کـریمانــه

لحظاتی باشکوه پر از سادگی

کـریمانــه

لحظاتی باشکوه پر از سادگی

کـریمانــه

اینجا تکه هایی از لحظات زندگی باشکوهی را می خوانید که لطف "کریمانه" شامل حالش شده است ...

و سوره کوثر پیش از اینکه یک اجتماعی نویس باشد، یک "جهادی نویس" بوده و هست و خواهد بود ...

******************************
معتقدم هر بزرگواری که وارد "کریمانه" میشود، فقط بواسطه ی خدای حضرت زهرا س و خوش روزی بودن او است.

******************************
اینجا دیانت و سیاست به هم تنیده است. اما این، لزوما به این معنا نیست که پیرامون مباحث سیاسی کشور پست جداگانه گذاشته شود و به بحث و نظر پرداخته شود. چشم ها را باید شست!

******************************
هرگونه برداشت، کپی از مطالب، استفاده از قسمت یا تمام متن، تحت هر عنوان، حتی بدون ذکر منبع، نه تنها حلال و مجاز می باشد، بلکه بعنوان نویسنده ی حقیقی و حقوقی مطلب، نشر دهندگان نوشته ها رو در ثواب نگارش آن ها شریک میکنم.

******************************
تقریبا بالای 95 درصد از مطالب این وبلاگ ، تولیدی است و در هیچ جای فضای مجازی قابل جستجو نیست. این را نه از برای خودبزرگ بینی و غرور، که برای توجه و تعمق متفاوت و ویژه در پست ها نسبت به سایر نوشته های فضای مجازی، میگویم.

******************************
و حرف حساب: آیت الله فاضل ره فرمودند:
" 50 سال است دارم اسلام می‌خوانم. بگذار خلاصه‌اش را برایت بگویم. واجباتت را انجام بده. به‌جای مستحبات تا می‌توانی به کار مردم برس. کار مردم را راه بیانداز.اگر قیامت کسی ازت سوال کرد، بگو فاضل گفته بود..."

یازهرا س.

مطالب پربحث‌تر
پیوندهای روزانه

مذهب؛ به طعم تنفر

دوشنبه, ۱ تیر ۱۳۹۴، ۰۷:۳۶ ب.ظ

همیشه از خودم می پرسیدم چرا برخی مردم و حتی مذهبی ها نسبت به ریش و گاهی عمامه آلرژی دارند؟ چرا داخل تاکسی ها و اماکن عمومی همیشه عده ای در حال بدگویی از نظام و روحانیت و مذهب و مذهبی ها هستند!؟ خدا نکند قیافه ات کمی حزب اللهی هم باشد! کافیست برایت که تا آخر مقصد، از خدمات بی دریغ رضاشاه و بزرگی های او بشنوی!

همیشه از خودم می پرسیدم چرا برخی مردم در انتخابات نگاه می کنند هر کس ریش دارتر و عمامه ای تر بود و یا انتساب به این امور داشت و از پایبندی به دین و انقلاب بیشتر دم می زد، حتما به طرف او نمی روند!؟ خب! مگر دینداری اینقدر بد است؟ چرا و چرا و چرا؟

امروز اما برای این سوال، به پاسخی رسیده ام در حد یک کتاب! دنبال ناشر می گردم! آن هم با حفظ حقوق نشر!

درد ما از آنجایی شروع شد که در پوست اسلام باقی ماندیم و از ظاهر، فراتر نرفتیم و اسلام را برایمان دین ظاهر نامیدند. برای ما صرف یاعلی گفتن و رعایت ظواهر و شعائر دین، بیشتر اولویت پیدا کرد تا شناخت مغز دین و بنیان های فکری آن.

و ما پسندیدیم ایمان بدون عمل صالح! تقوای پوشیده شده از ریا و اسلام نومن ببعض و نکفر ببعض را!

هرجا دردی از زندگی و خواسته هایمان دوا میشد، نام قرآن را بردیم و هرجا به ضررمان بود، اسلام روشنفکری را برگزیدیم. 

هرچیزی را که بوی دین می داد، در عده ای مذهبی نما خلاصه کردیم و هرکس را که چادری بود و زیباتر از اسم اهل بیت مایه میگذاشت و تواضع های ساختگی از خود نمایش می داد، مومن و متدین خواندیم!

و البته خدا نگذرد از باب توجیه! اینان کافیست تنها بخواهند کاری را انجام دهند! هرگونه که بتوانند، ابواب کتاب لمعه را به هم گره می زنند تا سرانجام به معجون دست ساز خویش برسند!

