کـریمانــه

لحظاتی باشکوه پر از سادگی

کـریمانــه

لحظاتی باشکوه پر از سادگی

کـریمانــه

اینجا تکه هایی از لحظات زندگی باشکوهی را می خوانید که لطف "کریمانه" شامل حالش شده است ...

و سوره کوثر پیش از اینکه یک اجتماعی نویس باشد، یک "جهادی نویس" بوده و هست و خواهد بود ...

******************************
معتقدم هر بزرگواری که وارد "کریمانه" میشود، فقط بواسطه ی خدای حضرت زهرا س و خوش روزی بودن او است.

******************************
اینجا دیانت و سیاست به هم تنیده است. اما این، لزوما به این معنا نیست که پیرامون مباحث سیاسی کشور پست جداگانه گذاشته شود و به بحث و نظر پرداخته شود. چشم ها را باید شست!

******************************
هرگونه برداشت، کپی از مطالب، استفاده از قسمت یا تمام متن، تحت هر عنوان، حتی بدون ذکر منبع، نه تنها حلال و مجاز می باشد، بلکه بعنوان نویسنده ی حقیقی و حقوقی مطلب، نشر دهندگان نوشته ها رو در ثواب نگارش آن ها شریک میکنم.

******************************
تقریبا بالای 95 درصد از مطالب این وبلاگ ، تولیدی است و در هیچ جای فضای مجازی قابل جستجو نیست. این را نه از برای خودبزرگ بینی و غرور، که برای توجه و تعمق متفاوت و ویژه در پست ها نسبت به سایر نوشته های فضای مجازی، میگویم.

******************************
و حرف حساب: آیت الله فاضل ره فرمودند:
" 50 سال است دارم اسلام می‌خوانم. بگذار خلاصه‌اش را برایت بگویم. واجباتت را انجام بده. به‌جای مستحبات تا می‌توانی به کار مردم برس. کار مردم را راه بیانداز.اگر قیامت کسی ازت سوال کرد، بگو فاضل گفته بود..."

یازهرا س.

مطالب پربحث‌تر
پیوندهای روزانه

فقه نوشت (1)

يكشنبه, ۱۴ تیر ۱۳۹۴، ۰۵:۴۵ ق.ظ

سرانجام، انتظار به پایان آمد!

پس از حل تماااااااااااااامی مشکلات جامعه ی ایران، نظیر رباخواری، فقر و فحشا، بیکاری، ازدواج، طلاق، اعتیاد، فساد اداری، فساد اقتصادی، اختلاس، رشوه و ارتشا و ..... 

حالا پس از سالیان سال اصرار و تلاش تنی چند از جریان های منتسب به مراجع تقلید و سطح فوق العاده ی دقت و تمرکز ایشان بر

مهم ترین، حیاتی ترین، شاخص ترین، حساس ترین، اصلی ترین و سرنوشت ساز ترین معضل فقهی و فقاهتی حال حاضر جهان اسلام،

یعنی رویت هلال اول رمضان!!!

اعلام می داریم:

این هفته در ایران، بمدت شش شب و بعبارتی یک هفته شب قدر داریم! دست و جیغ و هورای بلند برای این اتفاق مبارک!

ضمن تشکر و قدردانی فراوان از همت و جدیت بیت معظم تنی چند از فقها و مراجع بزرگوار تقلید، که تا این اندازه نگران سلامت ایمان مردم هستند و برای این مهم، از هیچ خدمتی دریغ نکرده اند،

دلیل این حماسه ی بزرگ، عدم توافق همان تنی چند از فقها، با فتوای رسمی آیت الله خامنه ای رهبر ایران مبنی بر روز اول شروع ماه رمضان است. در نتیجه، عده ای روز هجدهم را روز هفدهم ماه می پندارند و شب قدر شان، با یک شب تاخیر فرا می رسد!

بنا بر آخرین اخبار، عده ای از مقلدین مراجع عالیقدر، آیات عظام ایکس، ایگرگ، وای و ضد، همچنان در تردید میان انتخاب شب های زوج یا فرد به عنوان شب های قدر امسال خویش، به سر می برند!

عده ای دیگر نیز، مجدانه، تصمیم دارند هر شش شب را به احیا و شب زنده داری بپردازند تا چیزی از حقیقت شب های قدر از دست نداده باشند!

بدیهی است که مراسم پرفضیلت نماز عید فطر امسال نیز، در دو روز و دو نوبت مجزا برگزار خواهد شد! 

در پایان، از طرف خود و کادر خبری شبکه بی بی سی این تقابل مراجع تقلید با رهبری ایران را به فال نیک گرفته و تحقق این پیش بینی را تبریک می گویم. به امید گسترش فریاد آزادی و تفرقه ی بیش از پیش در بدنه ی رژیم ایران، منتظر جنگ احزاب مذهبی در ایران خواهیم بود.


-----------------------------------------------

* فقها مچکریم! اینطوری عقلانیت، فدای تصمیمات عده ای میشه وا.

** هر سه شب قدر امسال ام رو تقدیم میکنم به رهبر فرزانه، فکور، دلیر و "مظلوم" کشورم؛ سید علی خامنه ای بزرگ.

*** عشق نوشت: برخیز و کوله بار محبت به دوش گیر/ سرهای بی نوازش بسیار مانده است

با تو چه کرده ضربه ی آن تیغ زهردار؟ / مانند فاطمه تنت ازکار مانده است!

آنقدر زخم ضربه ی دشمن عمیق هست/ زینب برای بستن آن زار مانده است

آرام تر نفس بکش آرام تر بگو / چندین نفس به لحظه ی دیدار مانده است

از آن زمان که شاخه ی یاست شکسته شد / چشمت هنوز بر در و دیوار مانده است

سی سال رفته است ولی جای آن طناب /برروی دست و گردنت انگار مانده است

می دانی ای شکسته سر آل هاشمی / تاریخ زنده در پی تکرار مانده است 

از بغض دشمنان به تو یک ضربه سهم توست / باقی آن برای علمدار مانده است ...

  • ۹۴/۰۴/۱۴
  • ۱۵۰۷۳ نمایش
  • سوره کوثر

نظرات (۷۲)

  • لیلی مدرس
  • به نام خدا

    سلام


    قدری چنین طولانی آرزوست!


    به نظرم تو این شش روز میتونیم یه برنامه ریزی خوب و نجات دهنده داشته باشیم.

    والا...

    هرسال واسه شبای قدر یه برنامه سفت و سخت برای خودمون جور میکنیم که لااقل بیدار بمونیم، عوضش امسال کلی آسوده ایم!


    کارای فوری ومهم رو میذاریم واسه امشب، اون چت کردنا و صفر کردن انبوه پیام های تلگرامی و واتس آپی رو میذاریم واسه فردا...!

    این جوری تا حدی هم به اوضاع احتمالی وناگهانی که قراره تو شب قدر واسمون اتفاق بیفته، مسلط میشیم!

    خدا رو چه دیدین شاید امشب چیزی به اذون صبح نمونده، وقت نکردیم قرآنو بر سر بگیریم.


    فردا شبم شب قدره...کلی وقت داریم...اصن امشب رو با خیال آسوده بخوابیم، همه کارا رو موکول کنیم فردا...



    اگه امسال از این شش شب قدر، بوی ضرری به دماغمون خورد، خبر بدین!!!

    پاسخ:
    سلام خانم مدرس. خیر ببینید. مدت ها نخندیده بودم.

    کار از دلسوزی و نگرانی و هشدار گذشته. باید فقط خندید!

    الحمدلله مرجع تقلید دیگری بنام صادق هم تصمیم گرفته روز جمعه آخر ماه مبارک رو روز "یاری عسکریین" نام گذاری کنه. در مقابله با روز قدس امام راحل. مرجع آمریکایی!

    این مراجع هم این طوری! با ایستادن مقابل حاکم شرع و ولی فقیه و نایب امام زمان.

    در مجموع فقط میشه گفت: "فقها مچکریم"
  • عباس زاده
  • سلام علیکم مومن
    اصلا توجه نمی نمونن که این موضوع نیاز به حکم حاکم شرع داره و کار مرجع نیست که اعلام یا عدم اعلام
    من نمیدونم واقعا
    ایشاالله که حل و فصل بشه این موضوعات
    عاقبتتون بخیر به حق حضرت ابوتراب
    پاسخ:
    سلام برادر.

    حل و فصلی در کار نیست. هرسال گشاد تر و بی در و پیکر تر!

    واقعا عجب فقه توام با بصیرتی دارند این تنی چند! فقهی که چوب می شود لای چرخ جامعه!

    آدم ناخواسته یادش از ریش سفیدهای صف اول لشکر جنگ با امام زمان می افته. ناخواسته!
  • ترنم تنهایی
  • سلام

    معلومه چه خبره ؟خیلی خنده داره واقعا

    ولی شش شب  هم خوبه ها :)))))))

    ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

    نظر خانم مدرس خیلی عالی بود

    پاسخ:
    سلام. 

    خبر آمد خبری در راه است ... خبرهای بد!

    اینطور که پیداست، بزودی زود، کلیه ی شب های ماه مبارک مشکوک به شب قدر خواهد بود! :))
  • باران (رازی در منتهیٰ الیه مشرق)
  • سلام و ادب.
    طاعات قبول.
    درد بزرگی است که سال‎هاست در گلویمان بغض شده.
    ما طلبه‎ها خیلی از این جور غصّه‎ها داریم!
    هروقت چنین چیزهایی می‎شنوم، یاد جمله‎ای از امام راحلمان می‎افتم که فرموده‎اند: (نقل به مضمون) اگر تمام انبیا یک جا جمع شوند، کوچکترین اختلافی با هم پیدا نمی‎کنند؛ چون خودخواهی ندارند. انسان هرچه می‎کشد، از منیّت است!
    ...
    پاسخ:
    سلام خانم معلم. طاعات قبول.
    میگم شما میدونید چقدر برای کریمانه ارزشمندید و اینقدر کم تشریف میارید؟!

    درمورداین جور غصه ها که گفتید، راستش من دیگه نمیخوام این بغض رو توی گلو حمل و تحمل کنم!
    هرجا هم برم، موضع خودم و اعتقاد دینی خودم رو با این "تنی چند" ها روشن میکنم. با جسارت و صراحت.
  • بهارنارنج
  • سلام

    :))))

    مگه بده به نفع ماها خواستن کار کنن...شش شب شب قدر،شش شب فرصت استغفار و دعا و اجابت...تازه واج آرایی ش هم داره،کلی تاثیر گذاریش هم بیشتر میشه...التماس دعا در این شش شب...

    هعععی...آدم میمونه بخنده یا....

    عاقبت هممون بخیر،اللهم انی اعوذ بک من علم لاینفع...
    پاسخ:
    سلام. طاعات قبول. 

    نه! کی گفته بده؟! خیلی هم خوبه. فقها مچکریم! :)

    البته بنظرم بیشتر از علم لا ینفع، بحث "شهوت علم" مطرحه.
    شهوت عرض اندام فقهی ...
    شهوت خودنمایی علمی ...
    شهوت اظهار فضل ...
    .................
  • یافاطمه(س)
  • دیروز شب زنده دارانی علی(ع) را نشناختند و امروز شب زنده دارانی  این علی را ... و هر دو گروه  نفهمیدند که در تمام شب فقط چشمهایشان باز بوده اما در خواب فرو رفته  بودند. و تاریخ از ما چه طور یاد خواهد کرد؟

    خوشا آنان که با عزت زگیتی

    بساط خویش برچیدندو رفتند

     زکالای های این آشفته بازار

    محبت را پسندیدند و رفتند

    خوشا آنان که در میزان وجدان

    حساب خویش سنجیدند و رفتند

    خوشا آنان که از پیمانه ی دوست

    شراب عشق نوشیدند و رفتند

    خوشا آنان که با ایمان واخلاص

    حریم دوست بوسیدندو رفتند

    خوشا آنان که در راه عدالت

    به خون خویش غلطیدند و رفتند

    خوشا آنان که بذر آدمیت

    در این ویرانه پاشیدند و رفتند

    خوشا آنان که پا در وادی حق

    نهادند و نلغزیدندو رفتند

    خوشا آنان که بار دوستی را

    کشیدندو نرنجیدندو رفتند .......

    یا علی(ع)

    پاسخ:
    تاریـــخ؟!

    تاریخ ما رو به جرم رسوا نکردن شیعه آمریکایی و سردم دار ملعون اش، ملامت خواهد کرد.

    تاریخ ما رو به جرم سکوت در برابر خوار شدن نایب امام زمان بدست تنی چند! هرگز نخواهد بخشید.

    تاریخ ما رو به جرم بی تفاوتی در قبال ایجاد بدعت ها و چند دستگی اهالی مذهب به قیامت مان وا می گذارد.
    مامانم هرسال شبهای قدر این قصه جوونیش را تعریف میکنه .
    زمان انقلاب آقای فلسفی را یکی از هیاتها شب قدر دعوت میکردند ...جمعیت زیادی پای منبر و منتظر ..آقای فلسفی بالای منبر فقط این دو کلام را گفته :
    آهای اون هایی که از شب تا الان بیدار بودین و احیا گرفتین حواستون باشه ومراقبت باشید روز قیامت اون هایی که شب تا سحر خواب بودند بهتون نخندند ...
    این شب های قدر را هم احتمالا بعضی از فقها میخواهند به انحصار خودشون درمیاورند.  
    پاسخ:
    چه جمله ای واقعا.

    خدا مادرتون رو حفظ کنه.
    شب قدر برای من پیامک التماس دعا فرستاده بودند! ویژه دعاگوشون بودم.
  • یافاطمه(س)
  • سلام دوستان.امشب در حین خوندن تفسیر یکی از آیات یه سوالی که اکثرا تو زندگی و موقع مطالعه باهاش برخورد و یه جورایی به این پست هم تاحدودی مرتبط یادم اومد ..قبلا تا حدودی دنبالش رفتم اما از اونجایی که فقها در این مورد اختلاف نظر دارن می خواستم اگه امکانش هست همه شرکت کنیدو نظرتون رو بفرمایید....جدا از افرادی چون سید صادق شیرازی اما می بینیم برخی علما نه از نوع تشیع انگلیسی از این قبیل فتواها صادر می کنن و یه جوری جایگاه ولایت متزلزل میشه حالا ناخواسته...حالا اگه نیت این گروه رو بذاریم  به خاطر اجرای دقیق احکامو رعایت عدالتو یه سری ازرش ها و نه مقابله با ولایت..آیا به نظر شما حتی اجرای عدالت ارزششو داره که از ولایت هزینه کنیم و به اختصار به نظر شما عدالت بالاتره یا ولایت؟(همون بحث چالشی از نظر یه عده) عدالتی که صاحب این شبها  امیر مومنان رو شهید راه عدالت میدونن یا ولایتی که ویژگی تشکیل حکومت اسلامیست..کدوم یکی بالاتره به نظرشما؟میشه توضیح  بدید..ممنون
    پاسخ:
    سلام محضرتون. 
    سوال خوبی رو مطرح کردید. 

    سال اول ورودی دانشگاه بودم که سخنرانی علامه شهید مطهری ره زیاد گوش می دادم.
    اونجا جمله ای از شهید شنیدم که هیچ وقت فراموش نمیکنم. جمله ای با این مضمون و محتوا :

    عدالت، شهر و دیاری است که جز از جاده ی ولایت فقیه که همان ولایت رسول الله است، نمی توان به آن رسید.
  • یافاطمه(س)
  • ببخشید این کامنت آخرو خصوصی فرستادم مثلا(یادم نیست تیک زدم یا نه)لطفا تایید ش نکنید.شرمنده.التماس دعا
    پاسخ:
    ناظر به چندتا مطلب مطرح شده در خصوصی،

    یک اینکه اینجا مثل بلاگفا قابلیت ویرایش متن نظر ارسالی رو نداره. پس بابت اصلاح نگارشی و جمله بندی و که فرمودید، معذورم.

    دوم اینکه کلمات فقهی سنگین بکار برده شده از سوی نویسنده رو ممکنه اشاره کنید تا اصلاح بشه؟

    سوم اینکه حیف بعضی صحبت های خوب تونه که فقط نصیب من بشه. واقعا بعضی نوشته هایی که تیک خصوصی درج میکنید، قابل استفاده برای همه است و یه جورایی رفقای کریمانه از خوندن و شنیدن ش محروم میشن.
  • یافاطمه(س)
  • سلام علیکم.

    در پاسختون نمی دونم چی بگم.یعنی گاهی اینقدر حرف داری که نمی دونی از کجا بگی..پست هایی که تا امروز در دل داشتی الان مثل کلاف نخی شده که یه تیکه از این کلافو میگیرم بیارم بیرون تمام کلاف که در هم گیر کرده میاد بیرون تا می خوای باز کنی یه تیکشو بی خیال میشی دوباره میذاری سر جاش... در فضای مجازی اون چیزی رو فقط منتقل می کنی که مینویسی شاید اونچه در دلم هستو نتونم برسونم،آخه نوشتن یه دل پاک می خواد مثل شهید آوینی که قبل از اینکه قلم رو به دست بگیرن وضو می گرفتن،میگفتن انسان وقتی خودش رو در خدا فنا کنه اون وقت  این خداست که در آثار بر ما جلوگر می شه و در ادامه می گن چنین ادعایی ندارم اما سعی ام بر این بوده...شهید آوینی!نگویید ادعایی ندارم که بیشتر دلمون رو آتیش میزنید مخصوصا وقتی این دل نوشته رو  با صدای خودتون می شنوم..ما همه ی افق های انسانیت را در شهدا تجربه کردیم..ما ایثار را دیدیم که چگونه تمثیل می یابد،عشق را هم،امید را هم،زهد را هم،شجاعت را هم،کرامت را هم،عزت را هم،شوق را هم...و همه ی آنچه را که دیگران جز در مقام لفظ نشنیدند،ما به چشم دیدیم.....

    علاوه بر اون دل پاک در هر کاری تخصصش هم باید داشته باشی و یه سری مهارتهارو باید یاد بگیری...قبلا گفتم هر کلمه ای قدرت و انرژی داره که انتخاب نادرستش ممکنه برداشت عکسی داشته باشه..به دوستام میگم حرف های ما،کارهای ما مثل اون سنجاقک کوچولویی که وسط یه اقیانوس بزرگ داره خیلی آروم بال هاشو تکون میده و از حرکاتش یه خورده آب هم تکون می خوره...اما همین تکون ها و موج کمی که در روی آب بوجود اومده تا به ساحل برسه میشه یه موج سهمگین...و اون سنجاقک هیچ وقت نفهمید خانه ای خراب شد،کودکی غرق شد،دلی لرزیدو...کارهای ما،حرف های ما کلمات ما هم حکم همون سنجاقک رو دارن و ممکنه حتی اثر یه جمله ی کوچیک تو خیابون به یه عده افراد سیستانی که زائرای امام مهربونمون هستنو هیچ وقت نفهمیم که با دل،زندگی اونها چه کرد،کافیه دو سه نفر دیگه هم این جمله رو تکرار کنن و اگر اون فرد فردا یه جنایتکار شد تعجب نکنیم....حتی در قرآن خداوند به مسلمانان هشدار میده که ای مسلمانان به پیامبرتان نگویید راعنا که این کلمه دو پهلوست و زمینه ی سوءاستفاده بوجود میاره..بگویید انظرنا که این کلمه شفافه و موجب شبهه و شایعه نیست...و می دونم نه اون ویژگی بالا رو دارم نه مهارت درست در انتخاب کلمه،یکی از علت هایی که نتونستم پیشنهاد مدیریت وبلاگ  که یکیش از استان ویژه ی شهدا بودرو قبول کنم همین بود و به قول نویسنده اینجور کاری بهم بدن سریع میرم رو منبر که جنبه ی منفیش بیشتره(با لبخندی که پشتش...).تظاهر به تواضع یا شکسته نفسی نیست واقعیته و در این مورد بهتر می دونید خداوند دوس نداره برای هم ازاینجور اعترافها کنیم.

    یک بحث دیگه هم اینه که جامعه ظرفیت شنیدن همه چیزرو نداره شاید در فضای حقیقی نتونستم بگم فضای مجازی که جای خود...یاد مباحث طب اسلامی افتادم...زمانی که انقلاب میشه یه عده از اطبا سنتی میرن پیش حضرت امام و میگن حالا که انقلاب شده در مورد بهداشت و تغذیه هم این انقلاب باید صورت بگیره..حضرت امام خیلی از طب اسلامی استقبال می کنن اما میگن الان هنوز وقتش نیست و جامعه هنوز ظرفیت این تحولو پیدا نکرده تا اینکه یکی دو سال پیش حضرت اقا سیاست های کلی سلامت رو که ابلاغ کردن ترویج و تاکید جدی روی این مبحث داشتن.. چند سال از زمان انقلاب میگذره؟یا باز هم قرآن و اینکه چرا بر امت های پیش از رسول الله نازل نشد و  احکام با توجه به ظرفیت جوامع و دلایل دیگه تغییر پیدا می کردو...یکی از علت های تیک زدن خصوصی،با توجه به توضیحات بالا که برخی صحبت ها جرأت می خواد در فضای عمومی گفتنش،نگاه خودم رو میگم شاید یه زمانی حتی یک جملش در یه پستی ازش استفاده کردید همونطور که  بنده از این وبلاگ نهایت استفاده رو دارم میبرم.مثلا مسئله ی مهمی که مربوط به ما خانومهاست..مثل همون بحثی که در یکی از کامنت ها اشاره کردید از برخورد حضرت آقا با آرمیتا و صحبت هایی که در مورد موها ی این پری شد..و چقدر به خاطر این نگفتن ها البته ضربه خوردیم اما وقتی یکی مثل حاج آقای دهنوی میگن جامعه ظرفیت نداره و من هم جرأت ندارم و چقدر از روی ناراحتی و صادقانه انگشت اتهام رو به سمت هم لباسهای خودشون میبرنو میگن این نوع حرف زدن رو در نظر مردم معصیت نشون دادیم و این شد اوضاعمون..خانومها فراموش کردن متفاوتن با مردها،یه موجود دیگه هستن و...و..(بحثمون سر این نیست که تقصیر کیه )حتی موقعی که شما اونهارو گذاشتید و الان که خودم دارم در مورد یه گوشش صحبت می کنم مطمئنم خواهد گفت چه حرفایی میزدن تو این وبلاگ..

    و نکته مهم اینهارو نگفتم بگم اینچنین حرفهایی در دل دارم که جامعه ظرفیتشو نداره و واقعا این ادعا برای خودم خنده داره..اینها رو گفتم با این نیت که دوستانی که وبلاگ دارن و این خونه میانو میبینن کمی بیشتر دقت کنند وقتی دستامون رو این صفحه ست همونطور که  به خودم  تذکر میدم وقتی...یه نگاهی به اطرافمون بندازید قلم برمی داریمو واقعا چی می نویسیم؟مقاله های سیاسی فرهنگی با جمله های که خودمون نفهمیدیم چی گفتیم این همه سایت،وبلاگ اما بازدهیشم به همین زیادی هست؟نمی خوام کلی بگم اما شهید آوینی یه جمله ای میگن که مضمونش اینه برای نفس می نویسیم...مثل اینکه مثلا یه موقعه ای می خوام بریم پیش یه مسئولی برای اینکه بگی می خوای خدمت کنی به هم وطنم که هم وطن توام هستن..اینقدر متکلف هستنو سنگین صحبت می کنن که ادم راحت نیستو اون انرژی متکلف بودن رو به توام منتقل می کنند..اما کافیه دیدار رزمنده ها با حضرت امام رو ببینی..چقدر راحت..امام بهشون میگن من به شما غبطه می خورم و اونها چه صادقانه اشک می ریزندو..چه محفل ساده و صمیمی...یا همین محافل آقا با شعرا دانشجویان مردمو..و فضای شوخی خنده، در بعضی اینقدر زیاده که سانسور...این وبلاگ خیلی صادقانه،ساده و بی تکلف با ادم حرف زد که اینجا موندم و یه جایی گفته بودم همه ی بهره رو خودمون میبریم،جدا از بعد معنویش همین که راحت میای حرفتو میزنی اینم یه بهره ست...و یه نکته ای به خواهرانم در این جمع..از تکلفی که حرف زدم و اینکه پیش مسئولی میریم برداشت نشه دلم می خواد راحت باشیمو بریم با آقایون صحبت کنیم بدون تکلف...یکی از سخت ترین کارها برای یه خانوم اینه خواسته باشه با نامحرم صحبت کنه...نه اینکه گناه داره،روایت اومده و... جدا از این ها، یه خانوم با ظرافت های روحی که داره حالا تصور کنید تو یه جلسه با آقایون خواسته باشه صحبت کنه..یه نامحرم حضور داره..باید مواظب تن صدات باشی...اگر شوخی شد چقدر باید مواظب باشی صدای خندت بلند نشه(یاد صحبت های آقای قرائتی افتادم که می گفتن بعضیا می خوان بخندن جلوشو میگیرن بعدش بدتر میشه  یا جلوی گریه رو میگیرن و فقط اشک میریزن و متوجه نمیشن چه بلایی سر دلشون میارن)حالا شما تصور کنید همش حواست به اینکه احساسات و ظرافت هاتو نبینن و حداقل نتیجه اینه که از اون جلسه سردرد میای بیرون..حالا اثرات دیگش بماند که در چنین فضایی استعدادت هم سوخته میشه چون به جای فکر کردن به اون کار حداقل نصف تمرکزت روی خودته صدای خندم تن صدام و...و..و با این مقدمه می خوام بگم روایات چقدر به فایده ی ماست..کاری به جهنم و بهشتش ندارم اما وقتی اینهارو تجربه کردم و همیشه برام سوال بود  چرا یه چیزایی ازت گرفته میشه حتی وقتی داری مثلا برای خدا کار...و بعد روایتی با این مضمون دیدم که اگر بدونید هر چی یه زن یه مردو کمتر ببینه برای سلامتیش هم بهتره..چقدر جالب.واقعا ما چه دینی داریم،دینی که مطابق با فطرت ماست و برای رفاه ،خوشبختی و سعادتمون..تازه ما منت هم میذاریم که محدودیم و سخت گرفته و...و اونجا می فهمی روایتی رو که نزدیکترین حالت زن به خدا موقعیست که تو خونه ی خودشه و اونجا می فهمی این جهادی که فکر می کنی،در مقابل جهادی که در منزل داری خیلی کوچیکه....

