار از لبم ای چشمه که من

    نذر دارم لب تشنه به زیارت برسم

    سیب سرخی سر نیزه ست... دعا کن من نیز

    این‌چنین کال نمانم به شهادت برسم

    پاسخ:
    سیب سرخی سر نیزه است ...

    دعا کن من نیز 

    این چنین کال نمانم ... به "شهادت" برسم ... 
    سلام
    خوش به سعادتتون کاش قسمت ما هم بشه...
    + ممنون بخاطر راهنمایی هاتون خیلی خوب بود.
    پاسخ:
    سلام

    خداروشکر. سلامت باشید.
    اینجا سفره شما ست قراره ما مهمون بشیم. دعا کنید زودتر امکان مهمونی دادن ما هم برسه، چشم. از این دست اتفاقا که توی زندگی امثال من کم نیست و نگاهم به اون اتفاق ها رو براتون می نویسم.
    فقط همین قدر بگم که شهادت ائمه هم برای همین جهاد بوده! ائمه نرفتن برای حفظ مرزهای اسلام؛ نرفتن برای ترویج اسلام، یا برای هیچ چیز دیگه ای جز برای مبارزه با کج فهمی در دین! مخصوصا شهادت خانوم فاطمه زهرا و امام حسین علیهم السلام برای همین بوده.
    درست نفهمیدن دین از قبول نداشتنش بدتره!
    پاسخ:
    سفره من وشما نداره که. ما خیلی ها نمیدونیم که حرف ها و صحبت هامون "رزق" محسوب میشه.

    شما وقتی نکته ای میگید این رزق منه که بشنوم و بکار بگیرم و بالعکس.

    ما دعاگو هستیم خونه جدیدتون راه بیفته ولی تا اون موقع بازم اینجا رو لطفا خونه خودتون بدونید :)
  • فانوس جزیره
  • سلام علیکم
    یکی از آرزو های ما رفتن به یه اردوی جهادی است ، اردویی تمام عیار ...
    زیبا و خواندنی و با هیجان نوشته بودید ، طوری که ما هم خودمان را آنجا فرض کردیم ..
    عاقبتتون بخیر / یاابوتراب


    راستی دیداری با خانواده شهید علی خلیلی برای دوستان وبلاگی هماهنگ شده است اگر وقت دارید و تهران هستید ...
    پاسخ:
    سلام و سپاس

    سلام من را هم به شهید و مادرش برسانید ...
    گاهی وقتا ادم بهشت رو تو همین دنیا حس میکنه یعنی تو بهشت زندگی میکنه!!لبخند این بچه ها بهشته...خوش به حال شما که تو بهشت و با بهشت زندگی میکنید...
    پاسخ:
    واقعا خوش بحالمون. 

    خدا این نعمت بزرگ رو ازمون نگیره.
    بچه که بودم کلا هر کار پسرونه ای میکردم همه تشویقم میکردن
    بابام" خدا حفظ شون کنه" همیشه افتخار میکردن و میگفتن شیرینم یه پا ممممممرددده!
    یادمه برای باز کردن جا تو دل بقیه و جلب توجه تقریبا به همه ی پسرهای فامیل یه ضربه ی مهلک زده بودم.
    این ماجرا خوب بود تا وقتی ازدواج کردم که بگذریم چه پوستی ازمون کنده شد تا زن خونه شدیم.هووووووووووووف
    اما تجربه ی بدی نبود.
    کاش کنار نذاشتن تبعیض بین برنامه ی دخترها و پسرها این مورد لحاظ بشه که این دو گروه فرق دارن و یعنی باید با هم فرق داشته باشن.
    راستش این تساوی رو زیاد خوش ندارم(یه آدم عینکی که داره با دقت نگاه میکنه)
    زن زنه و مرد مرده! هر کدوم هم جایگاه و ... خودشو داره.
    که البته بر همگان واضحه که جایگاه خانم ها بالاتره(نیشخند)
    یه چیزهای دیگه ای هم بعد از خوندن متن تو ذهنم بود بگم که .......... بسکه میپرید وسط حرفم ... یلدم رفت.
    پاسخ:
    جمله تون رو اینطوری بازنویسی میکنم که "تساوی" حقوق درسته اما "تشابه" حقوق نه.
    این دو گروه فرق دارن چون حقوق دختر و پسر متفاوته. اگرچه در شانیت شون خدا فرقی نذاشته.

    من که ساکت نشستم گوش میدم. حیف اون چیزهای دیگه که یادتون رفت :(
  • باران (رازی در منتهیٰ الیه مشرق)
  • سلام و ادب.
    چه حسّ زلال و خوبی!
    تبارک الله به خلّاقیّتتان در کشف ارتباط.
    براتون آرزوی توفیق روزافزون دارم.
    پاسخ:
    سلام و تشکر.
    الهی آمین. همچنین.
  • ماجراهای زندگی من و سید علی ...
  • با سلام

    مطلبتان بسیار عالی بود ... و دوباره خاطرات اردو جهادی را برایم زنده کرد ...

    اردو های جهادی تنها جایی بودند که از اینی که هستم خجالت می کشیدم ..

    از حضورتون ممنونم

  • من و خواهرم
  • سلام، به روزیم.
    کی رفتی برادر؟
    قبول باشه
    انشاالله همیشه کریمانه تون خالص بمونه

    پاسخ:
    کجا؟ خاطره سال قبل بود ها.

    الهی آمین. از این دعاها زیاد بکنید...
  • سودابه حمزه ای
  • به خداوندی خدا اگر مسئولین ما مثل ملت دغدغه خالص برای حفظ ارزشهای دینی و گسترش اسلام را چو ملت داشتند ایران بهشت اسلامی بود.شک نکنید بازی گل یا پوچ شما گلهای زیادی در قلبهای این نونهالان خواهد کاشت و باشد ثوابش ذخیر آخرتتان باشد ان شاالله.

    ممنون از اینکه تجربه این ابتکارتان را در اختیار ما قرار دادید.

    اجرکم عندالله

    پاسخ:
    سپاسگزارم.

    ان شاءالله دوستان از اندک تجربه ها توی موارد مشابه استفاده کنند. 
    خانم حمزه ای شما هم استفاده میدید به ما تجربه هاتون رو. مخصوصا مطلب ساحل دریا و افطار که برام موندگار شد.
    سلام.
    چه خاطره قشنگی بودوچقدرخوب که تنهایک بازی نبود...درس بندگی هم داشت...
    خیلی بده که دیگه دربلاگفا نیستین...اسمتون رو جزبروز شده هاندارم...نمیدونم کی بروز می کنید  
    پاسخ:
    سلام.
    بلاگفا در مقابل بلاگ خیلی حقیره. اینجا هم زیبایی خودش رو داره.
    تند تند سر بزنید تا جا نمونید!
    سلام
    وقتا با خدا گل و پوچ بازی می کنی نترس چون خدا همیشه دستش پره.
    یک لنگه از این کفش های مکاشفه برای من کافیست. کاش می داشتمش...
    سلام

    چشم حتما

    + پست های جهادی واقعا حس و شور خاصی دارن ...
    پاسخ:
    سلام و 

    گوارا ... 
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">