بزرگ تر شدم و دیدم عده ای که خود را مجری مذهب می دانند، رفتارشان با سطح انتظار، خیلی متفاوت است.

اگر یک پسر مذهبی و چادری تخلف کنند، یک هزارم برخوردی را هم که با یک پسر فشن و دختر بدپوشش دارند، اعمال نمی کنند!

اگر فرزندان مسئولین و آقایان، با میلیارد ها میلیارد اختلاس، مملکت و آبروی نظام را به گند بکشند، بازهم بررسی پرونده ی فقیری که از سر نیاز دست به دزدیدن یک عدد بیسکویت برده، جدی تر و اولویت دار تر است!

خودشان و خانواده شان اگر هزار نقص باطن داشته باشند، مهم نیست! تنها وای بحال خانم بدپوششی که نقص ظاهر داشته باشد!

امر به معروف شان شده است گشت ارشاد وحشی!

نماد دین و دینداری شان شده است حجاب چادر! 

تنها، زمانی به سراغ آیات و احادیث و استناد به کلام رهبری می روند که از دل آن، حرف خودشان را بتوانند اثبات کنند و بیرون بکشند.

استاد شریعتی را می کوبند درحالیکه پشیزی از نظام فکری علامه شهید مطهری نمی دانند!

شهید بهشتی را می پرستند درحالیکه نمیدانند همو فرموده بود پوشش رسمی زنان کشور، چادر نباید باشد!

هر غلطی می خواهند بکنند، خود را در مقدسات می پیچند و هر اشتباهی می کنند، با مقدسات آن را می پوشانند!

چنان اهل بیت را به خود می چسبانند که تو میان حق و باطل نیز به تردید می افتی! 

به دروغ متوسل می شوند و می گویند: توریه است!

به غیبت پناه می برند و می گویند: مشورت است!

زنان را صیغه ی بی حساب می کنند و می گویند: سنت رسول الله است!

پول بیت المال را می خورند و می گویند: این همه بیت المال از جیب ما خورد!

ریا می کنند و می گویند: جهت گسترش معارف الهی است!

برای باورکردنی تر شدن دروغ هایشان، از لب های خشک شان در اثر روزه مایه می گذارند!

قانون، تا زمانی خط قرمز شان است که تهدیدی برای خود و عزیزان شان به حساب نیاید!

از حضرت عباس جز قسم و سوگند نمی دانند و از حضرت زهرا جز توهم پوشیه دار بودن حضرت!

و از رمضان نیز، تنها یک شبیه سازی کودکانه با فقرا و محرومین بمدت سی روز!

آن وقت دائما با استیل نصیحت و توصیه، منبر می روند!

در کمال وقاحت معتقدند: دیگی که برای ما نمی جوشد، میخواهیم سر سگ داخلش بجوشد!

اگر وضع زندگی شان خوب باشد، انقلاب به آن ها خدمت کرده واگرنه، قربانی آرمان های خمینی شده اند!

و از همه چیز بدتر درد بی درمانی به نام "ادعا". 

می میرند اگر اینقدر ادعا نداشته باشند. ادعای خاکی بودن. ادعای تواضع و پیروی راه شهدا. ادعای فدایی ولایت فقیه. ادعای حب شهادت. ادعای سابقه درخشان در مناطق جنگی جنوب کشور. از همه تلخ تر، ادعای کار فرهنگی!

امروز میخواهم بزرگ ترین عذرخواهی از تاریخ را بکنم.

تاریخ! ما را ببخش که هرکجا فساد و انحرافی بوده است، پای مذهب و اهالی مذهب وسط بوده است. ما را ببخش که هیچ وقت، کافر دانا نتوانسته است به اسلام راستین ضربه بزند؛ بلکه جور کم کاری او را مسلمانان جاهل یا خائن کشیده اند! چرا که کفر، یارای مقابله با اسلام حقیقی را ندارد. 

امروز از همین تریبون نازنین، به نمایندگی از تمام مذهبی های این دنیا از همه ی آن هایی که از مقدسات دلزده شده اند و بخاطر رفتار بد و اخلاق امثال من، از دین بریده اند، عذرخواهی میکنم.

و به همه ی آن هایی که در پاسخ به عمل یک مذهبی نما، خدا را کنار زدند، اهل بیت را فراموش کردند و این دردشان را در نوع پوشش، لحن الفاظ، ژست حرکات و دهن کجی مواضع شان بروز دادند، حق میدهم و از همه ی آن ها درخواست حلالیت دارم.

از همه ی آن هایی که بخاطر قضاوت های هم فکران من، نماز را کنار گذاشتند و انتقام تفاوت میان حرف و عمل من را، از خدا گرفتند.