    شما فرمودید کدوم کلمات سنگین فقهی؟..باز هم ببخشید چون منظورم این نبود همچین چیزی دیدم ،اتفاقا خلاف این زیر عکس علیرضا توضیح دادید که از رسالتهای این وبلاگ...آخه در مورد اون سوال  وقتی فقها با هم بحث می کنن متوجه نمیشدم  برخی اصطلاحات سنگین فقهی..از این جهت برای تاکید بیشتر پیشاپیش گفتم شما که در فقه تخصص دارید  اون اصطلاحات سخت رو  باز کنید.

    باز هم میگم در مجموع وقتی صحبت می کنم مخاطبم شما نیستید بزرگوار..این کامنت ها یه تریبون شده برای یه عده انسان که با عده ای شون شاید بشه گفت همفکر... و یه سوالی شاید برای برخی پیش بیاد که برخی صحبتها چه ربطی به این پست داره...اما هدف ما اینه یه چیزی یاد بگیریم حالا ممکنه مربوط به پست نباشه اما یکی مثل بنده ی حقیر تو یه کامنتی یه نکته ی اشتباهی دیدم که تذکر دادنش درست نیست شخصا به اون فرد،کلی میگم خودشون متوجه میشن البته اگر تشخیص بنده  درست بوده باشه..بعضی نکات رو هم که صریحا میگیم

    و دوستانم شاید اتفاق بیفته یه ماه نیام اما میام فقط دستم به نوشتن نمیره گاهی روی کیبورد،اون موقع شما بگید برای ما از نگاهتون.. و توجه داشته باشید مثل من که با این کلمات حال خوبتونو گاهی میگیرم شما جبران نکنید.یاد استاد قرآنم افتادم.ایشون یه جانباز شیمیایی بودن که توفیق خادمی خواهر امام رضا ع رو داشتن..یادمه اولین جلسه ای که اومدن سر کلاس چشم هاشون پر از عشق به یه سری دانش آموز بود..نه ما ایشون رو تا اون زمان دیده بودیم نه ایشون مارو...صحبت هاشونو اینطور شروع کردن:قبل از اینکه بیام اینجا رفتم پیش بی بی و بهشون گفتم بی بی جان!دارم میرم شهر برادرتون به یه سری دانش آموز که خیلی ی دوسشون دارم قرآن یاد بدم و...و....و شما نمی دونید همین یه جمله برای اون دانش آموزها  کافی بود که با جونو دل کلاسشون رو می رفتن..واقعا محبت با آدمها چه می کنه.......حالا برخی از ما آدمها در دوس  داشتن افرادی که میبینیم موندیم چه برسه بنده هایی که ندیدیم.خواهران عزیزم!بیایم به جای تابلوی کار فرهنگی سیاسی و همه ی این پلاکاردها و شعارها با اطرافیانمون چه در دنیای حقیقی و چه مجازی مهربون باشیم...یعنی خودمون،وظیفمون ونقشمون رو پیدا کنیم..

    راستی در مورد سوال نمی خوان صحبت کنید؟

    از اونجایی که بی تکلف صحبت می کنیم یه سوال دیگه از روی همون صداقتو سادگی ازتون می پرسم..شبای قدر بعد از اینکه خداوند رو به اهل بیت قسم میدیم اشکال نداره ده بار هم به سید علی خامنه ای قسم بدیم؟و اونجا برای مظلومیتش گریه کنیم؟از نظر فقه اشکال نداره؟؟دوستان برای این مذاکرات هم این شبها خیلی دعا کنید..ما چقدر جالبیم کم گذاشتیم تو انتخابات و مقصر خودمونیم که نتیجه هر چی شد الان به جای شرمندگی با پررویی قلم برمی داریمو انگار نه انگارخودمون چیکار کردیم رهبرو تنها گذاشتیم با هرکی..و خداوند عاقبت امت مارو به خیر...آیه هایی که خطاب به  مسلمانانیست که در برابر خواسته و افکار دشمن دین سازش کنند چه عواقبی در انتظاراون امت هست،خارج شدن از تحت ولایت و حمایت خداوند..زیاد نگران نیستیم چون اعتقاد داریم صاحب این انقلاب یکی دیگست اما  در این شبها یه عهدی ببندیم یرای خدمت به خلق...و کمی هم فکر کنیم ..شده فکر کنید آقا ظهور کنن بعدش مثلا سید علی خامنه ای رو ببینیم و ببینیم پشت سرشون یه سری جوون لبنانی مثل فرزندان عماد مغنیه و یه سری کشورهای دیگه هستن...اونوقت جوونای ایرانی امثال بنده که ادعای ولایتمداری...برخی از ما اشتباها فکر می کنیم آقا فقط متعلق به ایرانن و نگاهمون به جهان اسلام نیست...بگذریم ولی با تمام این بدی ها امیدواریم به ظهور اقا به زودی زود ان شاءالله و در زمره ی یارانشون قرار گرفتن ان شاءالله

     

    در مورد بند بند این صحبت های در هم تنیده ی الان هم میشه صحبت کرد به شرطی که شما دوستان بازش کنید.

    واقعا الان دلم سوخت این همه حرف رو خوندید.ببخشید امشب یه خورده خسته  بودم و الان دیگه خیلی خسته شدم در حدی که نمی تونم برگردمو ببینیم چی نوشتم..اگر به کلمات منتقل شدو حوصلتون..عذرخواهم....التماس دعا

    پاسخ:
    در مورد بعضی نوشته هاتون خوشحال شدم خوندم. بعضی هم خب البته صحیح بنظر نمیرسه.

    من پاسخ خودم رو به سوال دادم. فکر کنم نوبت سایرین باشه. البته با سوال کامنت بعدی میشه بحث رو هدفمند پیش برد.

    درمورد شاهکار کامنت تون هم باید بگم: چرا که نه. ده بار به سید علی خامنه ای قسم بدید خدا رو تا شاید ولایت زنده ی زمان ما روز قیامت ازمون شکایت نکنه و این همه نامردی و کم بصیرتی ما رو فردا در پیشگاه اهل بیت فریاد نزنه ...
    چرا راه عدالت را از ولایت جدا میدانید
    "آیا به نظر شما حتی اجرای عدالت ارزششو داره که از ولایت هزینه کنیم و به اختصار به نظر شما عدالت بالاتره یا ولایت"
    قطعا ولایت باید با اجرای دقیق احکام توام باشد
    "اگه نیت این گروه رو بذاریم  به خاطر اجرای دقیق احکامو رعایت عدالتو یه سری ازرش ها و نه مقابله با ولایت"

    اجرای عدالت ارزش هر چیزی را ذارذ
    اینقدر چشماتونو بستید و نمیدونید چی میگید که عدالتتون رو مقابل ولایتتون قرار میدید
    پاسخ:
    بسم الله. سلام بزرگوار

    اتفاقا برای همین اینجا هستیم که چشمی باز بشه.
    ممنون که وقت گذاشتید و بی تفاوت از کنار این موضوع رد نشدید.

    با حرف تون موافقم. اما نظر دیگه ای هم دارم.

    بنظر من، همه چیز بستگی به تعریف مون از این دو واژه داره.
    در تعریف من ولایت، جزء لا ینفک وصول به عدالت هست. این دو در هم ادغام هستند!

    اگر ولایت حضرت رسول بر جامعه اسلامی نبود، حتی همون چند درصد هم شاهد اجرای عدالت در تاریخ نبودیم.
    امروز هم همین ولایت هست که میتونه بستر اجرای عدالت رو فراهم کنه. هرچند عدالت به معنای واقعی کلمه، جز در زمان ظهور تحقق پیدا نخواهد کرد.
  • نایب بیان
  • ماشاءالله به این همه دغدغه. دست مریزاد آقا... مأجور باشی.

    شما که سیاسی نویس خوبی هستی چرا کم می نویسی و چرا این قدر دیر به دیر؟
    پاسخ:
    طاعات تون قبول. 

    اولا من سیاسی نویس نیستم و اصلا دوست ندارم باشم.
    ثانیا همین الان هم هفته ای یک پست میذارم، حس میکنم به یک دهم اش بیشتر پرداخته نمیشه. 

    همچنین شما. ماجورین ان شاءالله.
  • یافاطمه(س)
  • سلام مرضیه جان.اول تشکر کنم همین که ارزش قائل شدین و وقت گذاشتین تا پاسخ سوال رو بدین دوم ممنونم که متوجهم کردین  باید سوال رو بیشتر توضیح بدم،شاید به خاطر نامفهومی سوال هست که دوستان ساکتن.

    درست فرمودید اصلا فلسفه ی ولایت،عدالته.و در بحث عدالت روایته که عدالت مانند شهده برای انسان یا از آب گوارا برای آدم تشنه لذیذتره...اما چند نکته بگم..

    قبول دارید ممکنه ذوق زدگی از عدالت، آفت ولایت بشه؟ به این دلیل که شیرینی عدالت بهتر چشیده میشه تا ولایت،ینی مردم با عدالت بهتر رابطه برقرار میکنن تا ولایت ..همه ی مظلومین عدالت رو می فهمن اما آیا همه ی اینا ضرورت ولایت رو می فهمن؟مثلا زمان حضرت امیر مردم وقتی بی عدالتی خلیفه ی سوم رو دیدن به سمت علی ع رفتن و چرا حضرت قبول نکردن؟چون می دونستن مردم عدالت گرا هستن و ولایت گرا نیستن و سر بزنگاه که میرسه ولایت رو تنها میذارن(از بی عدالتی خسته شدن،عدالت علی رو خواستن نه ولایتشو) وهمینطور شد خوارجی که ما در ذهنمون یه آدمای ساده تصور می کنیم اما حقیقت این نیست،چقدر پای رکاب حضرت امیر بودن؟و هممون شنیدیم حافظ قرآن،قاری قرآن...سابقه ی خوارج رو با خودمون مقایسه کنیم اصلا همچین سابقه ای نداریم...مقابل حضرت ایستادند.چرا؟ایرادی گرفتند که به تعبیر یکی از بزرگان نمیشه از حضرت دفاع کرد(امیدوارم بی دین بنده رو نخونید)گفتند علی!یه روز اطراف تو عمارها بودن الان نگاه می کنیم اشعث دورتو گرفته..بعدها هم خیانت بچه های اشعث در کربلا ثابت شد وهر فتنه ای هم برای حکومت علی ع بود پای اشعث در میون بود..انتقاد خوارج به جا بود اما توضیح حضرتو نمی شنیدن..ذوق زده ی عدالت بودن.از امام صادق پرسیدن چرا علی ابن ابی طالب ع بعضی دستورات رو نمی دادبرای اجرای عدالت؟(انتقاد یه عده که الان به حضرت آقا دارن و ربطش به سوال کامنت بعدی)امام یه جمله با این مضمون فرمودن..می ترسیدن اطاعت نشن.و وقتی یه مولایی در اکثر فرامینش اطاعت نشه حکومت سست میشه.مثل همین کاری که فقهای محترم این پست می کنند .از اون حرفایی که جرأت می خواد گفتنش بگم ،قبول دارید الان یه سری بی عدالتی ها هست که واقعا جای دفاع نداره مثل همون زمان؟اما چرا آقا ورود پیدا نمی کنن برای رفع این بی عدالتی ها...چون باید از ولایت هزینه کنن اما آقا مثل حضرت امیر مشخصه همچین کاری نمی کنن..عدالتی رو که باعث سست شدن پایه های اصل ولایت بشه. بعضیا هم نمی تونن بی عدالتی هارو تحمل کنن و جلوی ولایت می ایستن در حالیکه ولایت مجازه برخی بی عدالتی هارو تحمل کنه به خاطر مصلحت برتر ینی تثبیت ولایت.. اگه لازم باشه عدالت پای ولایت ذبح بشه،ذبح بشه چون اون چیزی که در دراز مدت تثبیت کننده ی عدالته،یک ولایت باثباته حتی اگه غیر معصوم باشه  ولی ولایت مهمتره که پاسخ حضرت امیردر تحویل دادن قاتلین عثمان به معاویه رو مطالعه کنید موید این صحبته

    قبول دارید در بین معارف دینی هم اولویت داریم مثلا خون اباعبدالله رو خواسته باشی بگیری اول باید اجازه ی امام داشته باشی بعد بری دنبال اجرای عدالت...مختارنامه رو که یادتونه؟یا موسی و خضر..حضرت موسی همش با عدالت میومدن جلو،انصاف نبود یه بچه ی بی گناهو بکشی و..و..و حضرت خضربه موسی گفتن  خداحافظ.این رتبه بندی،کار خیلی دشواریه واقعا و اینکه فتنه های آخرالزمان رو اینقدر سهمگین معرفی کردن جوری که حقو باطل رو نمی تونی تشخیص بدی..الان فک می کنیم کاری نداره هر جا قرآن بود میریم اون سمت اما چرا گفتن ریزش ها تو بدنه ی خوش سابقه بیشتره و اصل امتحانات برمی گرده به همین بدنه ؟حتماشنیدین علتش چیه؟با ارزش ها به جنگ ارزش ها میرن و این  تشخیصش سخته.پیامبر وقتی به حضرت فرمودن علی جان!میبینم تو یه ماه رمضانی محاسنت به خون سرت رنگین میشه به  یه تعبیری..آقا بلافاصله پرسیدن آیا اون موقع من دین دارم؟...فُزتُ..سعادتمند شدم(سر نماز بودم)ینی حضرت تا لحظه ی آخر نگران عاقبت به خیری خودشون بودن و... و ما!..نگران باشیم که عدالت امتحان میکنه ببینه کیا حقیقتا ولایتمدارن

    پس خواهر عزیزم هنوزم قبول دارید اجرای عدالت ارزش هر چیزی رو داره؟

    *:دارم فکر می کنم این پستها چرا اینقدر به جا گفته میشه؟فقهایی که حالا خوش بین باشیم به خاطر عدالتو ارزشها پایه های ولایت رو سست می کنن ینی فتنه های زمان صاحب این شبها،خوارج و حافظان قرآنی که خواسته یا ناخواسته به جنگ ولایت رفتند ...و دارم می ترسم از تکرار تاریخ...خداوند عاقبت هممونو ختم به خیر کنه ان شاءالله..و آخر باز هم به فضل خدا امید داریم..

    پاسخ:
    چه کامنت خوبی بود.
    نمی خواستم حرف بزنم اما دیدم سکوت جایز نیست!
    اول این که از کامنت خانوم عزیز، یا فاطمه(س) جدا متشکرم چون توی این کامنت تایید یه کاری رو گرفتم که به خاطرش از طرف یه عزیز به شدت مواخذه و طرد شدم! :))
    دوم ی هم کامنت بعد...

    اما اصل صحبتم که منو وادار به حرف زدن کرد:
    اول بسم الله بگم توهم ممنوع! مسئله این اختلافات اصلا فقهی نیست و همش زیر سر سیاست کثیفه! من نمی دونم چرا هیچ کس حق مطلب رو ادا نمی کنه؟! دوستان بحثشون الان سر انتخاب عدالت یا ولایته زیر این پست؟! واقعا واقعا فکر میکنید خیلی از این فقهایی که سر اعلام روئیت هلال با حاکم شرع مخالفت کردن، درکشون از عدالت(برداشت فقهیشون) این بوده که هلال ماه یه روز دیرتر روئیت شده؟! با یه نگاه به رساله خیلی از این فقها متوجه میشید که حرفم چیه. وقتی میری رساله اینترنتی(تاکیدم به اینترنتی بودن رساله به خاطر اینه که به روزترین رساله رو مد نظر قرار بدیم) آقای ایکس رو نگاه میکنی می بینید تو بحث روئیت هلال ماه و اعلام عید فتواشون این بوده که اعلام عید به تشخیص حاکم شرعه و اون وقت دفتر اقای مورد نظر عید اعلام نکردن!!!!! به نظر شما علمایی که اون قدر که بحث روئیت هلال ماه رو تو بوق میکنن، تقلیدی نبودن این دریافت و تشخیصی بودن اون رو تاکید نمی کنن(ایضا خیلی از فتواها و مسائل دیگه شرعی) کارشون از سر عدالته؟!! کسی که کارش از سر عدالت باشه یعنی کسی که از سر نفسانیات رفتار نکنه و به خاطر اشتباه تو انتخاب بین خوب(عدالت) و خوبتر(ولایت) مونده باشه ولی آیا واقعا کار این علما به این دلیله؟! من به شما میگم خیلی از این علما اصلا کلا از مسیر عدالت خارج شدن! در دو حالت یه نفر از مسیر عدالت خارج میشه1) جهل داشته باشه به یه مسئله و زوایا وخفایاش(که در مورد عالم دینی همچین احتمالی صدق نمیکنه اونم تو مسائل فقهی) 2) بر مبنای نفسش انتخاب کنه!!!(نگید نه که هممون داستان معروف بلعم باعورا رو بلدیم!) به نظر شما عالمی که برمبنای نفسش تصمیم بگیره اصلا شرایط مرجعیت رو داره؟!!!! حالا میفهمم تو اون روایت معروف حضرت امام صادق (ع)  چرا صائنا لنفسه جلوتر از حافظا لدینه اومده! صیانت از نفس برای فقیه جلوتر از حفظ دینه!! کسی که بخواد از دین حفاظت کنه حتما خیلی قبل باید از نفسش صیانت کنه! این دست رفتار های ...(نمی دونم چی اسمشو بذارم) فقهای زمان خودمون رو در تقابل با آقا سید علی مظلوم قبلتر ها هم دیدیم! خیلی هم دور نشدیم از سال 88! 
    سال 88 که خیلی اتفاقا رو هنوز یادتونه؟! ماه رمضون اون سالم فقها سر و صدای عید رو خیلی بلند کردن؛ میدونید این یعنی چی؟ یعنی ما این آقا رو به حاکم شرع بودن قبول نداریم!!و کلهم اجمعین ایستگاه های روئیت هلال ماه توش آدمای دور از عدالت نظر به روئیت هلال دادن !!چرا؟ چون قائل به رهبریت آقای خامنه ای بودن!!!!یکی نبود بگه خبرگان نرفته خبره شدید؟!! وقتی مردم این آقا رو قبول دارن و خبرگان قبول دارن شما چه کاره اید که مبارزه مدنی میکنید؟!! همشون سکوت کردن و تو ساحل امن منتظر وایسادن تا ببین چی به سر کشتی در تلاطم مردم در طوفان فتنه میفته!! جز آقای نوری همدانی هیچچچ کدومشون صداشون در نیومد! منتظر شدن ببینن چی میشه! بعضی خبرا از رایزنی های (الف) شاه خبر میده که از فقها خواسته بود سکوت کنن تا بشه رهبری شورایی رو راه بندازن!( اینم یکی از احتمالاتیه که باعث میشه به نفسانی بودن کارای فقها شک کنیم! مسئله رهبری شورایی ای که اصلا همون اول انقلاب مطرح شد و خود خبرگان به خاطر نداشتن دلیل قانع کننده ردش کردن و گفتن که بدعته!!) می دونید این وسط از کی خوشم میاد؟! از آقای وحید(!) این آقا به شدت هم از لحاظ فقهی و علمی هم از لحاظ سیاسی دیدگاه هاشون با رهبری مغایره ولی اختلافش منصفانه ست. وقتی آقای منتظری(خدا از سر تقصیراتش بگذره) فوت شدن؛ اهل فتنه فکر کردن به خاطر اختلافات فقهی و سیاسی آقای وحید میتونن دورشون جمع بشن و بیت ایشون کندوی جدید زنبورگاویه! :)))(دور از بیت اقای وحید) ولی جالبه که اصلا وارد این بحثا نشدن و خودشونو کاملا دور نگه داشتن حتی بعد از اون سال فتوا دادن که "حفظ نظام از اوجب واجبات است!!" آقا یه دشمن منصف اینه! گوشتتو بخوره استخونتو دور نمیندازه! اما دوست مزور بالاخره یه روزی دورت میزنه! جالبه که تمام این رفتارهای این علما در بستر بی بصیرتی مقلدینشونه! چون خیلیا مسئله فقهی اعلام عید و هلال رمضان وشوال رو نمیدونن(تقلیدی نبودن)
    به نظرم کلا انتظار رفتار درست و مبنی بر عدالت از یه سری از علما نباید داشت(با در نظر گرفتن سابقه اونها) بلکه باید بصیرت و علم مردم زیاد بشه! که البته کار فوق العاده سختیه! من جای نویسنده بودم مسئله فقهی مورد بحث توی این پست رو از چند مرجع میاوردم تا مشخص بشه اصلا جایی برای این رفتارهای فقها نیست!
    یه مورد دیگه به نظرم توی کامنت ها گفته نشده بود در مورد خوارج هست. البته همه صاحب علم هستید و من در مقابل اساتید هیچی نیستم؛ فقط برای کسایی که مثل من میان اینجا تا تلمذ کنن عرض میکنم!
    علی (ع) تا زمانی که خوارج شروع که اغتشاش در جامعه و آزار واذیت مسلمین نکرده بودن باهاشون برخوورد نکرده بودن و اونها توی خود کوفه حتی زندگی و تبلیغ اعتقاداتشون رو می کردن! زمانی با خوارج برخورد شد که اونها شروع به ترور و اغتشاش در جامعه اسلامی کردن! یعنی برخورد با خوارج زمانی انجام نشد که از ولایت خارج شدن برخرود زمانی بود که حتی از ولایت هم خارج شده بودن. که خب البته اون برخورد هم با توجه به همیت و غیرت کوفیا کامل انجام نشد!
    ببخشید اگه سرتون رو درد اوردم. مظلومیت آقا سید علی مظلوم سکوت رو حرام میکنه!   
    پاسخ:
    نگاه تون در حد خودش جالبه.

    فقط من هیچ وقت گناه این حرف رو به جون نمی خرم که: "خیلی از این علما اصلا کلا از مسیر عدالت خارج شدن!"
    بهرحال دلایل دیگه هم میتونه داشته باشه. از جمله جهل.
    بنظرم این طور قضاوت ها با همه ی تعصبم روی امام خامنه ای، در مقیاس بالاتر، کمی خطرناک باشه.
    ارجاعتون میدم به کتاب ده گفتار علامه مطهری صفحات 111 تا 114:

    تقلید ممنوع در کلام امام صادق (ع)

    حدیث مفصلی از امام صادق (ع) در این زمینه هست که جمله معروف: «و اما من کان من الفقهاء صائنا لنفسه حافظا لدینه مخالفا علی هواه مطیعا لامر مولاه فللعوام ان یقلدوه»؛ «و اما هر یک از فقهاء که خوددار و حافظ دین خود و مخالف هوای نفس و مطیع فرمان مولای خود باشد عوام حق دارند از او تقلید کنند»، که از جمله سندهای تقلید و اجتهاد است جزء همین حدیث است.
    شیخ انصاری درباره این حدیث می گوید: آثار صدق از آن نمایان است. این حدیث در ذیل این آیه کریمه است: «و منهم امیون لا یعلمون الکتاب الا امانی و ان هم الا یظنون» (بقره/ آیه 78)؛ «یک عده آنها همان مردم بی سواد و نادان بودند که از کتاب آسمانی خود چیزی جز یک رشته خیالات و آرزوها نمی دانستند و دنبال گمان و وهم می رفتند». این آیه در مقام مذمت عوام و بی سوادان یهود است که از علماء و پیشوایان دین خود پیروی و تقلید می کردند، و دنباله آیاتی است که روش ناپسند علماء یهود را ذکر می کند. در ذیل این آیه این حدیث است که شخصی به امام صادق (ع) عرض می کند که عوام و بی سوادان یهود راهی نداشتند جز اینکه از علماء خود هر چه می شنوند قبول کنند و پیروی نمایند. اگر تقصیری هست، متوجه علماء یهود است. چرا قرآن کریم عوام الناس بیچاره را که چیزی نمی دانستند و فقط از علماء خود پیروی می کردند مذمت می کند؟ چه فرقی بین عوام یهود و بین عوام ما هست؟ اگر تقلید و پیروی عوام از علماء مذموم است پس عوام ما نیز که از علماء ما پیروی می کنند باید مورد ملامت و مذمت قرار گیرند. اگر آنها نمی بایست قول علماء خود را بپذیرند اینها نیز نباید بپذیرند.

    حضرت فرمود: «بین عوامنا و علمائنا و بین عوام الیهود و علمائهم فرق من جهة و تسویة من جهة، اما من حیث استووا فان الله قد ذم عوامنا بتقلیدهم علمائهم کما قد ذم عوامهم، و اما من حیث افترقوا فلا»؛ «عوام و علماء ما و عوام و علماء یهود از یک جهت فرق دارند و از یک جهت مثل هم اند. از آن جهت که مثل هم می باشند، خداوند عوام را نیز به آن نوع تقلید از علماء مذمت کرده و اما از آن جهت که فرق دارند نه». آن شخص عرض کرد: یا ابن رسول الله توضیح بدهید. فرمود: عوام یهود علماء خود را در عمل دیده بودند که صریحا دروغ می گویند، از رشوه پرهیز ندارند، احکام و قضاءها را به خاطر رودربایستی ها و رشوه ها تغییر می دهند، می دانستند که درباره افراد و اشخاص عصبیت به خرج می دهند، حب و بغض شخصی را دخالت می دهند و حق یکی را به دیگری می دهند. آنگاه فرمود: «و اضطروا بمعارف قلوبهم الی ان من یفعل ما یفعلونه فهو فاسق لا یجوز ان یصدق علی الله و لا علی الوسائط بین الخلق و بین الله»؛ «به حکم الهامات فطری عمومی که خداوند در سرشت هر کس تکوینی قرار داده می دانستند که هر کس که چنین اعمالی داشته باشد نباید قول او را پیروی کرد، نباید قول خدا و پیغمبران خدا را با زبان او قبول کرد». در اینجا امام می خواهد بفرماید که کسی نگوید که عوام یهود این مسأله را نمی دانستند که نباید به قول علمائی که خودشان برخلاف دستورهای دین عمل می کنند عمل کرد، زیرا این مسأله، مسأله ای نیست که کسی نداند. دانش این مسأله را خداوند در فطرت همه افراد بشر قرار داده و عقل همه کس این را می داند. به اصطلاح اهل منطق، از جمله "قضایا قیاساتها معها" است، دلیلش با خودش است. کسی که فلسفه وجودیش پاکی، طهارت، ترک هوا و هوس است اگر دنبال هوا و هوس و دنیاپرستی برود، به حکم تمام عقول باید سخن او را نشنید. بعد فرمود: «و کذلک عوام امتنا اذا عرفوا من فقهائهم الفسق الظاهر، و العصبیة الشدیده، و التکالب علی حطام الدنیا و حرامها، و اهلاک من یتعصبون علیه و ان کان لاصلاح امره مستحقا، و بالترفق بالبر و الاحسان علی من تعصبوا له و ان کان للاذلال و الاهانة مستحقا، فمن قلدمن عوامنا مثل هؤلاء فهم مثل الیهود الذین ذمهم الله بالتقلید لفسقة فقهائهم». (احتجاج طبرسی، ج 2 ص 263)؛ «و به همین منوال است حال عوام ما، این ها نیز اگر در فقهاء خود، اعمال خلاف، تعصب شدید، تزاحم بر سر دنیا، طرفداری از طرفداران خود هر چند ناصالح باشند، کوبیدن مخالفین خود هر چند مستحق احسان و نیکی باشند، اگر این اعمال را در آنها حس کنند و باز هم چشم خود را ببندند و از آنها پیروی کنند عینا مانند همان عوام یهودند و مورد مذمت و ملامت هستند». پس معلوم می شود که تقلید ممدوح و مشروع، سر سپردن و چشم بستن نیست، چشم باز کردن و مراقب بودن است و اگر نه، مسؤلیت و شرکت در جرم است.


  • یافاطمه(س)
  • سلام ذهن زیبای عزیز.حالتون خوبه ان شاءالله؟کدوم جمله؟امیدوارم فقط به نفع خودت سواستفاده نکرده باشی خواهرم(با لبخند)اونوقت میشم مصداق اون سنجاقکه حتی تو این کامنت..اینارو نگفتم تا انتظار داشته باشیم دیگران با ما خوب رفتار کنند،منظورم این بود ما  با دیگران درست رفتار کنیم خواهر گلم..ان شاءالله که برداشت خوبی داشتی از کامنت..التماس دعا
    پاسخ:
    جواب کامنت خصوصی تون: خیر.
    ببخشید اینجا جواب میدم. واقعا وقت نمیکنم.
    سلام.
     عرض کردم خیلی نه همه!(منم متوجه سنگینی این حرفم هستم! یعنی نمی دونید که تا مطمئن نباشم همچین چیزی نمی گم؟!)
    ولی یه سوال:
    سکوت سال 88 علما از سر جهل بوده واقعا؟!!!!
    به خانوم یا فاطمه(س) دوست داشتنی: نه سوء استفاده نکردم! انتخاب بین خوب(عدالت) و ولایت ( خووب تر) بوده. من بین یه رفتار درست و حرف ولی خودم حرف ولی رو انتخاب کردم. تایید رفتارمو از طرف یه دوست دیگه هم گرفتم و این که نباید در بند نتیجه باشم. من کار خودمو کردم و خدایی که صاحب قلبهای مومنینه حتما قلب افراد رو به سمت من میاره اگر من وظیفه م رو انجام بدم!
    مشتاق به انجام کار خوبی بودم توفیق نشد. دوستم گفت که من در اجر انجام اون کار خوب هم شریکم!
    امیدوارم توضیحاتم سردر گمتون نکنه واضحتر نمی تونم بگم! :)
    خوندن کامنت شما و حرفای اون دوست به شدت از پریشانی من کم کرد. الان خیلی سبک و شادم!
    پاسخ:
    سلام. 
    سبک و شاد بمونید.
    آها اینو یادم رفت!
    اگه الان کسایی مثل صادق شیرازی سر بلند کردن و این قدر وقیحانه همه چیزایی رو که شما بهتر می دونید دارن میگن به خاطر سکوت نابجای بعضی علماست! شاید بشه گفت جهل سیاسی دارن (که من نمیدونم تا این حدم ممکنه یه مرجع نسبت به مسائل زمانش جاهل باشه؟ خود این مسئله هم مرجعیتشو زیر سوال میبره!) اما دیگه اینو که میدونن که دفاع از مظلوم وظیفه هرکسیه! چرا سکوت کردن؟!! همین که مخالفای نظام حرف بی سند میزدن و دلیل محکمه پسندی برای حرفاشون نمیاوردن دلیل بر مظلومیت نظامه!
    در ضمن دلایل دیگه رو بفرمایید ما هم حدمون بالاتر بره! اصلا برای همین این چند روز توفق کردم و نرفتم!
    پاسخ:
    قصه صادق شیرازی فرق میکنه. اون یه آمریکاییه در لباس مرجع شیعه.
    همین وبلاگ هم قبلتر برای جریانش، حرفامون رو یه پست مجزا نوشتیم.

    اما شما در هیجان نقد تند تون به همون خیلی ها بعضی نکات رو فراموش کردید و نادیده گرفتید.
    از جمله اینکه بعضی از همین خیلی ها که اسم می برید، تا دیروز اسم شون مرجع با بصیرت و فقیه عالیقدر بود!
    اون وقت امروز با یک فتوا و افتادن توی جریانات خاصی که بیشتر از طرف بیت ها سامان دهی میشه، عدالت اون مرجع رو که همه چیز مرجعیت ش همونه، می برید زیر سوال! یا اسم شون رو میذارید هوی پرست و مطیع نفس!

    من اسم صادق شیرازی رو نه هوی پرست میذارم نه مطیع نفس. میذارم خائن!
    خیانتی که تابحال هیچ جریان شیعه ای در طول تاریخ در حق شیعه نکرده.
    تمام مقدسات شیعه در حال خرج شدنه. 
    مقدساتی که هرکدوم شون میتونست درصد کثیری از مخاطب جهانی اسلام رو دعوت به تشیع اصیل کنه.

    اما اسم این خیلی ها که شما گفتید رو نمیتونم بسادگی چیزی بذارم.
    ممکنه برخی مراجع دل خوشی از ولایت فقیه نداشته باشند، اما به همین سادگی قضاوت نمیشه کرد که انگیزه و هدف شون از این حرف صد دردصد سیاست کثیف بوده یا نه واقعا پایبندی به فقهی که خوندن و یا چیز های دیگه.
    البته بنظرم بیشتر از علم لا ینفع، بحث "شهوت علم" مطرحه.
    شهوت عرض اندام فقهی ...
    شهوت خودنمایی علمی ...
    شهوت اظهار فضل ...(اون بالا رو بخونید دوباره)

    من فقط واضح حرف زدم! کسی که شهوت داره رفتارش از سر نفسانیات نیست؟!! :)
    پاسخ:
    نفسانیات رو همه دارن! من و شما هم. 
    همین الان هم اینقدر موارد هست که اگه بخوایم بشمریم، باید این سنگر رو ترک کرد و رفت!

    اما مطیع نفس بودن و زیر سوال بردن عدالت خیلی از مراجع به همین سادگی بسیار خطرناکه.
    من شهوت علم رو انتساب نمیدم به سیاست کثیف و عدالت نداشتن مراجع. 

    درسته که ما دل خوشی نداریم از آقایونی که خواسته و ناخواسته وارد این قصه ها میشن. ولی بنظرم تا مطمئن هم نشدیم که دلیل و انگیزه ی این برخوردها و تضعیف ها چقدر خواسته بوده و چقدر ناخواسته، حق اظهار نظر این چنینی نداریم. چون جز خدا کسی از نیت ها آگاه نیست. مگر اینکه کسی رسما موضع بگیره.
    ببخشید هی کامنت میذارم!
    یادم رفت جواب سلام خانوم یا فاطمه(س) رو بدم!
    سلام دوست عزیزم!
  • ذهن زیبا به یا فاطمه(س)
  • هی میخوام برم به کارم برسم هی حرف به ذهنم میرسه! ببخشید :)
    نه من از اون عزیز انتظاری ندارم چون تحت فشار روانی شدیدیه! انتظار ندارم حالمو بفهمه یا تاییدم کنه. دقیقا وقتی انتظارم کاملا از بین رفت ارامش گرفتم. چشمم فقط به اسمونه. فقط دلم میخواد بتونم کمکش کنم! اما دیگه نمی دونم چه جوری! حتی گمان کنم اگر بیاد و این حرفامو بخونه ازم ناراحت بشه! حتی فکر میکنم بودنم داره اذیتش میکنه!:(
    یه خواهش ازتون دارم. از اینجا نرید. تا وقتی این وبلاگ هست بیاید و نظر بذارید! شاید نظر نذارم ولی حتما میام و اینجا رو میخونم نظرات شما مخصوصا دلم رو قوی میکنه! شاید حرف تون رو دیگرون هم بگن اما نحوه نگارشتون و نگاهتون خاصه! حتی این که نسبت به حرفی که زدید احساس مسئولیت کردید هم برام قوت قلب بود!
    در اخر حال ما خوب است اما تو باور نکن! حداقل شما برام دعا کنید! چون می دونم دعا میکنید اینو ازتون میخوام!

    1. "قصه صادق شیرازی فرق میکنه. اون یه آمریکاییه در لباس مرجع شیعه."
    اگر مرجعیت شیعه توی فتنه ها لباس احتیاط رو در میاورد و بدون ابهام موضع گیری می کرد؛ الان یه خائن کثیفی مثل این آقا لباس مرجعیت نپوشیده بود! منم نمی گم این آقا مرجعه!(چه حرفا؟! مرجعیت و صادقِ امریکایی؟!) خواص مهمن و مسئول! تبعات رفتار نسنجیده اون زمان فقط یکیش این آقا صادقه! فقط یکیش!!
    2. "جز خدا کسی از نیت ها آگاه نیست. مگر اینکه کسی رسما موضع بگیره."
    مگه من با نیات درونی آدما کار دارم؟! عدالت به افعال ربط داره! تعریف عدالت چی بود؟" بر صغیره اصرار نورزد و کبیره مرتکب نشود."
    من شاگرد، شما استاد بنده! جناب آقای سوره کوثر، استاد معزز! دفاع نکردن از مظلوم گناه کبیره ست یا صغیره؟!
    3."ولی بنظرم تا مطمئن هم نشدیم که دلیل و انگیزه ی این برخوردها و تضعیف ها چقدر خواسته بوده و چقدر ناخواسته"
    با یه مثال این بخش حرفمو می گم. من دارم با یه چکش بازی می کنم؛ یه دفعه این چکش از دستم پرتاب میشه می خوره به سر مبارک جناب عالی؛ دور از جونتون شما فوت می کنید. من قاتل هستم یانه؟! شاید غیر عمد بودن این فعل گناه منو کم کنه ولی توی اصل مطلب(انجام قتل) که تغییری انجام نشده! این که من نمی خواستم شما رو بکشم شما رو از مرگ مصون میکنه؟ چیزی که سال 88 اتفاق افتاد فقط یه بخشش ترور شخصیت بود که بعض علما(بازم می گم بعضی نه همشون) با سکوتشون و یا نداشتن موضع شفاف کمک شایانی بهش کردن! خیلی از عوام به همین رفتار دو پهلو استناد می کردن برای زیر سوال بردن رهبری آقا سید علی ما! حالا شما بگو ناخواسته. خواصی که نمی دونه رفتارش چه عواقبی در جامعه ایجاد می کنه آیا به درد پیروی می خوره؟!!
    4. "درسته که ما دل خوشی نداریم..." مگه داریم به دلبخواهمون حرف میزنیم؟! اینجا بحث، بحث وظیفه ست نه چیزی که دل می خواد! اگه باید حرف زد و دفاع کرد باید این کارو کرد و جانانه هم دفاع کرد! پس شما چه جور عماری هستید؟! :)
    5."اما مطیع نفس بودن و زیر سوال بردن عدالت خیلی از مراجع به همین سادگی بسیار خطرناکه." من وقتی صحبت می کردم گفتم به دو دلیل یه نفر از عدالت خارج میشه. یا جهل یا هوی نفس. هوی نفس رو رد میکنید؛ جهل رو چی می گید؟! در ضمن ساده هم نیست برادر من (بگم؟!) بعد از 6 سال تحقیق دارم حرف میزنم! هم اخبار و همه گفته ها و همه مستندات رو زیر و رو کشی کردم الان دارم موضع گیری می کنم! شوخی نبود! این یه انقلاب اعتقادی بود که داشت در وجود من شکل می گرفت!
    6. "...این حرف صد درصد سیاست کثیف بوده یا نه..." اگرهم خودشون نیت سیاسی کثیفی نداشتن بازیچه سیاست کثیف شدن! بازم عرض می کنم خواصی که ندونه کارش چه عواقبی داره نمیشه پیروی کرد. بی بصیرتی برای عوامه نه خواص. خواص مغرض میشن. اگه خواص بی بصیرت باشن که دیگه خواص نمیشن عوامن! شما از عوام پیروی میکنی؟ من که با طناب عوام نمی تونم توی چاه برم!
    7. "نفسانیات رو همه دارن! من و شما هم. " اول این که همچین میگید نفسانیات رو همه دارن من و شما هم که انگار ما کی هستیم! :)))  خدا خیرتون بده این قدر به این جمله خندیدم!  در این مورد میگن حتی پیامبر و ائمه هم؛ درسته؟!
    دوم این که بله درسته همه نفسانیات دارن. روایت امام صادق(ع) هم نمیگه کسی که نفسانیات نداره. میگه کسی که از نفسش صیانت میکنه! یعنی کاری نمی کنه که بر مبنای نفسانیات باشه. شما استاد ما شاگرد؛ در فقه شیعه فعل مهمه نه درون آدما!(اون اخلاقه که درون آدما رو بررسی میکنه. درست نمیگم؟) حتی برای اون قتل غیر عمد(خطایی) هم باید ادله محکمه پسند مبنی بر غیر عمد بودنش بیارم!
    8. " من اسم صادق شیرازی رو نه هوی پرست میذارم نه مطیع نفس. میذارم خائن!
    خیانتی که تابحال هیچ جریان شیعه ای در طول تاریخ در حق شیعه نکرده.
    تمام مقدسات شیعه در حال خرج شدنه. 
    مقدساتی که هرکدوم شون میتونست درصد کثیری از مخاطب جهانی اسلام رو دعوت به تشیع اصیل کنه." خب این مراجع عظام چرا الان صداشون به محکمی روئیت هلال ماه و اعلام عید در نمیاد؟! چرا اسم نمی برن؟ چرا اعلام موضع نمی کنن؟ آقا اینا زیر علم امام حسینن یا بیرق یزید؟! یعنی مقدسات شیعه براشون اهمیت نداره؟ اون زمان که بحث صادق شیرازی(امریکایی) رو عنوان کردید یه چیزی فرمودید که خیلی جالب بود.فرممودید(مضمونا)" رهبری نظام اسلامی یه وظیفه داره و دیگرون یه وظیفه دیگه نباید بنشینیم ببینیم رهبری چی دستور میدن بعد شروع کنیم اون کارو انجام بدیم"( جالبه که تایید صحبتاتون رو توی یکی از سخنرانیای آقاسید علی دیدم!) حالا من یه سوال دارم این احساس وظیفه از دیگرونٍ خواص شروع نمیشه؟ آیا مراجع بهترین مصداق این دیگرون خواص نیستن؟! چرا سکوت کردن یا حداقل مثل اعلام عید سال 88 سر و صداشون بلند نیست؟!
    9. "اون وقت امروز با یک فتوا و افتادن توی جریانات خاصی که بیشتر از طرف بیت ها سامان دهی میشه"...(اقا کیبورد من به فنا رفت! همین جمله رو هم دارم به زور مینویسم! بقیه ش باشه بعد ... شمشیرمونم کند شده!)
    پاسخ:
    ذهن زیبا یه جاهایی تند شدید. آروم تر. 
    انحراف در مراجع تقلید که چیز جدیدی نیست. کسی هم مخالف نقد عملکردها نیست. 

    بحث دفاع نکردن از مظلوم هم بستگی به نگاه مکلف داره. از نگاه یکی مصداق مظلوم، نظام جمهوری اسلامی هست و از نگاه یکی نه. درست یا غلط اش بماند! در جایگاه بررسی هستیم نه قضاوت. میخوایم این آسیب رو بشناسیم نه کسی رو بفرستیم بالای دار!

    درمورد  بحث خواسته یا ناخواسته بودن برخوردهای بیت مراجع و تضعیف هایی که میشه، من نگفتم تاثیر خودش رو نداره که شما مثال چکش رو بیان فرمودید. اگه تاثیر نداشت و درد مون نمی گرفت که اصلا پست نمی نوشتیم. قطعا یه تبعات وحشتناکی داره به بار میاره. مخصوصا اینکه عده ای دارن مرجعیت سیاسی حضرت آقا رو از مرجعیت دینی جهان اسلام جداسازی میکنند و این یعنی فاجعه ای بزرگ تر از جریان تکفیر.

    صحبت خوبی که کردید و کاملا هم درسته، تبعیت عوام از خواص و در راس خواص، مراجع تقلیده. الان یک بازیکن فوتبال یا بازیگر سینما، با یک بار تیتر شدن، میشه الگوی کلی آدم. اون وقت بزرگان دین و الگوهای مکتب، خبر از درصد تاثیر گذاری شون روی انسان ها ندارند!؟ این همون چیزیه که بار گناه رو بیشتر میکنه. همون چیزیه که خیلی ها با پنجاه سال عمر و درایت در آیات و تفاسیر و روایات، بازهم جرات مرجعیت برای نفس شون رو به خودشون نمیدن.

    یه جاهایی هم بازی با الفاظ کردید و توی حواشی میرید که حیف وقت و پرداختن بهش. چون بیشتر بوی تمسخر میده. آیا "دل خوشی نداریم" یعنی بر اساس دل مون حرف می زدیم تا حالا مثلا؟ یا الان مثلا!؟!؟ دلخوشی های ما انگیزه های دین ماست. نه خوش آمد نفس مون. یا مثلا میشد دوستانه تذکر بفرمایید عبارتم رو از نفسانیات تغییر بدم به: عمل بر مبنای نفسانیات. این، تقوای در کلام نیست. استاد هم خودتونید. من طالب علمم.
     کیبورده درست شد...!! ولی بقیه شو فعلا نمی گم! یعنی تا نظراتم تایید نشه نمی تونم ادامه بدم! نسخه دیگه ای از حرفام ندارم که بدونم تا کجا پیش رفتم.
    سلام برادر
    جدی BBC همچین چیزیو اعلام کرده بود؟!
    یا واقعیت داشت؟
    نمی دونستم من


    پاسخ:
    سلام خانم برف دونه

    واقعیت که داشت. متن به قلم نویسنده است.

    چشمه ای بود از هزاران خودزنی اعتقادی شیعه که دست آویز تمسخر و وسیله خوشحالی جهان ضد دین شده و میشه.
  • همسر سید علی ...
  • « البته بنظرم بیشتر از علم لا ینفع، بحث "شهوت علم" مطرحه.
    شهوت عرض اندام فقهی ...
    شهوت خودنمایی علمی ...
    شهوت اظهار فضل ...»
    این سخنان پاسخ شماست به سخنان آقا یا خانم بهار نارنج ...
    آیا فکر نمی کنید به جای آنکه عالم و مرجع تقلیدی 90 ساله و عالم و مرجع تقلیدی که وزنه ای هستند برای ایجاد وحدت بین مسلمین و مانع اختلافات قومیتی مردم عراق را اینچنین توصیف کنید ، سخنان و افکار "خودتان را "مصداق 
    شهوت عرض اندام فقهی 
    شهوت خودنمایی فقهی 
    شهوت اظهار فضل ، بدانید ....
    وای که عقاید خامنه ای پرستی به جای خداپرستی بدجور از بعضی از نظرات دوستان در اینجا هویداست ، نمی دانم دوستانی که چنین عقایدی را دارند آیا ملتفت اند که اگر آوازه ی این عقایدشان به گوش حضرت آقا برسد ، خود حضرت آقا به شدیدترین وجه ممکن با آنان برخورد خواهد کرد ؟
    واقعا که دین و علمای دینی خیلی مظلوم اند که عده ای جوان که فکر نمی کنم حتی دهه سوم زندگیشان را هم به پایان رسانده باشند به خودشان اجازه می دهند به مراجع که بر اساس روایات وزنه های اسلام اند لفظ "جهل و جاهل " را نسبت بدهند ... به افرادی که حتی بیش از پنجاه دهه رو صرف مطالعه و تفکر و تامل و تدبر در روایات و قران و فقه کرده اند را بگوبند که جهل دارد ...
    ما مجتهدیم ؟؟ ما مرجع تقلیدیم ؟؟ که به راحتی به خودمان اجازه می دهیم مرجعی را نقد کنیم ؟؟
    اگر مرجعی که 90 سال دارد و بیش از سن من و شما در کار تامل در روایات و قرآن و منابع فقهیست روز دیگری را ماه رمضان اعلام می کند نه از روی عرض اندام فقهیست و نه از روی اظهار فضل بلکه از روی تفکر در روایات است که می گوید برای اثبات رویت هلال ماه نظر حاکم شرع کافی نیست ... حالا می خواهد این حاکم شرع امام خمینی باشد یا حضرت آقا فرقی نمی کند ...


    پاسخ:
    اول سلام و خداقوت. آرزوی قبول طاعات و عبادات. ان شاءالله از شما هم قبول باشه!

    دوم آروم لطفا. اینجا برای حرف زدن اومدیم نه داد زدن. 

    سوم. اگر کمی بدون عینک بدبینی و نقد غیرمنصفانه، متن رو می خوندید، می دیدید که روی صحبت متن با مراجع نیست! بلکه با دقت و مراقبت کامل گفته شده: "تنی چند از جریان های منتسب به مراجع". پس ما نه مجتهدیم نه به راحتی مرجع تقلید رو نقد میکنیم. هرجا هم صفت جهل یا شهوت علم و اظهار فضل مطرح شده، از سوی همین تنی چند از بیت مراجع هست که نظرشون غالبا در نظر شخص فقیه دخیل هست.

    چهارم. واقعا تشکر از شیوه ی صحیح و شریف نقدی که به همه مون یاد میدید! برچسب زدن ساده است خواهر بزرگوار. ان شاءالله روزی شرمنده نشید از این لحن زننده ی الفاظ تون. خامنه ای پرستی! واقعا این واژه شرم آوره. قبلا هم با "خود عمار پندار" مورد عنایت و تهمت شما بودیم!

    پنجم. دلم میخواد برم سراغ تاریخ. چقدر این حرف ها توی تاریخ اسلام آشناست! البته اساتید تاریخ اینجا حضور دارن. 

    ششم. یه آدم مطلع پیدا بشه بررسی کنه فتاوا رو که ببینیم بالاخره برای اثبات رویت هلال ماه، از نظر مراجع، نظر حاکم شرع کافی هست یا نه؟
    سلام
    خیلی صبر کردم که بیاید بفهمم چی گفتم اما دیدم نیومدید گفتم حرفمو از یه جایی ادامه بدم که اگه نتونستم بقیه حرفو بگم نصفه ول نکرده باشم. حداقل به یه جایی برسه!
    اخه من محدودیت زمانی هم شاید برام پیش بیاد.
    1. "عدالت، شهر و دیاری است که جز از جاده ی ولایت فقیه که همان ولایت رسول الله است، نمی توان به آن رسید."
    حرف علامه رو می زنید؛ مثل حاجی بازاریا عمل می کنید؟! کسی که ولی زمان خودشو تنها بذاره خوب کلا از عدالت دور شده دیگه! تموم.
    2. بعضی چیزا مثل نماز می مونه! وقت داره دیر بشه قضا شده! موضع گیری صریح فقها(اگه توی کامنتای قبلی هم نوشتم "علما" بدین وسیله تصحیح میکنم) توی سال 88 یه وقت خاصی داشت هرکی دیر تر هم گفت قضا شد بعد از وقت به درد نمی خورد دیگه! شاید بعدها توبه کرده باشن(ان شاءالله) ولی کسی که جز خواصه اشتباه سهویش هم غیر قابل جبرانه. کسی که توی این درجه باشه و حتی یک بار اشتباه کنه ممکنه که دوباره هم این اشتباهو بکنه.
     3.شاید بگید بیوتشون این مسائل رو برنامه ریزی میکردن. ولی اشتباه زیر دست من اشتباه منه!! و البته اختیار دهن من دست خودمه؛فقها چی؟!
    مراجع فقط به وسیله دفاترشون با بقیه در تماس نیستن که. درس و بحث دارن. ما تو سال 88 ساکن قم بودیم. خبرا خیلی زود و بی واسطه به دستمون میرسید. تو هول ولای کتک خوردن بچه های این مملکت و لخت شدن سرباز وطن و کشف حجاب شدن دخترای شهر نهایت حرفی که زده میشد این بود که قانونی به این مسائل رسیدگی کنید!
    4. من می دونم گناه بزرگیه که دنبال لغزش عالم(فقیه) باشی و اینو علنی کنی و به طبل تفرقه بکوبی . ولی این ما نیستیم که باعث تفرقه شدیم. ما فقط عوامل تفرقه رو داریم شناسایی میکنیم و اونا رو کنار می زنیم.
    5. در ضمن من اسم شخص خاصی رو نبردم می دونید چرا؟ چون وظیفه من نیست که بگم مرجع تقلید فلان دوست عادله یا نه بلکه وظیفه خود مقلده که به رفتار مرجعش و عادل بودنش نظارت داشته باشه. سال 88 یه پیچ خطرناک بود که خیلی از سردمدارا توی اون پیچ افتادن تو دره مواظب باشید به خاطر مسامحه و سهل انگاری، شما دنبال لیدرتون نرید تو دره!(شما ی نوعی رو عرض میکنم) این مسئله در مورد بحث مورد نظر پست هم صدق می کنه! تقلید این نیست که یه رساله بگیریم بذاریم گوشه خونه و هروقت لازم شد بریم احکام نجاسات رو توش بخونیم تقلید یه بخش عمده ایش نظارت دقیق بر رفتار مرجع تقلیده!(با توجه به کلام علامه. به همون کامنتی که بخشی از کتاب ده گفتار و اوردم رجوع کنید)
    6. "از جمله اینکه بعضی از همین خیلی ها که اسم می برید، تا دیروز اسم شون مرجع با بصیرت و فقیه عالیقدر بود!" این جمله شما منو یاد زبیر(معتمد فاطمه زهرا(س) و دشمن علی(ع) در جمل) میندازه و اصلا چرا این آدم؟! بهتر از اون همین ابن ملجم اشقی الاشقیاء! دیروزش سرباز علی(ع) در صفین(درست میگم؟) و امروزش قاتل لعین علی(ع)! دیروز ادما خیلی چیزا میتونه باشه ولی" میزان حال افراد است".
    7. "مگر اینکه کسی رسما موضع بگیره." معلومه با تجربه آیت الله منتظری کسی رسما موضع نمیگیره! حرفا می زنید ها! اگه قرار باشه که حقیقت رو تو چشممون فرو کنن که دیگه بصیرت لازم نیست! اصلا خصوصیت فتنه و جنگ نرم و مبارزه مدنی و هرچیزی از این دست اینه که مخالفین رسما موضع نمیگیرن بلکه رفتارشون موضعشونو نشون میده! بعضی تحلیل ها رو دیگه باید خودتون انجام بدید. من چیزی نمیگم ولی اگه فقط بحث اشتباه سهوی یا سکوت از سر ندونستن بود خیلی اتفاقا نمیفتاد! همین مسئله اعلام هلال ماه شوال و رمضان کلید و سرنخ بدی نیست برای تحلیل. یادتونه در مرود این صحبت می کردم که نفاق بدون پرجم پیش میاد حرفشو می زنه ولی ما اول پرجم دست میگیریم بعد حرف می زینم. خودمون این جوری هستیم فکر میکنیم هم مثل خودمونن! موضع گیری رسمی نکردن منم رسما اسم نبردم! ولی دیگه این که وظیفه خود مقلد رو زیر سوال نمی بره!
    8. "فقط من هیچ وقت گناه این حرف رو به جون نمی خرم..." ما حاضریم گناه این حرفمو به جون بخریم اما سکوت نکنیم! شما و خیلی از دوستان دیگه همچنان سلیمان وار(سلیمان بن صرد خزاعی) سعی کنید گناهی به جون نخرید؛ اما کربلا فقط یه نصفه روز بود! و عدد شهدای کربلا هیچ وقت 73 نشد! و قیام توابین هم سلیمان بی نوا رو نینوایی نکرد!