آن هایی که به اسم ارشاد، تهمت ها تحمل کردند. دخترانی که به جرم نقص ظاهر، چیزی از حیثیت و آبرو برایشان گذاشته نشد.

ما چه کردیم که حالا توقع داریم مدینه ی فاضله داشته باشیم؟

آنقدر نفرت پیدا کرده اند که حالا روز اول ماه مبارک، آب بازی مختلط در پارک های کرج می بینیم!

برخلاف گفته ی مراجع تقلید، روزانه با عطش چندبرابر، مخاطبان فیس بوک و ماهواره بیشتر می شوند!

تا کسی می گوید آزادی، برایش سوت و کف ممتد می زنند! براستی مگر، راه آزادی از انقلاب نمی گذرد؟!

پس چه شده است که بیشتر پیرمردهای ما از انقلابی که برای آزادی کرده اند، پشیمان اند!؟

مدتی است دیگر برایم افراد با ظاهر دینی، هیچ برتری و رجحانی بر افراد با ظاهر غیر دینی ندارند.

به آدمی که صریحا می گوید نماز نمی خواند، همانند روحانیت، سلام می دهم. بلکه اولی را دلچسب تر!

دیگر هیچ جوره باور نمی کنم یک خانم چادری از یک خانم بدپوشش پاک تر یا مومن تر باشد!

استاد دانشگاه لیسبون فرانسه است و هرروز با همان کت و شلوار نو و کوله پشتی خاص خود، از منزل بیرون می آید.

تنها یک بار بوی غربت دخترانی که در مناطق دور افتاده ی کشور با ساده ترین جهیزیه به خانه ی بخت می روند، با او کاری کرده است که نیمی از زندگی مالی خودش را بدون اطلاع هیچ یک از همکاران و اساتید و اقوام و همسایگان، وقف عزت این دختران کرده است.

قابل توجه اینکه ایشان نه ریش دارد و نه اهل عمامه است و از هر دوی این موضوعات و افراد متمایل به آن ها گریزان است! 

اصلا هم ادعای فضل خود و پدرش را هم ندارد! اصلا هم جانماز آب نمی کشد و حتی تسبیح و انگشتر هم ندارد! زنش هم چادری نیست و رو نمی گیرد!

اصلا هم انتظار ندارد هر چیزی گفت، دنبالش بدوی و به به و چه چه کنان و سینه زنان، آن را نشانه ی هوش و فراست و از جانب خدا بدانی و او و خاندانش را ذاتا مغز و نظر کرده ی خدا بنامی!

حالا که فکر می کنم، می بینم کم کم از کراواتی ها خوشم می آید. از ریش تراشیده ها و غیر چادری ها!

کم کم می فهمم چرا برخی راحت می روند خارج کشور و به قول همان بی دین های عامل، می شوند وطن فروش و یا لااقل پشت کرده به وطن(!) که با همه ی مصائب درد غربت، برنگشتن به این جامعه را ترجیح می دهند.

میخواهم انگشتانم را تا انتهای حلق اعتقاداتم فرو ببرم و انبوهی از مذهبی ها و حزب اللهی ها را یکجا بالا بیاورم. حیف که روزه ام را باطل میکند!

تنها چیزی که دلم را به ماندن در این لباس و تفکر، گرم نگه می دارد، اندک باریکه ای از خلوص عده ای عاشق نایاب است که با همه ی وجود، خود را گمنامانه خرج عزت مذهب می کنند.

--------------------------------

عشق نوشت: حال هیشکی تو دنیا ... بدتر از حال من نیست / دردی رو زمین ... بدتر از همین ... درد تنها شدن نیست ...

  • ۹۴/۰۴/۰۱
  • ۱۲۰۷ نمایش
  • سوره کوثر

نظرات (۲۸)

  • همسر سید علی
  • با سلام 
    با کلیت صحبتتان موافقم که در واقع می خواستید بگویید 
    اسلام به ذات خود ندارد عیبی هر عیب هست از مسلمانی ماست 
    ولی 
    معتقدم تند رفتید 
    خیلی تند 
    همه چیز را اعم از مربوط و نامربوط را به هم بافتید و بیان کردید 
    این شیوه نقد نیست 

    پاسخ:
    سلام
    تشکر از اموزش شیوه ی نقد! لابد اتهام به عبارت شیوای "مربوط و نامربوط به هم بافتن" شیوه ی نقده!

    بنده که به هر "بچه مذهبی" تکیه کردم، فرو ریختم. چه حقیقی چه مجازی!
    طوری که الان احساس میکنم مشکل از "بچه" بودن شون نیست! از "مذهبی" بودنه است!
    سلام برادر!