    زمان داره می گذره ما خوابیم. اصلا مسئله من حتی فقط بررسی رفتار مرجعیت نیست. در کل نگران اهمالی هستم که قشر مذهبی در مورد شناخت افراد انجام میدن و کوتاهیشون نسبت به ولی زمانشون!(یه دوستی داشتیم خیلی ادعای ولایی بودنش میشد تمام ادعاش به این خلاصه میشد که عکس آقا سید علی رو بزنه بالای تختش صبح به صبح بوسش کنه! هههه...من می گم این بنده خدا مظلومه!!اینم از دوست!) همین قدر بگم دندون های تیز شده برای اسفند 94 داره توی غبار فتنه هایی که درگیرشیم برق میزنه! از الان به فکر باشیم نه توی اون بحبوحه! نذاریم با بی فکریمون مثل خرداد 92 وقتی وقت گذشت فقط به حسرت لب بگزیم و دنبال مقصر بعد از اتفاق بگردیم!اسفند امسال حساس تر از حرداد اون ساله! امسال واقعا باید به فکر یاری آقا سید علی باشیم!
    اگه می خواید آقا سید علی مظلوم رو کمک کنید تا اسفند فقط وقت دارید! فکر نکنید شناخت آدما یه روز دوروزه امکان داره! اونم زمانی که حق و باطل در هم گره خورده!

    این حرفای من حکم شهادتین دم مرگ رو داره! :))
    پاسخ:
    یکی از اشکالات کامنت های شما اینه که برداشت هایی که اصلا مراد من نیست، از صحبتم میکنید. حرف هایی که روشنی اش معلومه، اما وقتی از نگاه شما خونده میشه، یه چیز تیره و تار دیگه میشه. این بار برای آخرین بار، دقیق جواب میدم و خودم و شما رو به برداشت درست از صحبت ها، سفارش میکنم!

    یک. همه ی حرف ما همینه که عدالت، بدون ولایت تعریف شدنی نیست. تمام دردهای قشر مذهبی مونم در همین بی توجهی به ولایته. چطوری برسیم به آرمان مون وقتی خودمون داریم راه رو اشتباه میریم؟ حالا توی مسیر، دور شدن از جاده اصلی و نرسیدن به آخر جاده، به معنی زیر سوال رفتن پایان مسیر نیست! ما داریم عامل خروج از جاده یا کمتر شدن سرعت هامون رو بررسی میکنیم. نه اینکه اصلا جاده انتهایی نداره! شما عدالت رو که غایت این مسیره زیر سوال می برید. من میگم عدالت سر جاشه اما بخاطر دوری از عنصر شتاب دهنده ای مثل ولایت، جامعه هم که داره از مسیر بزرگترها و سرعت حرکت شون تقلید و تبعیت موشکافانه میکنه، سرعت رسیدن ش به عدالت هم بخاطر بی توجهی به جایگاه ولایت کم و کمتر میشه.

    دو. درسته.

    سه. حرف تون کاملا اشتباهه. بیوت مراجع این روزها، اصلا زیردست حساب نمیشن! اصلا یه مملکتی برای خودشون اونجا ایجاد کردن.خیلی از بیوت مراجع، مافیای قدرت ان! هرطور میخوان اخبار رو عرضه میکنن به آیت الله، بعد حرف دل خودشون رو از لب آیت الله میگیرن و بیرون میدن! بیت مراجع، خطرناک ترین محل تجمع شیطان فقهاست. درصد کثیری از این جریان سازی ها هم برمیگرده به دفتر و بیت مراجع. 

    چهار و پنج. نباید هم دنبال لغزش عالم بود. چون علمای دین خط قرمز دین مونن. اون ها که نماینده ی دین هستند بی اعتبار بشن، باید فاتحه ی دین رو خوند. ما داریم جریان شناسی میکنیم. دنبال حذف یا طرد کسی نیستیم. جریان مذهبی علیه ولایت رو باید ریشه کن کرد. چون به عدالت موعود نخواهد رسید.

    شش. دوباره از همون برداشت ها. بنده هم مخالف افتخار به دیروز افراد نیستم و قبول دارم میزان حال افراده. من دارم میگم بچه ها دقت کنیم با دست خودمون، افرادی که تا دیروز واقعا درخشیدن و پا به پای انقلاب و نظام جلو اومدن رو، بخاطر یه فتوا از کشتی انقلاب نندازیم بیرون! اونم فتوایی که با همه ی تلخ بودن اش، نمیدونیم از روی جهل سیاسی بوده (یعنی واقعا به گوش ایشون نرسیده که رهبر این نظام رسما اعلام رویت کردند پس حرف ما اگه برعکس باشه حداقل، دودستگی مذهبی میاره تو جامعه) یا نمیدونیم از روی اطلاع غلط دادن و بازی های سیاسی بیت و دفاتر بوده یا امثال ذلک. چون بمحض تطابق این حرف، با عالم واقع، ممکنه در نگاه مردم، بعضی از مراجع تقلید و بزرگانی که حتی همین حالا، در صف مدافعان رهبری و نظام جمهوری اسلامی شناخته میشن، یهو بشن ضد نظام و منحرف! برای همین حرفم اینه که دنبال بهونه نباشیم برای دفع. 

    هفت. وقتی نویسنده، این پست رو نوشته، یعنی یک درد رو دیده، تحلیل کرده، به زبان طنز برده و صراحتا فریادش زده. پس وظیفه مقلد بودن اش رو داره انجام میده و ان شاءالله درد انقلاب داره. اما شما که نمیدونید دلیل اون فتوا چی بوده. پس چرا اینقدر سریع میگید کلا از عدالت دور شده و تموم! اینقدر سریع نمیشه نسخه ی مراجع مون رو بپیچیم و تموم! مگر اینکه کسی رسما موضع بگیره، یعنی فهم کنیم که از روی عناد کسی این حرف ها رو زده یا نه. ذهن زیبا بپذیرید که واقعا بعضی ها این فتوا رو مصداق تضعیف یا ضربه به رهبری نمیدونند. پس حرف شون صرفا یک فتوای مذهبی هست که متاسفانه یک جنبه ی تخریبی داره و من و شما برای همین تخریب ناخواسته که خطرات بزرگ هم ممکنه داشته باشه اینجاییم.

    هشت. ممنون از تشبیه! هیچ وقت یک انقلابی رو اینطور قضاوت نکنید. کمال نامردیه. همه ی این نوشته ها و استدلال ها و ایجاد فضا کردن ها، برای همین روحیه ی انقلابی منه که بین خیلی از همسنگرام در عمل وجود نداره. 
    حرف دین منه که بزرگان دینم رو قضاوت نکنم و از این پرونده ی خودم رو سنگین نکنم که به مرجع تقلیدی که واقعا برای رسیدن این نظام تا اینجا کم مایه نذاشته، بخاطر یک فتوا بگم: اهل سیاست کثیف و هوی پرست. این ها ، نمایندگان انتقام گیرندگان همون عاشورا هستند. با خائنین به لباس مرجعیت کاری ندارم. منظورم همین علمایی که دچار چنین اختلاف هایی در پیکره ی جمهوری اسلامی میشن. 

    در نهایت چیزی که خوشحالم میکنه درد داشتن هاست. از روحیه انقلابی تون خوشحالم و خدا ان شاءالله برکت بده.
    و یه سوال دیگه:
    مگه حقانیت به سنه؟ من نمی دونم چرا این دوستمون این قدر برافروخته شدن؟! مگه ما از کسی اسم بردیم؟ مگه گفتیم همه مراجع بدن؟ اصلا مگه گفتیم بدن؟ داریم در مورد بصیرت داشتن مقلدین و وظیفه خواص در جامعه( اینجا مراجع) صحبت میکنیم! فکر میکنم اونی تعصب کور داره که بدون استدلال حرف میزنه! ما اگه حرفمون غلط باشه گردنمون از مو باریکتر! حرفمونو پس میگیریم! اینجا اعلام هم میکنیم! حرفی نیست که دوستان ناراحتش باشن!
    من اصلا به قول شما "خامنه ای پرست" نیستم! اما حرف ولایت فقیه شوخی بردار نیست!بازم شما رو ارجاع میدم به اون کامنتی که توش از ده گفتار شهید مطهری اوردم. خانوم عزیز شما هم اگه حرفی دارید با استدلال و استفاده از کلام بزرگان حرف بزنید. این تغیر برازنده بحث منطقی نیست!(با عرض پوزش از مدیر وبلاگ. احساس کردم این حرفا به منم بر میگرده)


    پاسخ:
    برای دفاع از آقامون، "مشرک" هم حاضریم خطاب بشیم...

    حرف ها زده شد.
    بنده دیگه از ادامه این بحث کناره می گیرم.
  • همسر سید علی ...
  • با سلام 
    طاعات و عبادات شما هم قبول درگاه حق ان شالله 

    دوم 
    بنده آرامم ولی در حین حال جدی ، نه دادی میزنم و نه عصبانی هستم ...

    سوم 

    یک 
    تعریف خلاصه شده ی فتوا این است که فتوا حکم و نظر مرجع در باب مسیله ای شرعی با استناد به فقه است ، بحث رویت هلال ماه یک مسیله کاملا شرعیست که باید برای اعلامش به عنوان یک حکم برای مرجع یا فقیه اثبات شود ...که شروط آن دو معظم له برای اثبات رویت هلال ماه اینچنین است :
    1. آن که خود انسان ماه را ببیند 
    2. عده ای که از گفته آنان اثبات شود که ماه را دیده ایم .
    3. دو مرد عادل بگوینددر صورتیکه که صفت ماه را برخلاف یکدیگر نگویند .
    4. سی روز از اول ماه شعبان بگذرد .

    این دو معظم له برخلاف دیگر مراجع حکم حاکم شرع را برای روییت هلال ماه جزو شروط اثبات هلال ماه نمی دانند ...نه به خاطر تضعیف و مقابله با حاکم شرع ، این دو معظم له اثبات روییت با چشم مسلح را اصل نمی دانند و بر اساس روایات و فقه اینطور استنباط کرده اند که روییت هلال ماه باید با چشم غیر مسلح باشد .. و چون حاکم شرع ، روییت هلال ماه ،حتی با چشم مسلح هم برایش اثبات می شود ... این دو معظم له  به این دلیل حکم حاکم شرع را در روییت هلال ماه تاثیر گذار نمی دانند ...

    می بینید که اختلاف حکم برای روییت هلال ماه یک مسیله کاملا فقهیست واصلا ربطی به سیاست و یا حتی برتری داشتن یا نداشتن عدالت بر ولایت نیست ... این تنها یک حکم فقهیست مانند تمام حکمهای فقهی که مراجع در آن باهم اختلاف دارند ... همانند احکام حج ... ولی کسی در اختلافات احکام حج مرجع دیگری را که حکمش مخالف ولی فقیه است را سرزنش نمی کند که فتوا تو سیاسیست و یا با عدالتت خواسته ای ولایت را متزلزل کنی ... چرا که به "حکم امام خمینی : هیچ فقیهی حق اجازه ی مزاحمت در حکم فقیه دیگر را ندارد "
    حتی امام خمینی این نظریه را جزو نظریه ولایت فقیه می داند و اختلاف فتوا مراجع با اختلاف فتوا ولی فقیه را موجب تزییف و تزلزل جایگاه ولایت فقیه نمی داند و صرف ولی فقیه بودن نمی تواند در حکمی اطاعت مراجع دیگر را به دنبال آورد مگر آنکه آن حکم یک حکم حکومتی باشد نه یک حکم فقهی !!! که مسیله روییت هلال ماه یک حکم فقهیست نه یک حکم حکومتی !!!

    دو 
    جنابتان فرمودید که مصداق شهوت عرض اندام فقهی ، شهوت علم ، شهوت اظهار فضل را به تنی چند از بیت دو معظم له نسبت داده اید که نظراتشان در حکم مرجع دخیل است ...
    سوال 
    1. شما از کجا می دانید آن تنی چند دچار این شهوات هستند که این شهوات را به فرد مسلمان نسبت می دهید ؟ آیا سند و مدرک و ادله ی عقلایی دارید ؟ اگر سند و مدرکی دارید لطفا بیان کنید تا ما هم از جهل بیرون بیاییم ..

    2. آیا شما فقیه یا مجتهد و یا حتی معلم اخلاق و عرفانید که توانسته اید این شهوات (شهوت عرض اندام فقهی ، شهوت علمی ، شهوت اظهار فضل )رو در آن تنی چند شناسایی کنید ؟ آیا شما به نیتها آگاهید ؟

    سوم 
    چرا به جای آنکه دنبال دمیدن در آتشی باشیم که امثال بی بی سی ها سعی در برافروختنش دارند که به تبعش مراجع جلیل القدر  جهان تشیع را متهم به اختلاف و تفرقه افکنی و باعث حرج و مرج در جامعه می شود ، دنبال گفتن این مسیله نباشیم  که اختلاف در روییت هلال ماه و اختلاف در روز عید فطر جزو نشانه های ظهور آقا امام زمان است ؟؟ 
    بزرگوار المومن و کیس ...

    ...............
    چهارم 

    یک 
    این نظر یکی از خوانندگان است که ذیل این پست گذاشته اند :
    " اونجایی که بی تکلف صحبت می کنیم یه سوال دیگه از روی همون صداقتو سادگی ازتون می پرسم..شبای قدر بعد از اینکه خداوند رو به اهل بیت قسم میدیم اشکال نداره ده بار هم به سید علی خامنه ای قسم بدیم؟و اونجا برای مظلومیتش گریه کنیم؟از نظر فقه اشکال نداره؟؟ "
    که شما به جای تذکر اتفاقا با عنوان "شاهکار کامنت" از آن یاد کرده اید ... یا للعجب !!!

    همین یکی دو شب پیش بود که اخبار مستندی را با عنوان یک واحد انقلاب پخش کرد و در همان مستند حضرت آقا به این قضیه اعتراض کردند که چرا نام من را بعد از صاحب زمان برای سلامتی می آورید ، من کجا و آن بزرگواران کجا ... در همان مستند نشان داد که چقدر ایشان از این نوع ابراز محبتها بیزارند و بهش نقد دارند ... بعد آن خواننده بزرگوار در مکانی عمومی جلوی چشم همه اینطور می نویسند و شخص ممکن الخطایی را در حد یک معصوم و حجت روی زمین که اگر نباشد زمین کن فیکون می شود را انقدر بالا می برد  و شما هم از آن به عنوان شاهکار نام می برید ... 
    بنده بی ادب ، شما بفرمایید برای تذکر به چنین تفکراتی چه می توان گفت ؟؟ شما که اصلا از الفاظ زننده استفاده نمی کنید به بنده بی ادب و صاحب الفاظ زننده یاد بدهید ..

    دو 
    این پاسخ شماست به خانم لیلی مدرس در پست مذهب به طعم تنفر :
    فکر میکنم اگه یه نفر قرار باشه امروز به خودمون و بدنه ی اجتماعی مون چنین نقدی رو بکنه، اون یه نفر باید سوره کوثر باشه. حداقل مجازی هم که شده، چند ساله توی خط مقدم رفتن هام شریک بودید! اونقدر حق دارم به گردن خیلی ها و خیلی چیزها که چنین پستی رو بنویسم."

    یاللعجب !!! حضرت آقا که شما اینقدر به ایشان تعصب دارید با این همه خدماتی که به این نظام کرده اند و هیچکس در این نظام نیست که به اندازه ایشان حق گردن کسی داشته باشد حتی یک بار هم نشده که ادعا کنند به گردن خیلی ها و خیلی چیزها حق دارند ... ، همیشه خودشان را با کمترین الفاظ توصیف کرده اند ... یک بار به خودشان اجازه نداده اند به خاطر حق داشتن گردن کسی یا چیزی اکثریت افراد یک قشر را نقد تند و تیز کنند ...
    من بی ادب من صاحب الفاظ زننده ، شما به بنده یاد بدهید در قبال چنین تفکری چه باید گفت ؟

    پنج 
    نمی دانم چرا به خودمان اجازه می دهیم مرجع تقلیدی را که تعداد زیادی مقلد دارد را به این راحتی نقد کنیم و به آن لفظ " خ ا ئ ن "  را بدهیم ... 
    قبلا هم به شما متذکر شدم به حکم امام خمینی کسی که به مراجع توهین کند در حکم ارتداد ...
    پس با اجازه کدام مرجع به خودمان اجازه چنین توهین و نقدی را می دهیم ؟؟
    بزرگوار در تاریخ نگاه کنید 
    یک عالم و مرجع فقهی در تاریخ کربلا وجود دارد به نام سلیمان بن صرد خزاعی ... مرجعی که با بی بصیرتی " امام معصوم و حجت روی زمین را به " قتلگاه" فرستاد " دیگر بالاتر از این !!! 
    من از شما می پرسم 
    آیا در تاریخ داریم روایتی ، سندی که یکی از ائمه ، فقط "یکی " از ائمه ایشان را لعن کرده باشد ؟ لفظ " خ ا ئ ن " به ایشان نسبت داده باشد ؟ فقط یکیشان ...
    جنابتان 
    المومن کیس 

    یاعلی ...

    پاسخ:
    سلام. جواب سرکارتان! با اساتید.
    ما رها نمایید در شرک مان!

    اونکه گفتید و با طعنه درمورد حضرت اقا و تعصب ما به ایشون فرمودید.
    من رو بچه های مجازی خوب میشناسن. پست هام توی گروه ها و شبکه های مختلف اجتماعی، هرچند با اسم مستعار، معرف حضوره. همونطور که فرد محترمی که روی پاسخ بنده به ایشون بود، در ازای اون جمله، فریاد یاللعجب های شما رو نداشتند و ما رو هم مشرک و غیره خطاب نکردند. چیزهایی که خیلی از مذهبی ها گوشه ی خونه هاشون از روی تنوع افاضه میکنن، ما توی مرزهای حیاتی این کشور دیدیم. منتی هم نیست. کلهم اجمعین فضای مجازی با همه ی وسعت اش، توان درک یک ثانیه از زندگی یه بچه جهادی در حال جنگ رو نداره! اون حق رو برای تک تک کلمات اون پست به خودم دادم و میدم. چون نه ادعایی داریم و نه به سفارش کسی چیزی می نویسیم. شما که دلسوزید، چرا از این سوزن زدن ها به خودمون اینقدر برآشفته میشید!؟ هرچند ازتون ممنونم که یاداوری کردید توی خونه ی مجازی خودم هم حق گفتن خیلی حرف ها که ظرفیت اش نیست رو ندارم.
    والعاقبة للمتقین.
    "برای دفاع از آقامون، "مشرک" هم حاضریم خطاب بشیم..."
    ایضا منفور و بی تعهد و تند رو و بیسواد...خیلی چیزا شنیدیم که فقط خندیدیم!!

    چون حرفمو زدم دیگه ادامه نمیدم کش دادنش نتیجه ای جز خسته شدن نداره! فقط خواهش میکنم صحبتامو دقیق مطالعه کنید و البته بدون پیش فرض! اها راستی در مقام قضاوت علی(ع) با مرد یهودی هیچ فرقی نداره. مراجع باید در همه حال به عنوان خواص جامعه در مورد اشخاص قضاوت صریح داشته باشن پس باید اطلاعات درست داشته باشن! عملکرد بیوتشون کوتاهی خودشونو جبران نمیکنه این حرف منم در مورد همه مراجع نیست و اسمی هم از کسی نبردم(اینو دقت داشته باشید)! ما هم در مقام قضاوت باید و باید وباید دقیق باشیم و البته آگاه. هیچ کدوم از مراجع از علی(ع) بالاتر نیستن!

    در اخر همه دوستان رو به آیات 71 تا 73 سوره یونس واگزار(واگذار؟!) میکنم!

    وَاتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ نُوحٍ إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ یَا قَوْمِ إِن کَانَ کَبُرَ عَلَیْکُم مَّقَامِی وَتَذْکِیرِی بِآیَاتِ اللَّهِ فَعَلَى اللَّهِ تَوَکَّلْتُ فَأَجْمِعُوا أَمْرَکُمْ وَشُرَکَاءَکُمْ ثُمَّ لَا یَکُنْ أَمْرُکُمْ عَلَیْکُمْ غُمَّةً ثُمَّ اقْضُوا إِلَیَّ وَلَا تُنظِرُونِ «و سرگذشت نوح را برای آنان بخوان، آنگاه که به قوم خود گفت: «ای قوم من! اگر ماندنِ من و پند دادنم به آیات خدا بر شما گران می‌آید، پس بر خدا توکل نموده‌ام. تصمیم قاطع بگیرید و انبازان خود را حاضر کنید سپس کارتان نباید بر خودتان پوشیده باشد. سپس آنچه را که می‌خواهید در حق من انجام دهید، دریغ نکنید و مرا مهلت ندهید».

    فَإِن تَوَلَّیْتُمْ فَمَا سَأَلْتُکُم مِّنْ أَجْرٍ ۖ إِنْ أَجْرِیَ إِلَّا عَلَى اللَّهِ ۖ وَأُمِرْتُ أَنْ أَکُونَ مِنَ الْمُسْلِمِینَ «و اگر (از دعوت من) روی گرداندید (به من زیانی نمی‌رسانید) و از شما پاداشی نخواسته بودم، مزد و پاداش من جز بر خدا نیست، و فرمان داده شده‌ام که از تسلیم شدگان باشم».

    فَکَذَّبُوهُ فَنَجَّیْنَاهُ وَمَن مَّعَهُ فِی الْفُلْکِ وَجَعَلْنَاهُمْ خَلَائِفَ وَأَغْرَقْنَا الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیَاتِنَا ۖ فَانظُرْ کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الْمُنذَرِینَ «پس او را تکذیب کردند و او و کسانی را که با وی در کشتی بودند نجات دادیم، و آنان را جانشین گردانیدیم، و کسانی را که آیات ما را تکذیب کردند، غرق نمودیم. پس بنگر که سرانجام بیم داده شدگان چگونه شد؟»

    و در ادامه:

    اللهم صل علی محمد و آل محمد وتجعلنا فی الجنه معه و لا تبتلنا فی امره بالسأمه و الکسل و الفتره و الفشل و اجعلنا ممن تنتصر به لدینک و تعز به نصر ولیک و لا تستبدل بنا غیر نا فان استبدالک بنا غیرنا علیک یسیر و هو علینا کبیر انک علی کل شی ء قدیر،

    ...خدایا بر محمد و آل محمد درود فرست و مارا در بهشت همراه ایشان قرار ده و ما را در کار احیاء و یاری دین به خستگی و سستی و کسالت مبتلا منما(به تو پناه می بریم). و ما را از کسانی که برای احیاء دین خود از او نصرت خواهی و موفق به اعزاز ولی خود گردانی قرار ده و خدایا در عرصه خدمت و یاری رسانی به ان حضرت دیگری را جایگزین ما منما که این تبدیل هرچند بر تو آسان است ولی بر ما بسی گران خواهد بود همانا تو بر هر چیز توانایی.

    وعده دیدار من با خواهران و برادران عزیزم شمشیر به دست، ایستاده به قیام در همراهی حضرت حجت(عج).(البته من خودم به شخصه به جای شمشیر جعبه کمک های اولیه دستمه! گفته باشم اون موقع منو بیرون نندازید! :) )


    پاسخ:
    مگه دست ماست که کسی رو بیرون بندازیم!؟ 
    تازه شما که جای خوبی دارید ان شاءالله. فکری برای ما کنید.
  • همسر سید علی ...
  • دوست عزیز خانم ذهن زیبا 
    بنده اصلا نظرات شما رو نخوندم و نمی دانم شما چه نظری را در ذیل این پست گذاشته اید ...
    بنده پست و نظر یکی از خوانندگان را نقدکردم که در نظری که گذاشته ام (هنوز تایید نشده) گفتم که منظورم دقیقا به کدام عبارت از نظر خوانندگان بود ..
    و من الله التوفیق
  • یافاطمه(س)
  • بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است

    سلام خواهرم(همسر آقای...)