    یاد غربت ائمه افتادم با این پست! یاد مولا و چاه!
    اللهم عجل لولیک الفرج. جز این دعا چیزی میشه گفت؟؟
    در پناه چادر خاکی مادر! 
    یا زهرا س
    پاسخ:
    سلام.
    دارم خودم به خودم حق میدم!

    من که از تاریخ عذرخواهی کردم. فقط...
    فقط نمیدونم کی قراره از من عذرخواهی کنه ...
    سلام 
    خیلی وقته که نشد بمونم و صحبت کنم
    ولی دلم گرفت از پستتون
    انگار همه اونایی که رو میگیرن تو دلشون بغض دیگرپوشش هاست?
    انگار همه محاسن دارها درد نمیفهمن چیه
    همه رو به یه چوب زدن و تهش یه باریکه کنار گذاشتن درست نیست
    اره. یه سری دین گریزها به خاطر بد عمل کردن هاست.اما جای خواهش های نفسانی و شیطان کجاست. کسی که مقید به اون قیافه ایه که شما دوست دارین بالا بیارین و هم به فکر معاش تنگ ملته برای من خیلی محترمه از کسی که اونم نومن ببعض که کمک کردنه ونکفر ببعض که .... باشه. 
    درسته چادر واجب نیست ولی حروم هم نیست. گردی صورت حلاله ولی گرفتنش حروم نیست . یک سری حیاها برای روان خود آدمه بدون ضربه زدن و بد اخلاقی به دیگران
    شما هم کار اکثر آدما رو میکنین استدلال استقرایی و ننتیجه
    که یک مشت نمونه خروار است و آن خروار بد است
    من هنوز چادری های فهیم رو دوست دارم
    عمامه به سرهایی که توی دهات ها فدایی می بینمشان 
    من هنوز محاسن دارهایی که غیرت شهید خلیلی رو دارن دوست دارم اگر بهشون انگ گیر دهنده و ضد آزادی هم زده بشه
    همه رو بایه چوب نزنین
    خدا هممونو کمک کنه و اون آگاهه از دل ها
    پاسخ:
    سلام 
    اینکه دلتون بگیره رو ترجیح میدم به اینکه حقایق رو نگم.
    پوزش که نمی شناسم تون و حوصله پاسخ به نظرات ناشناس رو ندارم.
  • یافاطمه(س)
  • ...............سکوت یعنی اینکه حرفهای زیادی داری اما فعلا باید صبر کنی طرف دو رکعت نماز بخونه و یه مناجاتو یه دل سیر گریه پای سجادش...آروم که شد می تونی صحبت کنی.بلاخره یکی از همین ماها حال آدمارو اینجوری می کنه حتی خودمونو.آروم که شدید بفرمایید چون قراره بهتون فش بدیم,اگه عرضه داشتیم
    پاسخ:
    واقعا متاسفم اگر فکر کنید پستی توی کریمانه درج میشه که ناشی از صرف احساسات نویسنده است!
    به دو رکعت نماز پیشنهادی و مناجات دل سیر تون اضافه کنید حرم، هیات، جلسه اخلاق و خلوت چند روزه!
  • یافاطمه(س)
  • شرط اول برای صحبت اینه که آروم باشید.آروم نشدید؟توی همین وبلاگ یه چرخی بزنید یه چیزایی هست که دنیا رو فراموش کنید،اون آقا پسری که سینی خرما رو سرش بودو یادتونه؟به چشماش نگاه کنید تا آروم بشید.آیات چی؟عزیز من آیات...تو اکنون آیه ای هستی از خدای من برای آرامش من..یوسفی که ندیدمو شما دیدید...یادتونه با هم ذرت مکزیکی خوردید،الهی...بچه ها نمی دونستن چیه و معدشون تعجب کرد...ببخشید یه فش به امثال خودمون بدم آخه اونا مثل ما آشغال که نمی خورن،اون نون خشکشون خیلی بهتر از آشغالایی هست که ما می خوریم فقط باید خوب ببینیش...چهارتا انگشتر به دستو چادر به سر مگه می تونن باعث شن اینهارو نبینیم...دنیا ی شما اینهاست.می دونم می دونید اما بعضی وقتا یه کسی یه چیزی باعث میشه یادمون بره و کم بیاریم،اون وقت وظیفه ی اطرافیانه که یادمون بندازه آخه ما انسانیمو از نسیان.یوسف های زیادی دوروبرمون هستن کافیه خوب به اطرافمون نگاه کنیم.همه ی بنده های خدا یوسف های سرزمین من هستند،..