    صحبت شما:وای که عقاید خامنه ای پرستی به جای خداپرستی بدجور از بعضی از نظرات دوستان در اینجا هویداست ، نمی دانم دوستانی که چنین عقایدی را دارند آیا ملتفت اند که اگر آوازه ی این عقایدشان به گوش حضرت آقا برسد ، خود حضرت آقا به شدیدترین وجه ممکن با آنان برخورد خواهد کرد ؟

     

    متوجه نشدم منظورتون کدوم جمله ست.اگه بحث تقدم ولایته و محتوای اون کامنت، باید بگم این سوال حتی در محضر آقا،بیت رهبری فاطمیه ی 90 توسط استاد پناهیان مطرح و پاسخ داده شده  اما اگه منظورتون اون جمله ی شب قدر بود و ده بار قسم دادن،اشکال فقهیشو بفرمایید شاید قانع شدیم.بعضی از دوستای اهل تسنن بهش ایراد واردمی کنن و اگه شما از دوستای اهل سنت هستید که  بحثی نداریم اما اگه مذهب حقه ی شیعه اید و حداقلی که یه شیعه و به قول شما خداپرست از دینش میدونه واسطه قرار دادن اهل بیت نزد خداست بازم  اگه حداقل سخنرانی آیت الله صدیقی دربیت رهبری که مربوط به چند سال پیشه جستجو کنید وقتی میگن آقا امروز به دیدار امام زمان نائل اومدن و سیل جمعیتی که به سمت آقا هجوم و باعث میشه جلسه به هم بخوره و آقارو سریع میبرن،دلخوشی و همین یه ذره مودت ظاهری ما فرزندانشونو ملامت نمی کنید خواهرم.کار ما از استدلال دلیل و اینا گذشته...اگه خواسته باشم استدلال بیارم باید برگردیم به 1400 سال پیش وقتی امام باقر روایتی با این مضمون  فرمودن که کسی از فرزندان ما اهل بیت اسمش روح الله است قیام میکند(خامنه ای خمینی دیگر یست ولایتشم همون ولایته امیرالمومنینه) ....می خوان برگردیم  به زمان الان و محضر آیت ا... (بماند)استاد اخلاقو عرفان،ایشون یه جمله ای با این مضمون فرمودن که اگه امام زمان الان ظهور کنن و آقارو تایید کنند ذره ای به ارادتم نسبت به آقا اضافه نمیشه (ینی ارادتشون همین الان در بالاترین درجه ست و به سقف رسیده)** *******  ** *** ********** *** *** ***** **** ** ***** ******* **** ****** ***** ****** *** ***** *** ****** ****** * *******و فرمودید آقا با شدت با فرزندانشون برخورد. ..صحبتای آقا  سالهای گذشته رو گوش بدید در همین ماه مبارک تو یکی  از دیدارها  یکی گفت با شدت با مسئولین برخورد می کنیم و ببینید آقا چی فرمودن؟آقا فرمودن میشه این شدت رو معنی کنید؟معنی شدتو نفهمیدم..و مضمون صحبتشون این بود تا وقتی آروم میشه مسائلو حل کرد چرا شدت..البته امسال آقا فرمودن شما توجه نکنید از زبون من بعضیا یه چیزایی نقل می کنن..ما هم گوشمون به چشمای آقاست،مطمئنم رهبرمون شدتی تو رفتارشون با پدر آقازاده ها نداره چه برسه به ما فرزندانشون که به قول شما هنوز دهه ی سوم زندگیمونم تموم نشده.به قول نویسنده یه دردل درون سازمانی:مطالعه که...آخه هیچ کی وقت نداره یه کتابی برداره و در حد خودمون دینمون رو بشناسیم..مطالبات آقا هم رو زمینه آخه به زندگی خودمون بیشتر نمی رسیم...اما ای کاش حداقل بیانات نایب امام عصرمون رو گووش بدیم...

     

     ادامه ی صحبتتون:واقعا که دین و علمای دینی خیلی مظلوم اند که عده ای جوان که فکر نمی کنم حتی دهه سوم زندگیشان را هم به پایان رسانده باشند به خودشان اجازه می دهند به مراجع که بر اساس روایات وزنه های اسلام اند لفظ "جهل و جاهل " را نسبت بدهند ... به افرادی که حتی بیش از پنجاه دهه رو صرف مطالعه و تفکر و تامل و تدبر در روایات و قران و فقه کرده اند را بگوبند که جهل دارد

     

    خواهرم شما بگید آیا افراد باید فدای اسلام بشن یا اسلام فدای افراد؟به نظر شما برای حفظ آبروی افراد باید ساکت باشیم حتی اگه از ولایتی که مهمترین بحث دین هست هزینه بشه.. توهینی نشد و بقیه دوستان شاهدن فقط نقد شد..همونجورکه علمای ما الان دارن مالک اشترو نقد می کنن(فقط ان شاءالله یه خورده تعصباتو بذاریم کنار)مالک اشتر هم یکی از افرادی بود که مدام از علی ابن ابیطالب سوال می پرسید(شما فکر کنید مثل سوالای موسی از خضر که منصفانه تر متنو بخونید)می گف آقا!چرا سهم اشراف رو کم کردید؟مصلحت نبود که الکی سهمشون رو بدی فعلا که به جنگ با ما نیفتن؟تو تاریخ اومده حضرت جواب مالک رو نداد.مردمم گفتن علی داره کوتاه میاد ما هم بریم بگیم.چرا میگن آقا غریب بود؟.مالکش که اینجوری باشه،یه ذره زاویه که باز شه موج میفته دیگه...اون زمان گذشت،یاران امام زمان باید چه جوری باشن؟آقا خیلی بهتر از مالک می خوان..مضمون روایته که آقا یارانی مثل مقداد می خوان، اونجایی که همه شمشیرهارو درآوردن مقداد گفت حواسم به چشمان علی ع بود ببنیم علی چی می خواد ..یاوران حضرت باید مثل مادرشون که به علی ع گفت کنیز توام،کنیز امامشون باشن(روایته اصحاب حضرت مثل کنیزانی مقابل اربابشونن)فاطمه س مگه چه جوری بود؟برید پیدا کنید،بخونیدو حال خوبی پیدا کنید.این علما هم که شاید مالکهای این زمانن اینجا نقد شدن..نه ما مجتهد نیستیم مرجع تقلیدم نیستیم اما مولامون یکی از مطالباتش از ما دهه سومی ها نقده..شاید اگه بشمریم صدهابار تاکید کردن به برگزاری کرسی هایی که محتواش نقدها و نظرات دهه دومی هاست چه برسه به سومی ها البته نه با شدت بلکه آروم و علمی..و تاکید دارن دانشجو و جوان این مملکت باید نقد کنه،همین جلساتی که با جوونای دهه ی ما دارن همش نقده چقدر تبسمو لبخندو راضین.یکی ازطولانی ترین جلساتشون تو این ماه نشستن پای نقد همین نسل ماست پای صحبتای همین نسل ما.یکی از شعارهای همین نسل هم نقد حکومت آری،نفی حاکمیت هرگز..حاکمیت که همون اصل نظامو ولایته نقد نمی کنیم اما بقیه قابل نقدن..

     

    راستی خواهرم یادتون باشه پنجاه سال مطالعه که چه عرض کنم 6هزار سال عبادت شیطان هم دلیل بر تکیه کردن بهش نمیشه..چرا جای دور بریم.همین جا از نویسنده  بپرسید آقای منتظری چند سال مطالعه داشتنو در اجتهاد به کجا رسیدن؟مضمون صحبت حضرت امام به ایشون اینه که اگه برگردین، از قعر جهنم خودتون رو به کناره ها می کشید...اینها رو می گم از عاقبت به خیری خودمون می ترسم..خواهرم اینها رو اگه ندونیمو نخونیم می تونیم تشخیص بدیم کجای کاریم؟چقدر قران بهمون میگه در زمین گردش کنید...به عاقبت گنه کاران نگاه کنید... درس بگیرید..

     

    اگر مرجعی که 90 سال دارد و بیش از سن من و شما در کار تامل در روایات و قرآن و منابع فقهیست روز دیگری را ماه رمضان اعلام می کند نه از روی عرض اندام فقهیست و نه از روی اظهار فضل بلکه از روی تفکر در روایات است که می گوید برای اثبات رویت هلال ماه نظر حاکم شرع کافی نیست ... حالا می خواهد این حاکم شرع امام خمینی باشد یا حضرت آقا فرقی نمی کند

     

    این علما با هر نیتی،خوب یا بد به نیتشون کاری نداریم و هر چی شما بفرمایید،بحث اینه با این کارشون پایه های ولایتو سست می کنن و در این شکی نیست.همون سخنرانی فاطمیه در محضر  آقارو گوش کنید این مطلبو  تایید می کنه.شما به ایران فقط نگاه نکنید،یکی مثل سید حسن نصرالله میاد دست آقارو می بوسه تا به مردم کشورش بگه شمایی که منو قبول داری مولای من  ایشونه..و جوونای لبنان ارادتشون به آقا خیلی بیشتر از بعضی جوونای ایرانیه .حالا یه جاهایی مثل عربستان از شیعیانش که بپرسی شک می کنی نایب امام زمانشون کیه..در ضمن  نویسنده خیلی زیبا  نقد کرده بودن پیاده روی اربعین مخصوصا اون قسمتی که مربوط به عکس مراجع میشدو رفتار برخی ایرانی ها

    در ضمن خواهرم چندجا به کم سن بودن ما و 90 سال بودن اشاره کردید..بارها و بارها دین و علم و همه گفتن سن فکری انسانها خیلی مهمتر از سن شناسنامه ایشونه..بحث ما و فقها نیست چون ما اصلا ادعایی نداریم در برابر این بزرگان ما فقط به امر ولی مون نقد می کنیم در حد توانمون، بحث نادرست بودن نگاهتونه..در تاریخ هم یه عده با این نگاه  همین ایرادو به کم سن بودن علی ابن ابی طالب گرفتند و شاید شنیده باشید پاسخ آیت الله بهجت به اون عده ای که رفتند محضرشونو گفتن آقای خامنه ای جوون نیست؟ و مضمون پاسخ زیباشون:یکبار که گفتند علی جوان است بس است.البته میدونم همه ی منظورتون اون نبود اما بالاخره در کریمانه ممکن بود ناخواسته ترویج این نگاه بشه

     

    و چند نکته ی مهم تر از اینا به همه ی خواهرای عزیزم که شاید استفاده کنند..(حرف بنده نیست،اونچیزیه که دین میگه). اگه یه خانوم یه حرف بد بگه زشتیش صد برابر یه آقاست.اگه میبینید یه آقایی داد زد صداشو بلند کرد دلیل نمیشه یه خانوم هم همین واکنش...(بماند که در عصر ما که ان شاءالله در آخرالزمانیم اتفاقا اول خانوما داد میزنن،شاید به خاطر  همین که فراموش می کنیم با آقایون متفاوتیم و به نقلی جابه جایی یه سری نقشها در آخرالزمان )کلا اینم بدونید آقایون آروم صحبت کنن برای ما در واقع بلند صحبت می کنند و صداشون بلنده و این ویژگی یه آقاست(مباحث روانشناسی.. ).می تونیم این سوالو مطرح کنیم این خانوم اون وقت وظیفش چیه؟این خانوم هم باید صداشو بلند و داد بزنه؟و برعکس این ویژگی ما خانومها نیست.پیشنهاد می کنم دی وی دی های دکتر حبشی که این تفاوتهارو توضیح میدن تهیه کنید.تو کامنتای قبلی این تذکر وارد بود و تا حدودی سر بسته گفتم که اینجا دیگه وظیفه دونستم بگم.یه توصیه ایم که بزرگانمون دارن مطالعه خوبه اما اگه جستو گریخته باشه خیلی خطرناکه..خودم و بقیه مواظب باشیم کتاب که چه عرض کنم با قرآن ممکنه به جنگ دین بریم..پس خودمون رو در مسائلی که مطمئن نیستیم به تعبیر حدیث عنوان بصری برای دیگران پل نکنیم. یه خواهش:اون سوال که مطرح شد خواستم علمی بحث کنیم نه با دادو اتهام...باید از اینها گذشتو وارد مباحث عمیق تر دینی شد...حیفه  انرژی خودمونو بذاریم هنوز رو  مذاکراتی اینچنینی..خودمون رو قوی کنیم که اگه درجازدیم جا می مونیم از قافله ی عشق.  

     

    و سلام به خواهر عزیزم ذهن زیبا..ببخشید که ابتدا پاسخ این کامنتودادم،راستش اون کامنتای طولانی ترتونو هنوز نخوندم کامل،آخریم کلا نخوندم هنوز..حالا اول بفرمایید پاسخ سوالاتتون تو این کامنت هست یا نه؟اگه هست که خداروشکر اگه نیست بفرمایید تا در حد توانم توضیح بدم خواهرم...

     

     

    پاسخ:
    توضیح برای ستاره دار شدن کامنت تون. 
    اینجا ظرفیت هر صحبتی نیست. بحث به حاشیه میره. ممنون.
  • همسر سید علی ...
  • باسلام 

    شما فرمودید :
    سلام. جواب سرکارتان! با اساتید.
    ما رها نمایید در شرک مان! "
    الحمدالله من بی ادب ، ادب و نقد صحیح را از شما آموختم ، ممنونم ...

    شما گفتید :
    اونکه گفتید و با طعنه درمورد حضرت اقا و تعصب ما به ایشون فرمودید. "
    گویا شما نیت خوانی هم بلدید ، عموما بر اساس ادبیات دستوری بعد از نقطه و یا علامت تعجب و یا علامت سوال جمله تمام می شود و جمله ی جدید دیگری آغاز می شود ، بنده از گفتن تعصب شما روی آقا نه قصد تمسخر شما را داشتم و نه استهزا ، بلکه این جمله یک جمله تذکریست ...

    شما گفتید :
    "ن رو بچه های مجازی خوب میشناسن. پست هام توی گروه ها و شبکه های مختلف اجتماعی، هرچند با اسم مستعار، معرف حضوره. همونطور که فرد محترمی که روی پاسخ بنده به ایشون بود، در ازای اون جمله، فریاد یاللعجب های شما رو نداشتند و ما رو هم مشرک و غیره خطاب نکردند. "
    آیا تمام خوانندگان این وبلاگ از دوستان شما هستند که شما را بشناسند ؟
    آیا یک نفر هم همانند بنده نیست که تنها شما را به عنوان صاحب این وبلاگ بشناسند و هیچ آشناییت دیگری با جنابتان نداشته باشند ؟
    آیا می توانید ادعا کنید که هیچ فرد ناشناسی وبلاگ شما را نمی خواند ؟
    بزرگوار اینجا درست است که دنیای مجازیست ولی بدیه که دارد این است که اگر امروز شما حرفی زدی قابلیت این را دارد که فردا جمعیتی بیش از 100 نفر از حرف شما خبردار شوند ، چرا ؟ چون تکنولوژی روز اینقدر پیشرفته است که فقط احتیاج به کلیک یک کلید واژه ی یکی از پستهای شما را دارد ... پس می بینید اگر در دنیای حقیقی حرفی را زدید که قابلیت داشت نهایت 20 نفر متوجه اش شوند در دنیای مجازی قابلیت بالاتر از اینها هست و عموما افراد شما را نمی شناسند ... به قول یکی از صاحبنظران دنیای مجازی همانند یک دیوار می مانند که اگر نوشته ای بر روی آن زدی همه می توانند ببینندش ... و اتفاقا فرد ناشناسی که آن عبارت شما را بخواند هر فکری را می تواند بکند ... چون شما حتی یک بیوگرافی هم از خود ارایه نداده اید برای شناخت بیشتر افراد ناشناس ..

    شما گفتید :
    چیزهایی که خیلی از مذهبی ها گوشه ی خونه هاشون از روی تنوع افاضه میکنن، ما توی مرزهای حیاتی این کشور دیدیم. منتی هم نیست. کلهم اجمعین فضای مجازی با همه ی وسعت اش، توان درک یک ثانیه از زندگی یه بچه جهادی در حال جنگ رو نداره! "
    چرا فکر می کنید فقط شما و دوستانتان جهادی هستید ؟ چرا لحظه ای هم این فکر را نمی کنید که شاید نگارنده ی این نقدها هم خودش یک جهادی باشد که سالیان دراز است که در این روستا و آن روستا فوق محروم در حال جهاد کردن می بوده ...
    شاید نگارنده این نقد هم برای جهاد به روستاهای فوق محروم که مقر منافقین بوده رفته ...
    شاید نگارنده این نقد هم برای جهاد به روستاهای فوق محروم که مقر تروریستها بوده رفته ...
    شاید نگارنده این نقد هم برای جهاد به روستاهای فوق محروم رفته و به جرم امید دارن به زندگی یک زن روستایی اسلحه بر روی پیشانیش گذاشته باشند ...
    شاید نگارنده این نقد هم برای جهاد به روستاهای فوق محرومی رفته باشد که اصلا در مغز هم نگنجد که مگر می شود هنوز در ایران چنین روستاهایی وجود داشته باشد ؟ مگر می شود مردم روستا دستشویی نداشته باشند و همانند انسانهای بدوی ، زن و مرد ، کودک و بزرگ در کنار هم در رودخانه قضای حاجت کنند ...
    چرا این حق را برای خوانندگانی که به شما نقد می کنند ، قایل نیستید ؟
    که اینها خودشان درد را دیده اند و با تمام گوشت و پوستشان چشیده اند و چون درد آشنا هستند نقد می کنند وگرنه از روی سرخوشی با بی تفاوتی می گذشتند و می رفتند ...
    بزرگوار بنده از نقد شما برآشفته نشدم ... از نقد تند و همه را روی یک پاشنه چرخاندن و از دم تیف گذراندن ناراحت شدم ... برای همین نقد کردم ...
    پاسخ:
    یه نکته. شما خوبید؟! "سرکارتان" ، دقیقا لحن متقابل "جنابتان" هست که خودتون چندباری اتخاذ کردید من هم با همون لحن خودتون جواب دادم. ضمنا اون واژه زننده برای مشرک بودن ما رو هم شما فرمودید نه کس دیگه ای. اون وقت از نقد من چه بی ادبی به شما شده؟ گویا مایلید که گرد و خاکی کنید و از دلش یه بی احترامی از کسی به خودتون تولید کنید که الطاف قبلی تون کمرنگ و جبران بشه. خوبه باز همه چیز مستند اینجا موجوده!
  • همسر سید علی به یا فاطمه (س)
  • سلام خانم فاطمه (س)
    جواب این پستتان در همون نظر قبلیم بود که به تازگی منتشر شده است ولی در مورد قسمت اول پستتان که در جواب لفظ خامنه ای پرستی گفتم :
    1. دوست عزیز تمام شاهد مثالهای شما از لحاظ موضوعی متباین با حرف بنده است و کلا قیاسهایی مع الفارغ بود ، پس پرداختن به آن محلی از اعراب ندارد ..

    2. بنده شیعه دوازده امامی هستم و برای اثبات معارفه  شیعه زیاد با دوستان اهل تسنن همکلاسیم مباحثه نموده ام .

    3. اینکه فرمودید :
    ما اگه مذهب حقه ی شیعه اید و حداقلی که یه شیعه و به قول شما خداپرست از دینش میدونه واسطه قرار دادن اهل بیت نزد خداست " 
    سوال 
    آیا حضرت آقا اهل بیت اند ؟
    بر فرض اگر بگیریم که شما بر اساس روایت پیامبر که سلمان را جزو اهل بیت قرار داد ، باز سوال ، پس چرا در شبهای قدر زیر قرآن خدا را به سلمان فارسی قسم نمی دهیم که به گفته ی پیامبر جزو اهل بیت اند ؟

    شما گفتید :
    "اگه حداقل سخنرانی آیت الله صدیقی دربیت رهبری که مربوط به چند سال پیشه جستجو کنید وقتی میگن آقا امروز به دیدار امام زمان نائل اومدن و سیل جمعیتی که به سمت آقا هجوم و باعث میشه جلسه به هم بخوره و آقارو سریع میبرن"

    از شما می پرسم عتاب حضرت آقا به ایشان به خاطر عمومی کردن مسایل خصوصی را ندیدید ؟ نشنیدید ؟ حضرت آقا سر بحث درآوردن یا در نیاوردن پیراهن مشکی در مجلس امام حسین (ع) که نظر خصوصیشان را یکی از مداح ها عمومی کرده بود به آن مداح معترض شدند که چرا مسایل خصوصی را عمومی کردید ؟ این را من فقط به شما گفتم و نظرم بود نه یک حکم فقهی ، بعد توقع دارید از چنان صحبتهای به راحتی بگذرند ؟
    بزرگوار در مورد برخورد شدید در همین اینترنت سرچ کنید یک واحد انقلاب مطمینا در آپارات فیلمش را خواهید یافت ، لطفا ببینید که حضرت آقا ایراد می گیرند از اینکه بعد از دعا برای سلامتی امام زمان برای سلامتی ایشان دعا مردم دعا می کنند ، این مسیله را ایشان اشکال می گیرد بعد به خدا را قسم دادن به ایشان در زیر قرآن را به نظرتون اشکال نخواهند گرفت ؟
    قیاس بین حرف ایشان در مورد شدت برخورد با مسیولین و مقصود من از شدت در کلامم کلا قیاسی مع الفارغ بود ...

    در مورد دو مطلب بعدیتان ، در نظر تازه منتشر شده پاسخ داده ام ، ارجاعتان می دهم به همانها ...

    راستی در مورد چند نکته ای که به بنده تذکر دادید ... چند نکته ای هست که بنده باید به شما تذکر بدهم ولی چون در این مکان مردان نامحرم در رفت و آمدند جایز نمی بینم تذکر آن نکات را ایمیلی مرقوم بفرمایید تا اگر دوست داشتید خدمتتان عرض کنم ...

    یا علی

    پاسخ:
    عجب مصیبتی!
    اینجا مردان نامحرم رفت و آمد دارند!
    ببخشید که مزاحم شدیم. میخواید کلید خونه رو بدم خدمت تون که دچار اذیت نشید!!
    کسی که توی بحث باید هزار تا ملاحظه بکنه ما آقایون هستیم که باید هم نگران حال شما باشیم که روحیات تون خاصه هم نگران شهید نشدن بحث! اون وقت شما جایز نمی بینید!
    خلاصه ببخشید که مردان نامحرم!!! اینجا رفت و آمد دارند!!! من از طرف نویسنده و تمامی مردان نامحرم که در اینجا رفت و آمد دارند حلالیت می طلبم!!!!!
  • همسر سید علی
  • راستی یادم رفتم بگویم به خانم یا فاطمه 
    دوست عزیز نمی دانم منطق و فلسفه خوانده اید یا نه ولی اگر نخوانده اید حتما بخوانید چرا که بدجور قیاسهای مع الفارغ می کنید  و دو بحث را که از لحاظ موضوعی باهم متباین اند را بهم ربط می دهید که در ساختار منطقی امری خطاست اگر هم خوانده اید دوباره بخوانید تا قواعد و ساختارها دوباره  برایتان یاداوری شود
    و من الله التوفیق
    پاسخ:
    چون دائم درحال تکراره عرض کنم. 
    شما منطق و فلسفه خوندید و اهل علم هستید ان شاءالله. قیاس "مع الفارق". بیان امکان اصلاح کامنت نداره.
    سلام به همه! آقا من همش می خوام برم بمیرم(حساب موتوا قبل ان تموتوا) این لذت بحث کردن منو به این دنیای مجازی پر رمزو راز برمی گردونه!(مثل یه کما!)
    اصل حرفم! خوشم میاد تایید حرفامو امشب از زبون آقاا سید علی عزیز گرفتم:(لپ حرفم این بود که از اول می خوواستم به اینجا برسم!)
    "شان عمل صالح را بهترین ذخیره دوران مسئولیت هر فرد برشمردند و افزودند: مردم در «قضاوتهایِ با فکر و تأمل و جمع بندی شده»، اشتباه نمی کنند بنابراین از اینگونه قضاوتهایِ مردم می توان فهمید که کدام مسئول صالح است و کدام نه."
    هیچ کس نباید از تیغ این دست قضاوتها خودشو در امان ببینه!!(وگرنه حتی اگه خوودشم به خطا نره دور و برشو آدمای خطاکار میگیرن!)
     بابا ابراهیم(ع) به خدا فرمود به من نشون بده چه طور مردگان رو زنده میکین! خدا فرمود مگر ایمان نداری؟ فرمود چرا ولی لیطمئن قلبی! داره خدا رو بررسی میکنه داره قضاوت میکنه! اگه بعضی از ماها بودیم می گفتیم وااااای! به ساحت خدا توهین شده!...ابراهیم(ع) مشرک شده!... ولی همین ابراهیم در کلام خداوند حنیفا مسلما هستش!



    پاسخ:
    چه عبارت زیبایی واقعا!
    کاش همه مون بمیریم قبل از اینکه میرانده شویم.
  • ذهن زیبا به همسر سید علی
  • اگر نخوندید همچنان نخونید! چون بنده حقیر مثل شاهین نجفی و سلمان رشدی نیستم که بضاعت استخدام تیم حفاظتی رو داشته باشم!
    شما که به خاطر یه جمله حکم شرک دادیم من بی نوا رو مهدور الدم اعلام می کنید!! من واقعا هنوز کار دارم نمی خوام بمیرم! به قول بابام: سن دیان اوسو(هرچی شما میگی درثته!!) (ایکون یک فرد به شدت هراسان!)
    پاسخ:
    :))

    هرگونه خون و خون ریزی اینجا ممنوع! باتشکر. حراست کریمانه :)
  • ذهن زیبا به یا فاطمه(س) دوست داشتنی
  • شرمنده م ولی سوالی نداشتم فقط حرف زدم!(الان که فکر میکنم میبینم کم روزی بودم!) بذارید یه مدت بگذره دارم سعی میکنم ظلمات انزوا رو با نور علم روشن کنم! حتما اون وسط برام سوال پیش میاد! حتما می پرسم! اگر روزی من از تعلم دست شما باشه و روزی شما از تعلیم دست من!
  • ذهن زیبا به یا فاطمه(س) دوست داشتنی
  • آهان راستی علیک السلام :) (توی این لبخند متوجه بشید که من نگاهم به شما چه طوره!) فعلا نمیدونم خواهرم هستید یا استادم یا دوستم!)
  • ذهن زیبا به یا فاطمه(س) دوست داشتنی
  • "امام باقر روایتی با این مضمون  فرمودن که کسی از فرزندان ما اهل بیت اسمش روح الله است قیام میکند"
    ببینید بالاخره یه سوال در اوردم! :) میشه شند این روایت و متن عربیش رو برام بنویسید! ممنون میشم.
  • ذهن زیبا به همسر سید علی
  • " اونجایی که بی تکلف صحبت می کنیم یه سوال دیگه از روی همون صداقتو سادگی ازتون می پرسم..شبای قدر بعد از اینکه خداوند رو به اهل بیت قسم میدیم اشکال نداره ده بار هم به سید علی خامنه ای قسم بدیم؟و اونجا برای مظلومیتش گریه کنیم؟از نظر فقه اشکال نداره؟؟ "
    که شما به جای تذکر اتفاقا با عنوان "شاهکار کامنت" از آن یاد کرده اید ... یا للعجب !!!"
    یه سوال ازتون دارم! به خاطر همین بخش بعضی رو به "خامنه ای پرستی" متهم کردید؟!
    و یه توضیح.  کامنت قبلیم خطاب به شما از تمسخر نبودها! دیدم شما خانومید میشه راحتتر صحبت کنم گفتم یکم تلطیف فضا کرده باشم! همین. خواستم بخندید! :)

  • یافاطمه(س)
  • فکر می کنم به جای پرداختن به اصل،قضییه رو به حاشیه دوستان می برن.و جالبه!برخی از دوستان میشه ابتدا هدفشون رو از نقد بگن؟نقد ینی تخریب دیگران یا حل یه مسئله در فضای دوستانه؟

    و شما همسر آقای...

    بحث ما اینه عده ای از فقهایی که ما کجا و اونها کجا با این عمل پایه های ولایتو سست می کنن..اجاز ه ی نقد هم داریم و اینکه فرمودید به سیاست ربطی نداره اختلاف نگاه همین جاست، اما دیانت ما همون سیاستمونه...خب حالا شما همون حکم فقهی براتون کافیه نگاه شماست..این از این قضییه

    اینکه برتری داشتن ولایت بر عدالت رو اختصاصا به این پست میدونید مشخصه اولین کامنتو با دقت نخوندید..بنده اونجا گفتم یه سوال یادم اومد که تا حدودی به این پست مربوط...و گفتم به هر نیتی و هر ارزشی...حالا مثلا عدالت یا هر ارزش دیگری..منظور بنده این بود مثلا یکیش همین نگاه شما که میگید فقه  به سیاست ربطی نداره..می خواستم ببینم آیا با هر نگاهی ارزش داره از ولایت هزینه کنیم..که بیشتر به حاشیه پرداختید تا اصل ماجرا

    نظریه ی حضرت امام رو فرمودید (هیچ فقیهی حق دخالت در حکم فقیه دیگر ندارد)این موضوع به بحث ما ربطی نداره چون بحث بین دو فقیه نیست...و اما نطریه ی دوم حضرت امام....حضرت آقا هم فرمودن خوشحال میشم حتی رهبریو نقد کنید...یه مثال شفاف تر بگم..خیلی از مسئولیتها در دین به زن تحمیل نشده که یه عده از خانوما از این سواستفاده می کنن و میگن وظیفه ی ما این نیست..اما به قول استاد پناهیان آیا خانومی که بگه وظیفه ی من نیست میشه مادر نامید هر چند دین مجبورش نکرده؟اگر چه مسئولیتش داده نشده اما فطرتش طوری هست که اونهارو مسئولیت خودش میدونه و شاید اگر اجباری در کار بود هدف برتر که تربیت هست با این اجبار متزلزل میشد..حالا حضرت آقا بگن بنده رو نقد کنید و حضرت امام هم به خواص نوعی آزادی عمل دیگه  بدن..آیا ارزش داره باز هم از ولایت هزینه..

    و این رو مقایسه کردید با احکام حج...یکی نماز نخونه قانون کاری نداره اما روزه خواری جرمه..چرا؟نخوندن نمار مثل احکام حج تو جامعه دیده نمیشه اما برخی اختلافات مثل شش شب قدر،روزه خواری واقعا تاثیر نداره؟

    فرمودید از کجا میدونید تنی چند...درسته ادم باید همیشه خوش بین باشه اما دیگه خوش خیال که نه ،تا واقعیتهارو نبینه..دیگه حالا احتمالا ما دیدیم شما نه..در ضمن شما از کجا میدونید ایشون معلم اخلاق یا عرفان هستن یا نه؟ احتمال نمیدید ایشون شاید یکی از همون فقها باشن ؟(با لبخند)شما هم پس حق ندارید ایشونو قضاوت کنید.درسته؟متاسفم که نمیشه توضیح داد و دل آدم میگیره کافیه خودتو معرفی کنی اون وقت دیگه هر چی بگی درسته اما هیچ وقت به عنوان یک انسان مورد احترام نیستی،در واقع خودت مهم نیستی اون برچسب های دنیایی مهمتر از خود انسانهاست...خواهرم اون پستی که خودشونو معرفی کردن فقط یه سری حاشیه های زندگیشونه..(با تبسم)فکر می کنم این موضوع دیگه جای بحث نداره..

    بحث سوم :با این نگاه پس شاید بگید حضرت اقا به جای فتوای توهین به اهل سنت حرام است باید می فرمودن به شبکه های بی بی سی توضیح بدید که اهل سنت با ما فرق می کنن..اینم یه جور اختلاف نگاهه و بحثی دیگه ای نداریم

    چهار یک:مستندی که شما فرمودید بنده چند سال پیش دیدم و اتفاقا موجوده..مفهوم اون مستند هم مثل شعری که اخیرا خونده شد :ما سینه زدیم بی صدا باریدند،از هر چه که دم زدیم آنها دیدند،ما مدعیان صف اول بودیم از آخرمجلس شهدا را چیدند و گریه کردند رهبر عزیزمون..محتوای اون مستند هم همین تواضعه..در ضمن نمی فهمم  مشکل شما با این قضییه چیه؟شما مگه شهدارو واسطه قرار نمیدید و خداوندرو به اونها قسم نمیدید؟بنده نگفتم آقا معصومن اما چه اشکالی داره نایب امام عصرمونو واسطه قرار بدیم؟آقای پناهیان می گفتن بنده یکیو میشناسم از همین مسئولینی که مخالف جدی ولایت فقیه هستن اما یه چفیه از آقا دارن و هر وقت کسالتی براشون پیش میاد بهش متبرک میشن(به شخصیت معنوی ایشون معترفن)حالا شما به بزرگواریتون ببخشید..شما که مسخرست چنین تفکراتی بدونید امثال بنده ،شهدا و بزرگان رو هم واسطه و وکیل خودمون قرار میدیدم در پیشگاه خداوند که این رو هم از استاد بزرگوار آقای پناهیان یاد گرفتم..و خوشحالم که وکیل بنده هم یه استاد اخلاق غیر معصوم هستن در پیشگاه خداوند..سخنرانی هاشونو گوش کنید متوجه میشید چی دارم میگم و شرمنده که بنده الان وقت پرداختن بیشتر از بهش ندارم.در ضمن جالبه خودتون در نکته ی بعدی فرمودید که حضرت آقا همیشه خودشون رو با کمترین الفاظ معرفی کردند و پاسخ سوالتونو تقریبا دادید

    دو:حضرت آقا که همچین ادعایی ندارند اینجوری هم با یه فردی که برای امنیت من و شما از لذت هایی که می تونن داشته باشن گذشتن،اینجوری نقد می کنن و صحبت؟حضرت آقا عرصه رو به همین جوونها دادن و تاکید دارن حرفتون رو بزنیدو نقد کنید..اتفاقا آقا انتقادشون اینه  چرا منتظرید اول من بگم..ینی باید بفهمیم چرا همیشه از ولایت هزینه بشه..اگه بیاناتشونو دنبال کنید کاملا خلاف فرمایش شماست و ناظر به دفاع از خودم بیاناتشونو قبل از اینکه به دنیا بیام پیدا کردمو مثلا حالا گوش کردم(با لبخند)

    ادبو الان نمیشه یاد داد خواهرم که تاکید دارید یاد بدیم..ببخشید که بنده خودمو مقصر این تهمتها میدونم برای همین چندان راحت نیست شنیدن اینها

    فرمودید به حکم امام خمینی هر فردی به مراجع توهین کند ارتداد..نکته ی اول اینکه کی توهین کرده؟این تهمت نیست؟دوم:احساس می کنم همه ی تاریخو نمیشه دیگه برای همه گفت  تو فضای مجازی که حس خوبی نداشتمو ..همین زمان خودمونو نگاه کنید ببینید حضرت امام در مورد منتظری چی گفتن..از این شفاف تر..

    سلیمان که لعن نشد و نمی دونم واقعا شده یا نه اما خواهرم حالا ائمه لعنش نکردن  اما تاریخ که لعنش کرد.تاریخو کی نوشته؟یه افرادی مثل ما..الان ما تاریخیم یا ائمه؟مقایستون درسته؟سلیمان زمان خودمون رو نباید به آیندگان معرفی کنیم؟

    در ضمن بنده واقعا عذر خواهی می کنم از نویسنده ی بزرگوار که اون سوالو اصلا مطرح کردم نمی دونستم واقعا تا این حد دیگه به خودمون اجازه ی بی احترامی میدیم..با این روند خواسته باشه پیش بره بنده با برخی دوستان حرفی ندارم چون واقعا حس می کنم وقتم تلف میشه..این بحث علمی نیست فکر می کنم دعواست..با لبخند

    اتفاقا امشب آقا به نامه ی حضرت امیر به مالک پرداختند و تاکید کردن این بیانات رو به یه فردی مثل مالک متذکر شدن...خداوند ان شاءالله با فضلش با هممون برخورد کنه که بندگی کردنو هنوز نفهمیدیم،واقعا اول به خودم گفتم.التماس دعا دوستان

     

     

    پاسخ:
    خیلی عالی بود.
    درصدی از حرف های نزده من رو هم گفتید.

    اما یک نکته. 
    کسی اینجا به کسی عذرخواهی بدهکار نیست. 
    اگر این بی احترامی ها و تندی ها، به اون تجمع قلوب خواهد انجامید، برای من قابل تحمل و حتی ارزشمند میشه.
    من از شما سه نفر ممنونم که بیشتر برای این مسائل دغدغه دارید. 

    یه جمله هم خطاب به خانم های یافاطمه س و ذهن زیبا، کاملا برادرانه بگم.
    این خواهرمون (همسر سیدعلی) بیشتر از ما دغدغه نداشته باشند، کمتر هم ندارند. همه ی این گفتگو بخاطر اون هدف و آرمان بزرگ کریمانه است. یعنی مجتمع شدن دل ها بر یاد خدا. حالا چقدر قشنگ میشه که هرچقدر از هم میتونیم، چیزی یاد بگیریم. اختلاف دیدگاه ها همیشه بوده و هست. اما نه طوری که توی روابط همسنگری تاثیر منفی خدای نکرده بذاره.

    ببخشید بعنوان احقر و کوچکتر جمع چهار نفره، به ذهنم رسید بگم. 
    هرچند شما هر سه از بهترین ها و دلسوزهایید و این نکات رو ظاهرا و باطنا از من بهتر فکر و عمل میکنید.
    "
    یک عالم و مرجع فقهی در تاریخ کربلا وجود دارد به نام سلیمان بن صرد خزاعی ... مرجعی که با بی بصیرتی " امام معصوم و حجت روی زمین را به " قتلگاه" فرستاد " دیگر بالاتر از این !!! 
    من از شما می پرسم 
    آیا در تاریخ داریم روایتی ، سندی که یکی از ائمه ، فقط "یکی " از ائمه ایشان را لعن کرده باشد ؟ لفظ " خ ا ئ ن " به ایشان نسبت داده باشد ؟ فقط یکیشان ..."
    این تشبیه مشکل داره!
    سلیمان بعدها توبه کرده و کسی که توبه کنه مثل کسیه که هیچ اشتباهی نکرده
    و ابروش محفوظه! مثل خیلی از خواص که در فتنه بودن اما بعدها اعلام موضع(موافق نظام) کردن. اسم نمی برم چون واقعا ابروشون مهمه هرچند همه دوستان بشناسن و بدونن کیا بودن! و البته سلیمان در تشخیص حق و باطل دچار خطا شد.
    شما خائن رو باید به عمر سعد تشبیه کنید! که می دونست داره چی کار میکنه ولی بازهم به طمع گندم ملک ری به مقابله با حجت زمان پرداخت! الانم هم خائنین به طمع گندم ملک امریکا به مقابله با ولی امر مسلمین اومدن! خودشون می دونن که دارن به خطا میرن ولی... شما لعن عمر سعد رو در زیارت عاشورا ندیدید؟! جالبه که عمر سعد هم فقیه بود!
    "یکی مثل سید حسن نصرالله میاد دست آقارو می بوسه تا به مردم کشورش بگه شمایی که منو قبول داری مولای من  ایشونه.."
    همینه ملت میرن جنس خارجی میخرنا! مدل خارجیش میشه "السید حسن نصرالله" فدایی آقا سید علی ما! مدل ایرانیش میشه" دکتر کلید" ( افاضاتشون:
    مذاکره به مفهوم خواندن بیانیه ها نیست و به معنی بده بستان است. مذاکره به معنای آن است که پولی داده می شود و خانه ای خریداری می شود. ما دنبال صدقه نبودیم که کسی چیزی مجانی به ما بدهد." ! حالا هی بگید ایرانی ایرانی بخر. اینم موضوعیه! باید اسیب شناسی بشه واقعا! البته خوب مدل ایرانیش  مونتاژ انگلستانه شاید تو مونتاژ مشکل پیدا شده؛ نه که هوای اونجا رطوبتش زیاده، احتمالا قطعات نم کشیده، زنگ زده موقع مونتاژ!

    آقا فکر کنم اخرش به خاطر کامنتای من فیل این وبلاگ خیس بشه! این از این یکی، اونم از اون یکیا! خوب اخه دیدم نه که متن طنز بود بی راه نیست که حداقل یکی از کامنتام طنز باشه. چچشن هسته ای!!! هم که در راه استتت! البته خودجوش مردمی! این قلب ما از الان داره به خاطرش قر میده! سه چهار تا میزنه یکی خالی میاد! :))

    پاسخ:
    ببینم آخر در اینجا رو تخته می کنین یا نه!
    "این خواهرمون (همسر سیدعلی) بیشتر از ما دغدغه نداشته باشند، کمتر هم ندارند. همه ی این گفتگو بخاطر اون هدف و آرمان بزرگ کریمانه است. یعنی مجتمع شدن دل ها بر یاد خدا. حالا چقدر قشنگ میشه که هرچقدر از هم میتونیم، چیزی یاد بگیریم. اختلاف دیدگاه ها همیشه بوده و هست. اما نه طوری که توی روابط همسنگری تاثیر منفی خدای نکرده بذاره."

    من کاملا موافقم!
    اتفاقا می خواستم از ایشون تشکر هم بکنم! بالاخره یکی یه موضعی گرفت! دور از جون عزیزان انگار خاک مرگ پاشیده شده!
    کسی که مخالف من هم باشه بالاخره موضع داره و این موضع از یه فکری نشأت گرفته. همین که فکر هست قابل تقدیره اونم زیاد!
  • همسر سید علی ...
  • سلام 
    خانم ذهن زیبا 
    " اونجایی که بی تکلف صحبت می کنیم یه سوال دیگه از روی همون صداقتو سادگی ازتون می پرسم..شبای قدر بعد از اینکه خداوند رو به اهل بیت قسم میدیم اشکال نداره ده بار هم به سید علی خامنه ای قسم بدیم؟و اونجا برای مظلومیتش گریه کنیم؟از نظر فقه اشکال نداره؟؟ "
    که شما به جای تذکر اتفاقا با عنوان "شاهکار کامنت" از آن یاد کرده اید ... یا للعجب !!!"
    یه سوال ازتون دارم! به خاطر همین بخش بعضی رو به "خامنه ای پرستی" متهم کردید؟!
    و یه توضیح.  کامنت قبلیم خطاب به شما از تمسخر نبودها! دیدم شما خانومید میشه راحتتر صحبت کنم گفتم یکم تلطیف فضا کرده باشم! همین. خواستم بخندید! :)"

    بزرگوار اینجا دنیای مچازی هست یا نه ؟
    اگر حرفی زدیم ، نظری گذاشتیم امکان دیده شدن توسط خیلی ها (100نفر یا حتی بیشتر ) را دارد یا ندارد ؟
    امکان دارد نظر ما توسط ضد انقلابی ، اهل تسننی دیده شود یا نه ؟
    امکان دارد نظر ما در دنیای مجازی و در این وبلاگ توسط فرد مخالفی خوانده شود یا نه ؟
    اگر جوابتان نه هست که خب ، خواهم گفت ، یا علی خوش باشید ...
    اگر جوابتان بله هست باید بگویم 
    المومن کیس 
    مومن زیرکه ،عاقله ... چرا باید مطلبی بگذارد که باعث سواستفاده شود ؟ از همین جمله آن خانم چقدر می شود در محافل ضد انقلابی و اهل تسنن سواستفاده کرد ؟ زمان زیادی نمی گذرد که به برادران اهل تسنن ثابت کردیم که والله ما بعد از نماز در هنگام تکان دادن دستها نمی گوییم سلام بر روح الله سلام بر روح الله ...حالا باز کسی می آید حرفی را در یک فضای عمومی میزند و اصلا به عواقب حرفش هم فکر نمی کند ... تازه بعد هم می گوید اگر اشکالی هست از لحاظ شرعی بفرمایید ...خب برای نشان دادن اشتباه بودن این تفکرات که باعث می شود انگشت اتهام به سمت کل شیعیان برود چه باید گفت ؟ 
    بگویم محب خامنه ای ، بگوییم عاشق خامنه ای ؟؟ اگر اینها را بگوییم که به جای نشان دادن افراطی بودن این تفکر ، اتفاقا وصلش کردیم به تمام تفکرات عاشقان سید علی که مخالف حرف ایشون هستند ...
    خود من یک وبلاگ نویسم که خاطراتم را می نویسم آیا می توانم ادعا کنم فقط همین تعدادی که برایم نظر می گذارند هستند که مطالبم را می خوانند ؟ مسلما نه .. وقتی از 82 نفر بازدید کننده وبلاگم فقط 12 نفر نظر می گذارند یعنی چی ؟ یعنی چندین نفر هستند که به وبلاگم می آیند و می خوانند و میروند و من اصلا نمی دانم که اینها چه کسانی هستند با چه نوع تفکر و چه نوع عقیده ای ... به خاطر همین است که حاج آقا پناهیان در مورد فعالیت در دنیای مجازی می گوید حتما با قربه الی الله وارد شوید ، قلم بزنید ، نظر بگذارید چون این مکان میدان جنگ نرمه و باید حواسمان به گفته هایمان باشد ...

    در مورد گفته هایتان که من بیشتر به تمسخر برداشت کردم ، ولی فرمودید شوخیست ... باشد ولی دوست بزرگوار این را از من به امانت داشته باش ... با آدمهایی که نمی شناسید و تا به حال با شما شوخی هم نکرده اند شوخی نکنید چرا که شاید خوششان نیاید که فرد ناشناسی با او شوخی کند ، شاید از نظر شما بی جنبگی باشد ، ولی خب هرکسی یک جور است ... 
    ولی به شوخیتان خندیدم :)



  • یافاطمه(س)
  • سلام علیکم همسر آقای... بنده از همین تریبون در جلوی همه ازتون عذر خواهی می کنم که سحر مودبانه صحبت نکردم.معصوم نیستیم و دلهامون متاسفانه هنوز زنگار داره که نمی تونیم با مهربونی با هم صحبت کنیم.روزهای آخر ماه مبارکه و دعا کنید خداوند قلبهای مارو هم که فهمیدم در این 20 و خورده ای روز هنوز شسته نشده در این روزهای پایانی مورد عنایت خودش قرار بده.یه چیزی بگم شاید بهم بخندید اما نگاه بنده اینه که حتی دوس دارم شما که همسر یک سید بزرگوار از سلاله ی فاطمه س هستید شمارو هم در پیشگاه خداوند واسطه قرار بدم برای همه و بنده ی حقیر دعا کنید..واقعا فکر می کنم توفیق کنیزی یک سید(به استناد اون فرمایش حضرت زهرا) به هر فردی داده نمیشه...نذارید رو حساب توجیه کردن خودم اما برای اینکه راحتتر ازم بگذرید(با تبسم) دیدن متن شما به علت توهین به بنده ناراحت شدم،بیشتر عذاب وجدان گرفتم که چه کاری کردم و با سوالم اینجارو بهم ریختم که در همون متن بهش اشاره  شد.تو دنیای حقیقی به اندازه ی کافی شرمنده ی اطرافیان هستم خواهش می کنم به حرمت این ماه مبارک حلالم کنید که در ماه مبارک که همه توشه جمع میکنن بنده شرمنده ی افراد مجازی نباشم...در ضمن الان که فکر می کنم واقعا دوستتون دارم حالا به بقیش که نپردازیم حداقل یک هم وطنیم که هستید.نقدیم دارید چشم،آدرس ایمیل بنده رو از نویسنده میتونید بگیرید فقط امیدوارم اونجا با هم دعوا نکنیم(بالبخند)متوجه شدید که قانع کردن بنده ی حقیر هم کار حضرت فیل..یه چیزی میگن(بالبخند)روزهای پایانی سرشار از معنویتی رو براتون از خداوند طلب می کنم..  
  • یافاطمه(س)
  • سلام ذهن زیبای عزیزم.طاعاتو عباداتتون قبول حق ان شاءالله.برای همه و بنده ی حقیر هم لحظات استجابت دعا عاقبت به خیریو فراموش نکنید خواهر عزیزم..بله اون لبخندتون همه چیو ازش خوندم که در اینجاتوضیحش نمیدم فقط ممنونم از نگاه پرمهرو محبتون.و متقابل هست اون لبخند فقط از طرف بنده بیشتره(با لبخند).اون سوالتونم باز هم آقای پناهیان تو یه مبحثی به نام انقلابی بودن فرمودن که صحبتشون برای هممون سنده..،دی وی دی شم تو سایت بیان معنوی معمولا هست.. واقعا ظرفیتتون قابل تحسینه..بی ادبی بنده که اول سراغ کامنت شما نرفتم و حمل بر بی تفاوتی نذاشتیدو ببخشید..واقعا احساس می کردم ظرفیتتون بالاست شاید برای همین این اجازه رو به خودم دادم..به خدایی که همیشه نگاهش بهته می سپارمت
  • یافاطمه(س)
  • ببخشید اصلاح می کنم به همسر آقای..
    به خاطر توهین به خودم ناراحت نشدم که اشتباهی تایپ کردم شدم..
    پاسخ:
    این آدرس وبلاگ خانم همسر سیدعلی هست.
    ان شاءالله تمامی مباحث علمی و نکاتی که اینجا مردان نامحرم رفت وآمد داشتند رو با هم داشته باشید! ببخشید ما اومدیم تو بحث تون بزرگوار! دیگه تحمل مون کردید!
    من باز هم از طرف همه مردان نامحرم فضای مجازی که مزاحم گپ و گفت و نکات علمی شما میشن عذرخواهی میکنم!!!

    من، بار دیگه از همه برای همه جوره توهین به نویسنده، تشکر میکنم.
    نوشته ها و نظرات رو مجدد کامل مرور کردم.
    در نتیجه ی صحبت ها، بنده، یک عدد خودعمارپندار در راستای شرک خودم به مسیر خودم ادامه خواهم داد.

    ذیل این بحث، هر کامنتی درج بشه که یه درصد به موضوع پست بی ربط باشه، تایید نخواهد شد. ممنون از مشارکت اهل علم.
  • ذهن زیبا به یا فاطمه(س)
  • سلام. من هیچ وقت فکر بدی در مورد نه تنها شما بلکه هیچ کس دیگه ای توی این فضا نکردم! بدین وسیله از هرگونه ظن و گمان بد اعلام برائت می جویم!:)
    واای من بیشینم کل سخنرانیای اقای پناهیانو(که خیلی دوستشون دارم) گوش کنم؟ بهم رحم کنید. برام حداقل عربی روایتو بیارید لطفا!
    اینو تایید کنید خواهش میکنم!
    سلام. یه چیزی رو چند روز پیش دیده بودم نمی دونم چه قدر به درد بخوره ولی گفتم اینجا بگم شاید مفید بود.
    مرحوم آیت الله بهجت(ره):( در دومین راه ثبوت اول ماه گفتن):عده ای که از گفته آنان یقین یا اطمینان پیدا می شود بگویند ماه را دیده ایم و همچنین است هر چیز که به واسطه آن یقین پیدا شود و ممکن است از این قبیل باشد: هنگامی که ماه جدید به صورت طوق دار مشاهده شود یعنی علاوه بر نیم دایره ی هلال که کاملا نورانی است، نیمه دیگر آن که تاریک است، همراه با نور کم دیده شود؛ که چنین حالتی می تواند نشانه این باشد که روز گذشته روز اول ماه بوده و فردا روز دوم است. همچنین اگر به دلیل دیده نشدن ماه در شب سی ام ماه گذشته بنابر استصحاب حکم شود که آن روز روز سی ام است اما در شب سیزدهم ماه اینده ماه به صورت بدر کامل دیده شود که همین علامت می تواند نشانه این باشد که آن شب در واقع شب چهاردهم ماه است و ماه گذشته بیست و نه روز بوده است.
    حالا یه استفتاء ازرهبری رو میارم که به همین مسئله اشاره داره:
    س. آیا استناد به شبی که در آن ماه به صورت قرص کامل است(شب چهاردهم) و اعتبار آن به عنوان دلیل برای محاسبه اول ماه جایز است تا از این راه وضعیت یوم الشک معلوم شود که مثلا روز سی ام ماه رمضان است و احکام روز ماه رمضان بر ان مترتب شود، مثلا بر کسی که این روز را بر اساس بینه روزه نگرفته حکم به وجوب قضای روزه شود و کسی هم که به دلیل استصحاب بقای ماه رمضان روزه گرفته، بری الذمه باشد؟
    ج. امر مذکور حجت شرعی بر آنچه ذکر شد نیست(یعنی روزه یوم الشک) ولی اگر مفید علم به چیزی برای مکلف باشد واجب است که طبق آن عمل نماید.
    نظر مراجع دیگه در مورد این نحوه به دست اوردن اول ماهو نتونستم پیدا کنم. من این متنو از کتاب توضیح المسائل ده مرجع محشی امام خمینی اوردم. خواستم از سایت مراجع استفاده کنم که رساله ان لاین شون خیلی در دسترس نبود. اگه میشه برام پیدا کنید. خیلی جالبه برام!
    دومین سوالم اینه که چه ماه بیست و نه روز باشه چه سی روز ماه بدر شب چهارده ظاهر میشه یانه ماه سی روزه بدرش شب پانزدهمه؟!
    این سوالا برام مهمه ها! 
  • همسر سید علی ...
  • خانم یا فاطمه (س)
    به بنده اشکال کردید که بحث را به حاشیه برده ام و اصل قضیه چیز دیگریست ...
    سوال
    موضوع پست مربوطه چه بود ؟
    نوشتن در مورد راختلاف در روییت هلال ماه 
    یا 
    عدالت و یا ولایت داشتن یا نداشتن ؟

    بنده در نظر قبلی علت اختلاف در روییت هلال ماه را بیان کردم که مربوط به موضوع بحث بود و شما بحث عدالت و ولایت را فرمودید که جزو حاشیه بحث بود پس این اشکال شما به بنده وارد نیست .

    شما فرمودید :

    "بحث ما اینه عده ای از فقهایی که ما کجا و اونها کجا با این عمل پایه های ولایتو سست می کنن..اجاز ه ی نقد هم داریم و اینکه فرمودید به سیاست ربطی نداره اختلاف نگاه همین جاست، اما دیانت ما همون سیاستمونه...خب حالا شما همون حکم فقهی براتون کافیه نگاه شماست..این از این قضییه"
    پاسخ به اشکالات همین یک پاراگراف سخنان شما :
    1. هر حکم فقهی سیاسی نیست .
    2. بعضی حکم فقهی سیاسیت .
    3. حکم فقهی همانند روییت هلال ماه از فقه (قرآن ، روایات ، عقل ، اجماع ) استنباط می شود نه از سیاست !!!
    4. اصل در حکم فقهی آن دو معظم له بر اساس استنباطشان از فقه برای اثبات روییت هلال ماه ، روییت بر اساس چشم غیر مسلح است .(صغری)
    5. برای حضرت آقا  روییت هلال ماه با چشم مسلح هم اثبات می شود .(کبری)
    نتیجه :/ به همین دلیل حکم حاکم شرع به دلیل اثبات با چشم مسلح برای آن دو معظم له اصل نیست . 
    6. با استدلالات بالا ملاحظه کردید که هیچ جوره بر اساس فقه نمی توان بحث روییت هلال ماه را به سیاست و تبعیت به سیاست چسباند .
    7. نمی دانم چرا ما عادت کرده ایم به خلط مباحث باهم ، در صورتیکه همانطور که گفتم همه ی احکام فقهی ربطی به سیاست ندارد و حضرت آقا در این مورد فقهی خاص حکمش برای مقلیدین خود لازم الاجراست و  مقلدین آن مراجعی که علاوه بر آن 4 اصل روییت هلال ماه که در نظر قبلی گفتم ، حکم حاکم شرع را هم جزو راه های ثبوت می دانند .
    8. این اتفاق اختلاف اول باری نیست که در جامعه ما می افتد ، چندین سال قبل هم در روییت هلال ماه شوال هم اختلاف شده بود که اگر اشتباه نکنم آیت الله بهجت یک روز زودتر از حضرت آقا عید اعلام کردند ، حالا باید گفت حکم ایشان یعنی تزلزل امر ولایت ؟؟
    9. اجازه ی نقد داشتن در مسایل فقهی که فرمودید ...
    سوال 
    شما لمعه ، مکاسب ، رسایل ، اصول کافی ، من لا یحضره الفقیه ، الاستبصار و دیگر کتب شیعه را خوانده اید ؟ 
    برای نقد یک موضوع باید نسبت به آن موضوع علم کافی داشت ...
    شما  نسبت به علم فقه و احکام فتوا علم کافی دارید ؟ 
    ..............................
    نگاه بنده جدا بودن فقه از سیاست نیست ، فکر نمی کنم در نظر قبلی حرفی موید این مطلب گفته باشم ... 
    نگاه بنده نیست به مسایل فقهی و سیاسی همان دو گزینه اول است که گفتم 
    1. هر حکم فقهی ، سیاسی نیست .
    2. بعضی حکم فقهی ، سیاسیست . 
    ..............................
    هر دو قیاستان مادر بودن و شباهت احکام نماز به حج کاملا بی ربط بود ... 
    متال احکام را بنده از بعد سیاسیش زدم که یک گردهمایی بین مسلمانان است وکوچکترین حرکتی موجب اختلاف می شود ، شما بحث روییت هلال رو سیاسی خواندبد و بنده در تذکر به شما گفتم روییت هلال بعد سیاسی ندارد آنچه بعد سیاسی دارد احکام حج است 
    پس لطفا خلط مباحث نکنید ..
    سوال 
    اصلا چند درصد از مردم ما اطلاع داشتند دو مرجع در روییت هلال ماه اختلاف کرده اند که بخواهد بعد سیاسی داشته باشد  ؟؟ و ما هم با پرداختن بهش بیشتر افراد را مطلع کنیم ... 
    یک روزی آقا گفت ، فرعی ها را اصلی نکنید ... حواسمان هست ؟
    .....
    در مورد مبحث نقد که می فرمایید مورد تاکید حضرت آقاست ..
    1. در بیانات حضرت آقا دانشجو چه کسانی را می تواند نقد کند ؟؟
    2. دانشجو حضرت آقا را به عنوان یک مسیول سیاسی در کشور می تواند نقد کند یا یک مرجع صاحب فتوا ؟
    3. آیا نوع مباحثه و اجازه ی نقد از طرف آقا با دانشجویان و طلاب دروس خارجشان که سطح 3 و 4 حوزه هستند یکیست یا نه ؟

    دوباره سوالی که بالاتر از شما پرسیده ام را تکرار می کنم 
    آیا برای نقد یک موضوع نباید نسبت به آن علم کافی داشت ؟؟ تا بتوان نقدی درست و منصفانه ارایه داد ؟
    آیا برای نقد یک فقیه و یک مرجع  نباید خود مسلط به مباحث فقهی بود ؟
    .........
    در مورد اینکه گفتید " از کجا می دونید تنی چند و الی آخر " 
    بنده خوش خیال نیستم ولی در هیچ جای قرآن ندیده ام که جوازی داده باشد مبنی بر بدون دلیل و مدرک در مورد فرد مسلمان صحبت کردن و پیروی از شهوات را به فرد مسلمان دادن ... بنده چنین جوازی ندیده ام ، اگر شما دیده اید بفرمایید ..
    بنده فقط از ایشان خواستم اگر سند و مدرکی دال بر داشتن شهوت عرض اندام فقهی ، شهوت علمی ، شهوت اظهار فضل در مورد آن تنی چند را دارند بیان کنند تا ما هم از جهل بیرون بیاییم ... وگرنه حرف زدن که آسان است ...
    در مورد مطالبتان در مورد نویسنده وبلاگ 
    1. بنده قضاوتی کردم ، فقط نسبت به افکار ایشان که خودشان در اینجا نوشته اند نقد وارد کرده ام که برای تمام نقدهایم هم جملاتشان را آورده ام ... 
    2 . همانطور که می فرمایید نویسنده این وبلاگ فلان است و بیسار ، چرا همین حرف را برای نقاد به کار نمی برید که شاید نقاد این مطلب هم خودش فلان باشد و بیسار ، فلان کسی باشد که اگر بفهمیم کیست می گوییم بله ، بله همه ی حرفهایتان درست است ..
    اشکال حرفتان را متوجه شدید ؟؟

    شما گفتید :
    "رمودید به حکم امام خمینی هر فردی به مراجع توهین کند ارتداد..نکته ی اول اینکه کی توهین کرده؟این تهمت نیست؟"
    به نظر شما لفظ "خائن" توهین نیست ؟ 
    به نظر شما لعن یک مرجع در پستهای قبلی که نویسنده پست به راحتی لعن کرده بودند ، توهین نیست ؟
    یاللعجب
    خودتان می گویید امام خمینی یک "مرجع" به یک "مرجع" دیگر حرفها زده اند ... 
    شما مرجعی ؟ نویسنده وبلاگ مرجعه که بتواند چنین لفظی را به یک مرجع دیگر که تعداد زیادی مقلد دارد را بزند ؟؟
    سلیمان لعن نشد چون توبه کرد ، آیا شما می دانید آن مرجع که لفظ خائن بهش نسبت می دهید تا آخر عمر توبه نمی کند ؟؟ صد در صد مطمینید ؟؟
    تاریخ سلمان بن صرد خزاعی را لعن می کند ؟ یا به آن می گوید عالم بی بصیرت ؟ لفظ لعن و خائن با بی بصیرتی یکیست ؟

    می دانید که مشکل کجاست ؟
    مشکل اینجاست که تا زمانی که تعریف کنی و سوت و دست بزنی خوبی ولی زمانی که نقد کنی انگشت اتهام به سمتت می رود که بی مطالعه ای ، برچسب زنی ، من می دانم و تو نمی دانی ، من فلان کسم و تو بیسار کسم نیستی ... 

    بنده با شما دعوا نکردم سوال اقامه کردم و تذکر دادم 
    آیا اقامه سوال یعنی دعوا ؟ 
    یاعلی

  • ذهن زیبا به همسر سید علی
  • سلام. خانوم عزیز واقعا ممنونم که حد اقل موضع می گیرید! این تایید نمی کنید اصلا جای ناراحتی برام نداره! اما اصل حرفم:
    بله همه میبینن به خاطر همینه که من الان 4 شبانه روزه که خوابم بهم ریخته تا بفهمم که چی بگم چی نگم! ولی از هیچ جای بحث این عزیز از نظر بنده شرک برداشت نمیشه که اگر برداشت می شد به طریق اولی از همون قسم های قبلی( قسم دادن به معصومین) میشد برداشت کرد. تازه به قول شهید مطهری ما به خاطر وحدت از هیچ مستحب خودمون نمی گذریم! مگه شما به زیارت امامزاده ها نمی رید؟ خوب ایشونم امامزاده زنده! حتما باید زیر خروار خروار خاک باشن تا قداست پیدا کنن؟!
    بده برای ما بچه شیعه ها که همون تهمتی رو بهم بزنیم که وهابی به ما میزنه! تازه اگرم اخر نماز به امام سلام بفرستیم مگه چیه؟! به ارواح پاک شهدا صلحا سلام فرستادن اونم بعد از نماز چه ایرادی داره؟ نه واقعا چه ایرادی داره اصلا برای رفتگان سلام بفرستید چه ایرادی داره مگه نماز اشکال پیدا میکنه؟! در سست بودن ادعای وهابی ای که این مسئله رو به شما گفته همین بس که اصل اعتقادشون اینه که ما بعد از نماز به جای اون سه الله اکبر(که در واقع می گیم) می گوییم: خان الامین!! که داستان خودشو داره!
    عزیز من، من به حق همون شادی ای که بعد از شوخی من پیدا کردیدغ  از شما عاجزانه می خوام که دیگه هیچچچ وقت با اهل سنت بحث نکنید! به صرف طلبه بودن مجاز به این کار نیستید! ارجاعشون بدید به همین ولایت خودمون! استاد قزوینی تو مجاب کردن اهل سنت ید طولایی دارن!شما اوناه رو با رفتار مدارامنشانه خودتون...من باید برم کار دارم
    وای کجایید آقای سوره کوثر؟!!! زودتر نظرمو تایید کنید من نمی دونم تا کجا رفتم! دیوانه میشم تا اون موقع!
  • همسر سید علی ...
  • خانم یا فاطمه (س)
    در تمام صحبتهایم برای شما اقامه دلیل کردم چرا که احساس کردم صحبتمان علمیست ... و نمی دانم خوب است یا بد ولی بنده در مباحث علمی کاملا طلبگی بحث می کنم یعنی تا صحبتی می شود ذهنم به طور اتوماتیک به این سمت میرود و کلماتم اینچنین می شود که شاید برای خانمها لحن جدی کلامم ناراحتت کننده باشد ... نمی دانم رذیله هست یا نه ولی چیزیست که چندین سال است با آن خو گرفته ام هرچند که در دنیای حقیقی به واسطه دیده شدن چهره سعی می کنم با تنظیم میمیک چهره ام به طرف مقابل نشان بدهم که عصبانی نیستم و این یک صحبت علمیست ولی چون در دنیای مجازی این ویزگی (دیدن چهره) وجود ندارد این سوتفاهمات به وجود می آید ...
    در هر صورت اگر ناراحت شدید حلال بفرمایید زیرا بنده قصد ناراحت کردن کسی را نداشتم و و بحث را کاملا یک بحث علمی پنداشتم ...
    همانطور که صاحب وبلاگ آدرس وبلاگم را داد که البته عوض شده و به میهن بلاگ نقل مکان کرده ام ، خوشحال می شوم که در خدمتتان باشم و اگر شما نارارحت نمی شوید حقیقتا تذکری را که به نحوه ی بیان نظراتتان دارم که واقعا نمی شود به طور علنی و در فضای مختلط گفت را به نحوه بیان نظراتتان عرض کنم ...
    در هر صورت بنده یک انسان ممکن الخطاییم که در خوف و رجا بین حیوانیت و ناطقیت که تعریف ما انسانهاست هنوز مانده ام ... 
    التماس دعا برای خودم و سیدم 
    که دعا اثر دارد ...
  • ذهن زیبا به همسر سید علی
  • آهان تا اینجا گفتم که شما اونها رو با رفتار مدارامنشانه و بزرگوانه خودتون به سمت خودتون بیارید چه طور که روایت داریم کونوا دعات الناس بغیر السنتکم (السنة کم؟)
    این اهل سنتی که دم دست ما هستن که عالم به مسائل خودشون نیستن مردم عادین چه فایده داره که باهاشون بحث کنیم؟ تازه فشار عصبی این بحثا برای شما زیاده مثل اینکه!( اینو شاید اشتباه کنم دعوام نکنید ها!)
    در ضمن عزیز دلبند صحبتای شما و طرز جمله بندی شما اینو نمی رسوند که دارید نصیحت میکنید بلکه حالت مواخذه و یه جور مچ گیری داشت! ببینید شما انسان فاضلی هستید و من وقتی اینجا میام از نور کلمات همه و البته شما دارم استفاده می کنم ولی کلمات بار حقوقی دارن! وقتی شما به یه انسان موحد مسلمان شیعه دوازده امامی نسبت شرک آلود(خامنه ای پرستی) میدید (اونم بر مبنای برداشت خودتون ونه اقرار صریح اون مسلمان) حق به گردنتون میاد اونم حق الناس!به سنیش نمیشه نسبت شرک داد چه برسه به شیعه! اگه این خانوم و یا آقای سوره کوثر یا هرکس دیگه شما رو نبخشن چه کار میخواید بکنید؟!! شانس بیارید و خدا توفیق بده توی این دنیا باید پوستتون کنده بشه تا حلالیت بگیرید! همه قدرت بخشش بالایی ندارن و البته وای از اون روزی که پستتون به همچین آدمی بخوره بیپاره اید!:) جدی می گم ها! به نظر من به جای همه این بحثا که شاید شما حق بگید و شاید دیگری حرفتونو پس بگیرید!! قرار نیست بحثای علمی به دوری دلها منجر بشه! احمق و بی سواد و هیچی ندون بمونیم بهتره تا این که دلمون از هم دور بشه! مهم ترین چیز وحدته بین خودمونه!!
    حرفم تمومه امیدوارم ادله من و حرفم تاثیرگزار باشه!
    من جای شما باشم میگم تا مدیر وبلاگ اون عبارت که نسبت شرک میده رو ستاره دار کنه! به جاییبر نمی خوره اگه یکم کوتاه بیایم! دوستیم باهم!
    پاسخ:
    چه کامنت خوبی بود این وسط. دوستش داشتم.
  • ذهن زیبا به همسر سید علی
  • بی چاره اید* :)
  • ذهن زیبا به خود خود آقای سوره کوثر
  • از حوصله به خرج دادنو همکاری تون واقعا متشکرم! از صمیم قلب عرض میکنم!
    آها راستی نمیخواید پست جدید بذارید؟!! خسته شدیم از این پست! بسشه دیگه...
    من درس جدید میخوام! واقعا درس گرفتم ها! خیلی ازتون ممنونم!
    پاسخ:
    خداقوت ذهن زیبا. دست شماهم درد نکنه.
    اقا راستی یه مسئله ای! وقتی ماه شب چهارده بدر بشه که دیگه تکلیف شبای قدر معلومه! از چهاردهم می شمرید تا برسید به نوزدهم!!
    من مخدرد گرفتم به خدا! واقعا سخته ها!
    اون سوالای منو جواب بدید لطفا!
    من باید یه مذاکره ای با همسرم داشته باشم!
  • یافاطمه(س)
  • همسر آقای...ممنون که بازم وقت گذاشتید.با تمام احترامی که براتون قائلم فک می کنم نگاه بنده وشما خیلی با هم متفاوته(که  نمی خوام ادعا کنم یکیش برتره یکی نه،فقط متفاوت بودن مدنظرمه)که به نتیجه ایم نمیرسیم هر دو هرچی ادامش بدیم..مثل کامنت بعدیتون که بازم در نگاه بنده به اکثر جملاتش نقد وارده..در مورد تذکر به نحوه ی بیان هم با توجه به نوع بیان شما در کامنتاتون حدس میزنم نقدتونو که عکس این نقد از طرف بنده به شما وارده و نگاهتون به دنیا با بنده متفاوته در عین احترامی که برای نگاهتون قائلم.یه ویژگی منفی که دارم ترجیح میدم با افرادی که حرف همدیگرو می فهمیم صحبت کنم تا هم بی ادبی به طرف مقابلم نکنم(مثل امروز که بازم معذرت می خوام)و هم طرف مقابلم احترام اطرافیان و خودمو به عنوان یه انسان نگه داره.و از همین جا با شما دوست عزیز خداحافظی می کنم و حلالم کنید.برای شما و همسر محترمتون ارزوی خوشبختی می کنم و خداوند بهتون صبرو تحمل بده (در عین اینکه یه توفیقه) حرمت سادات رو نگه داشتن،باید مثل شما اول رفت طلبگی کرد یا فاطمه س

     

    و از اینجا با خواهرن همفکرخودم صحبت می کنم مخصوصا ذهن زیبای عزیزم

     

    قرار نبود یکی توجیه بشه ،نظری قبول شه یا...فک می کنم همه متوجه شدیم تو هر پله ای مطالعه داریم خودمون رو باید قوی کنیم تا ما که توانایی معرفی دینو نداریم و در مورد خودم ثابت شد حداقل خودمونو شاید بتونیم نجات بدیم ..حتی دوستانی که نظر نمیذارن و توفیق جهادی رفتن دارن، یه روزی شاید اینجا بیانو ببینن. یه تلنگره که دارم میرم اونجا وقت یه فرشته های آسمونیو می گیرم باید دست پر برم..مثل یه معلم  قبل اینکه بیاد سر کلاس مطالعشو میکنه یا یه خطیب قبل رفتن رو منبر خودشو مسئول میدونه در مقابل وقت دیگران..درسته مطالعه هم زمانی موثره که دل انسان ظرفیتشو داشته باشه و آلوده نباشه وگرنه در جهت عکس ازش استفاده می کنیم.اما از یکی از بزرگان که یادم نیست کی بودن پرسیده بودن برای قبول کردن یه مسئولیت تقوا مهمتره یا تخصص..ایشون فرموده بودن تقوا و در ادامه گفتن حالا یه سوال من از شما دارم آیا فردی که تقوا داره و تخصص نه،یه مسئولیتو قبول میکنه؟..البته زیاد حساسیت به خرج ندیمو تواضع آخه باز اینجوری کارا رو زمین می مونه..تو سرزمین های نور کاروانای زیادی میومدنو میرفتن..یه سری یه کاروانی اومدن که همه خواهرای روشن دل عزیزمون بودن.تو خلوت یکی از این شبا یه خانومی از همین کاروان سر راهم قرار گرفت.خیلی دوس داشتم بدونم چه طور دنیا رو میبینه..رفتم پیششون و سلامو...بهشون گفتم یه خواهش دارم،من براتون از چشم سرم میگم که اینجا چه جوریه شما از چشم دلتون...اتفاقا ایشون ارشد فقه خونده بودن،تدریس احکام،حافظ قرآن و خیلی چیزهای دیگه.. یه عهدیم داشتن که چهارشنبه هارو باید حتما میرفتن حرم..آدم اهل دلی بودن مثل برخی دوستای اینجا.روز آخری که می خواستن برگردن رفتم پرسیدم خوب چی دیدین؟ایشون یه سری صحبتهایی کردن اما یه نکته ای که تا اون موقع زیاد بهش توجه نکرده بودمو خیلی به جا گفتن..ایشون گفتن من اومدنم رو به اینجا فقط یه توفیق نمی دونم شاید یه حجت تمومی باشه برام..فردا در محضر خداوند..بگن اونجا هم فرستادیمت و دیدی و آدم نشدی..تا اون زمان بیشتر فکر می کردم این سفرهای معنوی،فعالیت ها و همه ی فرصت های معنوی یه توفیقه که یه سفره ای پهنه و باید برم روزی معنویمو بردارمو حداکثر استفاده رو از اون فرصت داشته باشم.اونجا فهمیدم نه..ممکنه خداوند به خاطر این فرصت بازخواستم کنه..بگه بهت فرصت روزه داری دادم در حالی که اون بنده ی دیگم با یه مریضی این فرصتو نداشت..در این فرصت خودتو پیدا کردی؟و بعضی فرصتها که از نظر تعداد محدودیت داره وقتی بهم میدن ینی از یه سری دیگه گرفته شده... پاسخ دادن اونا خیلی سخته..در حالی که اگه نصیب یکی دیگه میشد شاید ایشون خیلی بهتر از من استفاده می کرد.یا شده فکر کنید(ترجیح میدم از فعالیتهای شما دوستان مثال بزنم تا خودم که باز خودش یه بحث جدید میشه)مثلا شده بریم اردوی جهادی و وقتی ببینی واقعا اونجور که باید آماده نیستی بعدش با خودمون فکر کنیم بنده از شرق رفتم غرب برای  خدمت یا هر نیتی.بعدش ببینی دست پرم نیومدی اینجور وقتا به خودمون میگیم خب همین هزینه ی راهو اینهارو جمع میشد، تو همون شهر خودمون موثرتر بود تا دست خالی اومدنم اینجا..قبول دارم نفس حضور موثره اما به قول نویسنده که فرمودن در عین اینکه عالیه اما کمه..آخه برخی اشتباها فکر می کنن پول بیت المال که نیست اما بالاخره پول هر کی هست برای به دست آوردنش زحمت کشیده شده و مسئولیم.شنیدم امروز روز تولد رهبرمونه..کادو می خوان چی بهشون بدین؟بیان یه تصمیمی بگیریم امروز و تلاش کنیم،به خودمون زحمت بدیمو فقط انتظار نداشته باشیم با دعا همه چی حل شه و خودمون بشینیم..در بحث فلسفه و اثر دعا همه استادیم الحمدلله اما بیایم امروز به فلسفه ی اومدنمون به زمین یه خورده بیشتر بیندیشیم...اگه همه چی با توفیقو دعا حل شد پس برای چی اومدیم اینجا..پس تکلیف این امتحانه چی میشه..خواهرای عزیزم بپذیریم..باید سختی ببینیم تا رشد کنیم..بیان این سختی ها رو وارد زندگیمون کنیم(که بعده یه مدت می فهمیم شیرینی واقعی و لذت واقعی اینها بوده)حالا می خواد سختی بیدار موندنو مطالعه کردن باشه یا .همین مطالعه که اقا خیلیم تاکید دارن یکی از اطرافیان شده روزی 18 ساعت مطالعه..فکرشو بکنید؟12 ساعت مطالعشونو که دارن و از خود آقای رحیم پور سیر مطالعاتیشونو می گیرن..با چه هدفی؟قصد گرفتن بورسیه فرانسه رو دارن به خاطر تبلیغ دینشون..دیسک کمر و چندین بیماری به خاطر پشت میز نشستن گرفتن،صبر همسرشونم برام نوع دیگه ای از جهاده..حالا برخی از ما آدما  نشستیمو گاهی به اونایی که در حرکتن سنگ هم میندازیم.. هر فردی خودش بهتر میدونه کجا میلنگه و .و با تمام اینها برای هم دعا کنیم در لحظات سختی ها حتما شنیدین میگن آدم هر کاری انجام میده باید فکر کنه در حال نمازه.خداوند هممونو ببخشه که اینقدر ححرف زدیمو...

    شرمندم مدیر وبلاگ..خیلی شرمندم...اما بازم بهتون غبطه می خورم..آقای پناهیان تو همین مبحث انقلابی بودن فرمودن وقتی برای خدا کار می کنی بعضی وقتا خود خدا مشکلاتی سر راهت قرار میده،دو تا کتکتم می خوری متهمم میشی یا..این ویژگی انقلابیونه که خدا نمی ذاره روتین کار کنن برای انقلاب...بعد از این همه حرف ما در مقابل یه انقلابی حرفی نداریم(بالبخند)بازم انقلابی بودنتون با این صحبتها برامون پررنگ تر شد..

    ذهن زیبای مهربون..شما که هنوز اینجایین؟(با لبخند) متن عربیشو می خوای چیکار؟والا آقای پناهیان فقط فارسیشو گفتن عزیزم(با لبخند)نتیجه ی مذاکراتم به هر جا رسید خوشحال میشیم با پیوستش ارسال کنید شاید بانی خیر شدیدو آخر این گفتگوها به توافق تبدیل شدو ما هم اینجا یه جشنی..(با لبخند)

    پاسخ:
    اینجا کسی شرمنده ی کسی نیست بزرگوار. جدی از صحبت ها استفاده کردم.

    شما فکر میکنید من از قبل سوادی داشتم یا چیزی اماده کرده بودم؟ نه. باور کنید منم با شنیدن حرف های همه، گاهی تحقیقی میکردم و چیزی میخوندم. شاید برای همه اینطور نباشه که واقعا برای یک کامنت گذاشتن، اینقدر فکر کنند و مطالعه. ولی این توفیق به جهت حضور اهل علم و اساتید بود.

    اتفاق خوب دیگه ای که در کنار این گپ افتاد، آشنایی شما و خانم ذهن زیبا بود.
    هردو تون هم شباهت های زیادی بهم دارید. ان شاءالله دوستی تون رو که منشاش، عطر کرم آقام امام حسن بوده، قدر بدونید.

    گوارامون باشه حب ولایت.
  • همسر سید علی به ذهن زیبا
  • "وقتی شما به یه انسان موحد مسلمان شیعه دوازده امامی نسبت شرک آلود(خامنه ای پرستی) میدید (اونم بر مبنای برداشت خودتون ونه اقرار صریح اون مسلمان) حق به گردنتون میاد اونم حق الناس"
    وقتی این را خواندم ترسیدم که نکند واقعا حق الناسی بر گردنم آمده باشد برای همین سریعا از دفتر مرجع تقلیدم مقام معظم رهبری استفتاء کردم ...
    آن جمله ی مطروحه را گفتم و گفتم فقط به خاطر این جمله بنده برای نشان دادن غلوی که در مورد حضرت آقا گفته شده بود آن لفظ را گفتم ، وآیا به خاطر گفتن این لفظ حق الناسی بر گردن من است ؟ که گفتند "خیر "چرا که لفظ شما از باب مشرک بودن نبود بلکه از باب نشان دادن آن غلو بوده ...
    باز هم اینجا تاکید می کنم من نه در حدی هستم و نه خواستم و نه منظورم این نبود که به کسی لفظ مشرک را نسبت بدهم ، خود شما عالمتر از بنده هستید و می دانید که الفاظ از دو حالت اراده می شوند ، اشتراک لفظی و اشتراک معنایی بنده باب پرستش رو از لحاظ "اشتراک لفظی "قصد کردم نه از لحاظ اشتراک معنایی ... فقط برای نشان دادن غلو بیش از اندازه در حق آیت الله خامنه ای ...
    مثلا ببینید در تاریخ گروهی داریم به نام علی اللهی ها حالا آیا این علی اللهی ها همه شان حضرت علی را خدا می پنداشتند ؟ خیر ، گروهی از این علی اللهی ها بودند که خدا را به خدایی قبول داشتند و مقام الوهیت به حضرت علی نمی دادند ولی در وصف حضرت علی غلو می کردند به همین دلیل جزو آن دسته قرار می گیرند ...
    بنده از به کار بردن آن لفظ قصد توهین و یامشرک خواندن کسی را نداشتم فقط قصدم توجه و تذکر به غلوی بود که در مورد حضرت آقا گفته شده بود ...
    از لحاظ حق الناسی هم که فرمودید و بنده را نسبت بهش انذار دادید هم که از دفتر مقام معظم رهبری استفتاء کردم و گفتند که خیر حق الناسی بر گردن بنده نیست ..
    بازهم اگر این لفظ که باز می گویم مرادم اشتراک لفظی بود نه معنایی باعث رنجش خانم یا فاطمه و یا صاحب وبلاگ شد ، معذرت می خواهم ... و حلالمان کنید ..
    به امید روزی که همگان به این سخن امام علی (ع) ایمان پیدا کنیم که
     " نگاه کن چه چیزی گفته می شود ، نگاه نکن چه کسی می گوید " 
    یاعلی 
    و من الله التوفیق 

    پاسخ:
    از سوره کوثر به خودش!

    یکی از برکت های زندگی ام که همیشه آرزوشو داشتم، دوری از جمع طلبه ها و طلبه بازی بوده. چیزی که خیلی نزدیک بوده بهش دچار شدم و خدا نگهم داشته. ببینید واقعااااااااا چقدر قشنگ همهههههههه چیزززززززززز در نگاه کسانیکه طلبگی بحث میکنند، قابل توجیه و ماسمالی کردن خواهد بود! من در خطاب به شما گفتم سرکارتان! اون وقت با کنایه متهم شدم به بی ادبی. چیزی که خودتون بارها خطابم کردید جنابتان! چنین چیزی که خودتون گفتید، ناراحت تون کرد! اون وقت تهمت شرک رو اگه خودتون بگید، چقدر راحت میشه توجیه کرد. لابد الان باید از شما یه تشکر هم بکنیم که استفتا کردید و بالحق چه لطف بزرگی کردید که روحیه انقلابی بچه های باصفای اینجا رو شرک خطاب کردید!
    اینجا همه از لحن شما ترسیده شدیم در حد اینکه ذهن زیبا گفتند هنوز میخوایم زنده بمونیم! اون وقت نصیحت آمیز بود بیان تون؟ رسول الله هم اینطور نصیحت میکردند؟ بیجهت، آیه اومد فبما رحمه من الله لنت لهم و لو کنت فظا غلیظ القلب ... ؟!؟؟!
    شما در پست های دیگه هم یا برچسب زدید، یا گفتید مربوط نامربوط بهم بافتید، یا هم امروز نسبت شرک و علی اللهی! خیر بزرگوار. از لحن تون، بوی نصیحت نمیاد. حلالیت تون هم با این حساب واقعی نیست و بیشتر دکور کامنت تون خواهد بود. 

    یه سوال از محضر محترم سرکارتان! (اگه باز نگید ادب و فلان... در مقابل جنابتان های شماست)
    با منطق و فلسفه میشه تکه های شکسته ی قلب یک نفر رو هم اینطور، بهم وصل کرد و سر و تهش بهم هم اورد؟
    اینجا توی خونه ی من بعنوان میهمان اومدید، مهمان من هستیدو از تهمت ها و الفاظ تون در حق خودم ناراحت نیستم.
    اما لفظ شرم آوری که در ازای عشق ما به ولایت، برای خط قرمزم و نایب امام زمانم بکار بردید، نطق من رو کور کرد. 
    بحث علمی ای که توش حب علی زمان، شرک خطاب بشه - علی اللهی ها ، لا اله ... -، یه بحث جاهلانه است! ظاهرش عالمانه است.
    در پایگاه عشق ورزی متقابل آقاسیدعلی و محبانش هم، هیچ وقت برای قلبی که درد میگیره، استفتا نمیکنن!

    نتیجه ی دیگه ای که گرفتم از صحبت با شما، اینه که رهبر شما با رهبرما خیلی فرق میکنه.
    خیلی چیزها هست که برای ما اولویت داره و شما اهمیتی براتون نداره.
    ما صبر نمیکنیم تا تاریخ به کسی بگه خائن یا جاهل یا تضعیف کننده ی نایب امام عصر. ما تاریخ می سازیم!
    شک نکنید! ما تاریخ می سازیم.
    با حرف هاتون بیش از پیش دلم برای رهبرم سوخت. هرچند، تازه فهمیدم خیلی خیلی هنوز باید براش کار کنم. چون بین مقلدین خودش هم، این آقا سید مظلومه. چه برسه به بیگانگان.

    اجرتون قبول.

    و اینکه گفتید: به امید روزی که همگان به این سخن امام علی (ع) ایمان پیدا کنیم که " نگاه کن چه چیزی گفته می شود ، نگاه نکن چه کسی می گوید". 
    یه بار دیگه کامنت هاتون رو مرور کنید. یه عده بخاطر کم سن و سال بودن و دهه سوم زندگی و ندیدن انقلاب و جنگ و .. در برابر 90 ساله ها که پنجاه سال در حوزه ها درس خوندند، حق حرف زدن نداشتند که بماند! بلکه بخاطر چیزی هم که گفته میشد توسط یه آیدی که شما نمی شناسیدشون اسم شون همسر سید علی بود، به چه چیزهای وحشتناکی که به اسم نقد متهم و محکوم نشدند! 

    استفتاءات تون مستدام. دل شکستگی های ما هم برای رهبرمون همینطور.
  • بهارنارنج
  • سلام

    اوه اووه چه خبره اینجا؟!؟!؟!؟!

    خداقوت سوره کوثر.
    پاسخ:
    سلام بهار نارنج. همچنین. خداقوت شما و بقیه.

    خبرها بود!
    اساتید، دور هم حاضر شدن. میدونید دیگه وقتی اساتید بهم میرسند، دیگه باید نشست و تماشاشون کرد و از حرفاشون توشه برداشت.
  • یافاطمه(س) به همسر آقای..
  • تا الان تحمل کردم...این کامنتتون لحظات افطارمو با اشک همراه کرد...علی اللهی..

    اما دلم برای رهبرم میسوزه..ما اینجا اینجوری اونطرف جشنو اونجوری..مظلومیت آقا
  • ذهن زیبا به یا فاطمه(س) دوست داشتنی
  • سلام خواهر عزیز!
    خرمای سخنان شما توی کامنت اخرتون به من افطاری روزه دل من بود! چه قدر شیرین! برای این اشکی که می دونستم بالاخره میریزید دوستتون دارم!! من همش اینجا نبودم! رفتم و اومدم. حرفاتون رو نخوندم حتی نشنیدم بلکه کلمه به کلمه شو مزه می کردم و احساس می کردم توی بهشتم! خدا به قلبهای ما و قلبهای همه اگاهه!
    به خاطر من (نه به خاطر خود خدا!) از اینجا نرید و همچنان کتک بخورید! می دونم سخته ولی برام ارزش دارید از دستتون بدم خیلی تنها میشم! شما دوست عزیز جایزه خدا به منید!
    آها راستی عربی روایت و سندشو برای رفیق رفقای حجتیه ای مون میخوایم! من میدونم اونا چین اونا هم می دونن من چیم. آدم جدل با دوستانم نیستم ولی خب آدم خلع سلاح نره جلو بهتره!
    راستی حرف علی اللهی ها شد! من دوست علی اللهی دارم اهل حق هم سنی هم(دوستای سنیم نزدیک به 15 ساله باهام دوستن. شوهر یکیشون ماموستاست! :)  ) آقا یه دوستی دارم میگه من یه خدا ادیان ابراهیمی قائل نیستم! خیلی ناراحت نباشید!
    اما شما خواهر منید از اینجا برید گمتون میکنم!
    قصدم نبود حاجی میوندار بشم میخواستم تلاش کنم دلهامون به هم نزدیک بشه ما انجام وظیفه میکنیم نتیجه با خدا! دوستتون دارم.
  • ذهن زیبا به همسر سید علی
  • واقعا ازتون ممنونم! شما واقعا لطف کردید که با این که اصلا مقصر نبودید بازهم حلالیت گرفتید! شما برای من خورشید توازعید که از پشت ابر ابهام برون آمده! ای ملکه تقوا و توازع... پاچه تو ویار وخارونم!
    این چیزا ولش کن... ازخودت بگو... asl میدی؟! :))


    امیدوارم طنز کلامم منظورمو گم نکرده باشه!
    هزار چراغ دارد و بی راهه میرود / بگذار بیفتد و بیند سزای خویش
  • ذهن زیبا به یا فاطمه(س) دوست داشتنی
  • آقا دیسک کمرو که همه دارن یه چی بگو کسی نداشته باشه! :))
    نایب الزیاره بودم از طرف خواهرا و برادرام مزار شهدای گمنام! این فاصله ای که نبودم! البته طواف نکردم، یادم رفت! :))
    یه شعر مهمونتون میکنم تا شاید دل لطیفتون آروم بشه:
    از ملای رومه(قبولش ندارم ولی شعرش قشنگه)
    در میان گونه گونه مرگ ها
    تلخ تر مرگ است مرگ برگ ها
    زانکه در هنگامه اوج هبوط
    تلخی مرگ است با رنج سقوط
    وز دگر سو خوش ترین مرگ جهان
    آن چه بینیم ز آشکار و نهان
    رو به بالا و ز پستی ها رها
    خوش ترین مرگ است مرگ شعله ها
    آقای سوره کوثر(حالا که فکر میکنم میبینم این آی دی بهتون میاد!) اگه میشه اون چیزایی که از این پست یاد گرفتید به ما هم بگید شاید ما یاد نگرفته باشیم! نگید مدیونید ها! این خواهشم همراهه با اون سوالام!
    پاسخ:
    اینکه رهبری مون، حتی جزو یکی از دو مرد عادل محسوب نمیشه که حرفش بشه سند برای اثبات رویت هلال در نظر تنی چند از مراجع! اصلا گیریم جایگاه رهبری سیاسی جهان اسلام این بزرگ فقیه بصیر رو بذاریم کنار. یعنی این آقا سید، در نگاه بعضی مراجع یک مرد عادل هم محسوب نمیشه!؟ برای این غربت و مظلومیت نباید مرد!؟ عایا؟

    اینکه هرچی علم بیشتری داشته باشی، در معرض سقوط بیشتر قرار میگیری. چون شیطان فقها، افقه شیاطینه! برای یک فقیه دیگه بچه شیطونا نمیرن که! فقیه ترین شون میره و خوب بلده از چه راهی علم و دانش چندین ساله رو ازشون بگیره! اونم از راه فقه و اجتهاد.

    اینکه متاسفانه توی باورهای امروزمون، بمحض اینکه هر بزرگواری، مرجع تقلید نام گرفت، دیگه خط قرمزه و غیر قابل نقد. دیگه مهم نیست انحرافی داره یا نه. دیگه مهم نیست داره فتوا یا حرف یا سخن اش باعث چه انحرافاتی برای جامعه میشه. اون وقت تکلیف شیرازی ها رو چه کسی باید معلوم کنه الله اعلم.

    اینکه باید به همه ی کسانی که در تاریخ در برابر انحراف بزرگان، ساکت نشستند حق داد و قضاوت شون نکرد! چون اونام بالاخره ادب کردند و بزرگ شون و ریش سفیدشون رو نقد نکردند. آخه اونا رو چه به نقد 90 ساله ها!؟

    اینکه جدا کردن فقه اجتهادی شیعه از فقه سیاسی ، قابل دفاع خواهد بود و امری مقدس محسوب میشه. اما حمایت از رهبری ولی فقیه و داد زدن از ته دل برای غربتش بین خودی و نخودی ، شرک هست و خودعمارپنداری و علی اللهی و ...

    پست بابرکتی بود. عزمم رو برای گفتن از رهبرم بیشتر کرد. منتظر باشید :)
  • یافاطمه(س)
  • بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است

    ذهن زیبا جون خیلی بزرگم نکنید و جدی میگم،منم یکی مثل خودتون خواهرم... شایدم بدتر..واقعیتش از سنگینی بعضی جمله ها که دلم میگرف کامنتای شما جبرانش می کردو کلی می خندیدم...خودمم اینجارو خیلی دوس دارم و مطمئن باشید نمیرم،فقط اگه یه موقع مردم یه آشنایی هست که خبرشو بده خیالتون راحت..هر وقتی یه پستی از دلم تونستم جدا کنم میام اینجا براتون می نویسم خواهرم فقط دیگه مثل امروز نه چون هممون از کارو زندگی  میفتیم و باید دنبال اهدافمونم باشیم؛مهمتر از اون یه مجاهدو  از کارو زندگی میندازیم..

    سندش: از نویسنده ی بزرگوار ** ******* ***** ******** ***** ** *** ***** ****** *** خواهش می کنم سند این روایت با متن عربیشو از خودشون بپرسند(بفرمایید تو بحث انقلابی بودن مطرح کردید)

    الان به خودم حق میدم به دوستام که تمام این کامنتارو خواهند خوند و یه سری سوال شاید بی پاسخ بمونه براشون(مثل همون مباحث فقهی که بازم می گم اکثرش پاسخ داره ولی تصمیم بر این شد به مذاکرات پایان بدیم دوستان فقط همین سخنرانی آقای پناهیانو پیدا کنن اصلا نیازی به هیچ بحثی نیست وقتی میگن در معارف دینی هم اولویتهایی داریم که ولایت بالاترین اولویته و توضیحش که حالا رویت هلال شاملش میشه یا نه زحمتش با خودتون که برای بنده همین یه جمله کافیه)

    ههمون استفاده کردیم نویسنده ی بزرگوار،واقعا بنده هم استفاده کردم.به قول شما مجبور میشدم برای اینکه روایاتو همونطور که شنیدم دقیق نقل کنم به یه سری یاداشت برداریها که مربوط به چند سال پیش بود مراجعه و دوباره برای خودم تکرار بشه.هر کدوم از ما تو یه زمینه ای مطالعه داشتیم که عنایت خداوندو اهل بیت و یه مجاهد ** **** ****** ** *** ****** *** **** ***** ******* *** ****** ** **** **** ** *******  *** ******* **** ******** ** *** ** ** *********..در ضمن تو یه زمینه اگه یه خورده مطالعه داریم تو صد زمینه عقبیم و باید خودمونو قوی..به نمایندگی از همه ی کامنت نویسها ازتون خیلی ممنونم و متشکر...

    و از شما دوست عزیزی که یه روزی میان اینجا و با خوندن این کامنتا چشماتون خسته و سرتون درد میگیره به نمایندگی از همه عذر خواهی می کنم (لبخند)حلالمون کنید..و با یه دعا تمومش می کنیم..

    خدایا!.....خامنه ای امام......مرجع عالی مقام.......به لطف خود نگهدار............آمین

     

    و پایان این پست..(ان شاءالله)

    پاسخ:
    خوش تون میاد کامنت تون ستاره دار بشه!؟ :/ 
    آیدی ستاره دار!؟ دانشجوی ستاره دار!؟ :/

    نگید خب از این حرف ها.
    مجبورم میکنید معرفی تون کنم همه بریزن سرتون برای شاگردی! :)

    بنده با اقای پناهیان ارتباط زیادی ندارم. 

    ضمنا ایده هاتون برای پست های آینده رو در خصوصی بذارید اگه پیرامون اون موضوعات حرف بیشتری برای گفتن خواهد بود.
    سلام. سحر بخیر! التماس دعا شاید این سحر آخرین سحر امسال باشه! اومدم دریافتهام رو از کامنت زیبای خواهر عزیزم استاااد معزز خانوم یا فاطمه(س) دوست داشتنی( من الکی  به کسی لقبی نمیدم!) بگم که دیدم بلهههه بازم خواهرا و برادرام از من جلوتر بودن! :((
    اولش بگم: آقای سوره کوثر برادرم مثل این که منظور منو از خصوصی دقیقا بر عکس متوجه شدید! عرض کردم حرف منو ستاره دارکنید نه حرف خودتونو! یعنی حرفمو پس می گیرم! نمیخوام هم که کسی ببینه من همچین چیزی به شما گفتم! حتی اون کامنت 15:14 منم حذف کنید الان احساس میکنم که اصلا دوست ندارم که اشتباهاتمو توجیه کنم!(افتاد الان؟)
    ...
    پاسخ:
    سلام.

    حالا ببین دو تا استاد چه نوشابه ای برای هم باز میکنند!

    دقیقا درست متوجه شدم! اما جهت اطلاع، حرفی که از زبان رها شد، ... . مثل آبیه که ریخته شد. جمع کردنش سخته. همیشه اینطور نیست که یک کامنت باشه که مدیر وبلاگ پاک کنه یا نمایش بده. درست حکایت امروز ما. که اگه با نقدها و توجیه ها بخوایم عقب بکشیم از مسیر ولایت، خیلییی بعیده بشه بعدها جبرانش کرد. شوخی که نیست. من ترجیح میدم خیلی جاها حقم خورده بشه و حرفم رو نرسونم تا اینکه چیزی بگم و حقی ضایع بشه. منم دیگه! همه که مثل شما کار درست نیستند.

    حذف شد.
    منم بگم! درس پس دادن شاگرد که خیلی مهمتره!
    من اصلا کسی نیستم که در مورد مباحث اعتقادی با کسی بحث کنم. حرف میزنم ولی واقعیتش اصلا طرف بحث و مجادله نمی رم. اگرم پیش بیاد سریع عقب نشینی میکنم. منِ من همین کامنتای طنزه! اون روزی که اومدم نظرات رو خوندم دیدم هیچچچ کس رک حرف نزده! راستش دو به شک بودم حرف بزنم چون اولا حرفی که زدم خیلی(چی بهش می گن؟! حساس بود) آره...حساس بود! داشتم به خط قرمز مراجع وارد میشدم. هم اصلا در تخصص من نبود! همه این حرفایی که زدم همش مطالعه آزاد خودم بوده(کم بوده) من هیچ وقت هیچچچ استادی جز خدا نداشتم! تنها ی تنها! میومدم یه حرفی میزدم که بعد نمیتونستم ازش دفاع کنم بدتر میشد. ولی دیدم دفاع از مظلوم واجبه به من! حرفمو زدم. حتی دو روز بعد از حرفام پشیمون شدم! راستش من خیلی اهل استخاره نیستم ولی این چند وقته خیلی ازش استفاده کردم!هه...وقتی پشیمون شدم استخاره کردم که کامنتام حذف بشه ولی... اون آیاتی که از سوره یونس(71-73) اوردم جواب استخاره من شد!! این شد که گفتم تا اخرش می مونم!
    یادتونه آقای سوره کوثر توی اون پست صادق شیرازی ازتون خواستم که کامنتمو ستاره دار کنید؟! همون که تقریبا همش ستاره دار شد! من اون موقع همین احساسو داشتم که بهتره بهش بگم ترس! ترس از چی نمیدونم!(الانم می خوام ازتون اون کامنتمو باز کنید اگه درخواستم زیادی نیست)
    یه مسئله دیگه و اصل مطلبی که منو به اون همه تعریف از کامنت 17:48 استاد عزیزم یا فاطمه(س) دوست داشتنی وادار کرد!
    من خیلی تنبلم! همیشه فکر میکردم این شرایطه که نمیذاره توفیق حاصل بشه و من باید به اون چیزی که خدا برام میخواد راضی باشم و هر شرایطی بود با توجه به اون، رفتار درست رو انجام بدم. ولی حلقه قبلی این باور رو نداشتم؛ پس سختی می کشیدم! حلقه قبلی اینه که آیا وقتی توفیق حاصل شد در حد و اندازه اون موقعیت یا توفیق ظاهر شدم؟!! مثل همین مثال کامنت پست صادق شیرازی! چرا تمام قد حرفمو نزدم؟! یا مثلا چرا زودتر با شوهرم در مورد این مسائل حرف نزده بود؟(من کسی ام که به قول معروف نخود توی دهنم خیس نمیشه پیش شوهرم!ههه) یا چرا بهتر مطالعه نکرده بودم؟ تا زمانی که تلاشم در حد توانایی هام بود همه چیز مهیا بود ولی وقتی تلاشم در حد توانمندیم نبود منزوی شدم! انزوای من به خاطر شرایطم نیست بلکه به این خاطر که قدر موقعیت رو نمی دونم توفیق به وسیله سخت شدن شرایط ازم گرفته میشه!! من وظیفه مو انجام بدم نتیجه با خدا!
    مثل این بوده که یه پرتو قوی نور به سمت من بوده ولی من هیچ حرکتی به سمتش نکردم و یواش یواش اون پرتو نور کمتر شده و در اخر به ظلمات رسیده!
    توی این چند روز خیلی زود نتیجه کمترین تلاشمو دیدم! ان شاء الله بهتر میشم!(به شما قول میدم دیگه تنبلی نکنم یا فاطمه(س) عزیز!)
    آها راستی دو مسئله دیگه!
    یکی این که کامنتای طنزم فقط به خاطر شما بود خانوم یا فاطمه(س)! می دونستم چه حالی دارید(تجربه شو دارم که بهم تهمت بزنن)!
    دو این که آقای نویسنده ی نمی دونم کی هستید که من فقط غریبه(البته خیلی مایل نیستم بدونم کی هستید سختم میشه!) هستم! توی پست جهادی نوشت 21 گفته بودید که دوران تحصیلتون چه طور بوده! ما هم خنگ نبودیم برادر! سر کلاس فیزیک کمدی الهی دانته میخوندم -کتاب جهنم- بالاترین نمره میان ترم فیزیک رو هم می گرفتم! :))
    فقط از تندروی و کند روی می ترسم! بازم هرچند دعا کافی نیست ولی برام دعا کنید!
    دعای من برای بعضی از سه تا صلوات رسیده به 70 بار استغفار برای اون فرد! البته اون فرد بزرگواره ولی دیدم عذرخواهیم قبول نیست گفتم این جوری شاید اون روزی که همه به اعمال هم حریصن کسی به عمل من چشم نداشته باشه! آخه من که چیزی ندارم!

    پاسخ:
    کاش میتونستید ایمیل تون چک کنید.

    درمورد گذشته و اون کامنت، دیگه فکری نکنید. دست به اون پست نمیزنم تا چندسال دیگه همینطور دودستی تقدیم بشه به بشریت. بشریتی که امروز لعن امریکا رو واجب ولی لعن مرجع تقلید امریکایی رو که بسیار خطرناک تره، حرام میدونند!
  • با اجازه ی سوره کوثر از یا فاطمه(س) به ذهن زیبای عزیزم به همسر سید علی
  • ذهن زیبایم!

    (اینجوری صدات زدم یاد اون برنامه کودکی افتادم که فک کنم اسمش افسانه ی سه برادر بود،که میرفتن برای دفاع از میهنشون،آخر برنامه خواهرشون میومد یه نامه می خوند خطاب به اونا...خیلی ی دوسش داشتم،اگه فراموش کردی یا ندیدی دانلود تیتراژ پایانی این برنامه رو جستجو کن میاد،تا اخر تیتراژ گوش کن،بعد میفمی خواهرت از همون بچگی به چه چیزایی علاقه داشته(لبخند) )

    تعجب نکن اسمت اونجا چیکار می کنه،فک کن پشت سرت قایم شدم تا حرفمو بزنم(لبخند)اون روز یادته؟ هر لحظه امکان میدادم یه دستی الان از تو سیستم بیاد بیرون یکی بزنه تو صورتم برای همین ظاهرا تسلیم شدم و پا به فرار.....

    حالا حرفمو بگم؟...بسم الله الرحمن الرحیم...اگه یه درصد یه روزی فکر کردید به ما تهمت زدید تنها و تنها در یه صورت حلالید...اونم اینکه هیییچ وقت با همسرتون که  احتمالا طلبه هستن اینجوری صحبت نکنید،چون گفته بودین موقع بحث ذهنم به طور اتوماتیک به این سمت میرود و کلماتم اینچنین می شود.(البته قبول دارم شاید چهره به چهره این برداشتو نداشتیم)خداحافط.

    ذهن زیبای عزیز میدونستم هیچکی نیاد شما دوباره رویت میشین حالا چه با چشم مسلح چه غیر مسلح...دیگه تو کریمانه فقط لیست مریضی های مردمو نداشتیم اونم اگه شما بخوای برات لیست می کنم خواهرم(لبخند)

    تو دبستان خیلی خوشحال می شدم از اینکه دفترم از همه بیشتر ستاره داره..الان همون کودک درونم خوشحاله کامنتام از همه بیشتر ستاره داره.(تبسم). چیزی که درسته روش ستاره می زنن،تنها بدیش اینه زیرش دیده نمیشه...دوستام محروم میشن از دیدن درستترین جمله هایی که روش پره ستارست...ناخواسته جملم تایید شد.

    ایده ها...حرفهای ما قبلا گفته شده و کتاباش موجوده،اما دل نوشته های شما تو هیچ کتابی پیدا نمیشه....(انچه از دل برآید لاجرم بر دل نشیند)ما سر چه موضوعی دوس داریم بنویسید اگه به ذهنم رسید چشم...تا الان هر چی نوشتید چون حرف دل بوده در موردش  همه  حرفهای زیادی داشتند،عده ای با اینکه زیاد حرف دارند سکوت می کنند،سکوتی که بی همانند ست(به قول اقای برقعی)و با سکوت میشه خیلی حرف زد.اما دوستانم به این نکته توجه ندارن که در فضای مجازی از سکوت نمیشه هیچ برداشتی کرد چون چشمهای طرفو نمیبینی که سکوتش رو معنی کنی یا انرژی که بهت منتقل میکنه رو دریافت کنی ...جدا از بحث روشنگری این ینی لطف و توجه صاحبخونه  به میهمانان(لازم به ذکره  چند نفری مثل منو ذهن زیبای عزیزم دیگه خودمونو میهمان نمیدونیم..لبخند).ممنونیم

    در ضمن همه توجه داشته باشیم اگه این پست از 80 تا گذشت برای خودمون یه کار دیگه درست کردیم،باید برگردیم پست قبلی و آمار اون پست(که گل سر سبد پستهاست)ببریم بالا..حالا خودمو ذهن زیبایم هی بیایم کامنت بذاریم...باور کن من دیگه این پست نمیام خداحافظ(لبخند)

    اقا خیلی وبسایتتون عالیه
    پاسخ:
    تشکر.
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">