همه ی اونهایی که تو خیابون از کنارم حتی برای یک لحظه رد میشن یوسفن خوهرمن برادرمن.من در قبال همشون وطیفه دارم,اونی که تنه زدو رد شد خواهرمه چرا اخم کنم,اونی که می خواد سبقت بگیره برادرمه بذار خب حالا اول اون بره..من نمی دونم خدا کدوم یکی از خواهرا و برادرامو بیشتر دوس داره,وطیفه ی من فقط اینه همشونو دوس داشته باشم.ماه عسل امشبو نمی دونم دیدید اونم یه یوسف زیبا آورده بود.تو برنامه ی امشب ماه عسل داشتم به این فکر می کردم خدایا همه دارن تو این مسابقه جلو می زننو من موندم..یوسف کوچولو هم ازم جلو زد,اون خانم بدون چادر و همه و همه... اینقدر زیبایی داریم که بعضی وقتا مثل والیبال ایران و آمریکا دلم برای گروه مقابلون می سوخت،نه اینکه بغض ندارم بغض نسبت به حکومتشه نه مردمش..با خودم می گفتم خدایا تو چه نعمتی بهمون دادی همین که زیر سایه ی یه حکومت اسلامی هستیم و اینا نیستن..به من دادی و به اینها نه..این زیبایی نیست؟اینم بگم تو اون بازی خیلی دلم می خواست ببریم و هر بازیکن،ببخشید رزمنده..آخه هر بازیکنی که می رف سرویس اونو تو خط مقدمی میدیدموبا امیدو خوشحالی تشویقش می کردمو می گفتم شلیک کن رزمنده...نمی خواستم که ببریم چون بر حقیم،نه...به  خدا گفتم ما بنده های خوبی نیستیم قبول داریم اما ادعا می کنیم دوستت داریمو به خاطر دوستی با تو می خوام که به اون جوونای روبه رو که رهبر عزیزمون که به خواب فرزندانش میاد تا دلشون نگیره به فکر اون جوونای روبه رو هم هستو براشون نامه نوشته،پیروز بشیم که بفهمن همه چی تاکتیک نیستو در مقابل تو همه ی تاکتیک ها به گل میشینه،جرقه ای بشه تو ذهنشون که ایرانی که خدا پرسته و ما شیطان پرست با اون همه تاکتیکمون ازمون برد..بعدش هر کدوم با این جرقه سفیری بشن برن برای جونای دیگه هم بگن نه اونجورییا که میگن نیست..این هم یه مثال دیگه از آرمان گرایی هست اگر دوباره خندیدید خوشحالم شاید کاملا جبران بشه اون خنده ی تلخ..ولی اون چهارتا انگشتر به دستو چادر به سر که خودمونم مبرا نمی دونیم دلمون باید بسوزه...این راه داره مسیر خودشو میره این ما هستیم که باید به خودمون و خدای خودمون خودمونو ثابت کنیم و گرنه ما چه بار باشیم چه بارو برداریم پیروزی از آن حقه.بکوشیم از این قافله جا نمونیمو با این سرعتی که پیش گرفته زیر دستو پا له نشیم.وصف حال خودمه وگرنه یه جهادگر صف جلوست.
    پاسخ:
    من، شخصیت آرومی دارم. اما جایی برای آرامش نمونده!
    بقول یک عزیزی، بی تفاوت نیستم فقط دیگر کسی برایم متفاوت نیست!
    کجا بریم که سایه ی ریا و نفاق و ادعا و دروغ و مقدس مآبی و تحجر و تهمت و قضاوت شدن روی سرمون سنگینی نکنه.

    چه جالب! چرا باید دنیا رو فراموش کرد؟ مگه ما حق حیات نداریم برای همین دنیا؟
    و بعدتر: زیبایی های دنیای کریمانه ی من تا کی باید زیر دست و پای مذهبی بازی ها له بشه؟
    و بعد تر از اون: چرا وقتی حریم ها شکسته میشه، گشت ارشاد مثل جوگرفته ها حاضر نمیشه سر صحنه؟

    حریم مومن مهم تره یا چار لاخ موی سرش!؟
    این چه دینیه که قانون اساسی اش ضمانت اجرایی نداره!؟

    تا همین حالا هم به برکت چشم های آیات و عدنان و یوسف زنده بودم و هستم.
    وگرنه ... ما آزموده ایم در این شهر، بخت خویش ...
  • لیلی مدرس
  • به نام خدا
    سلام

    میخواستم از پست تشکر کنم ولی  دیدم تشکر کافی نیست.بغضی که درون ماست، فراتر از این هاست.از درد مشترکی که به اون دچار شدیم.از انگشت اتهاماتی که سوی ما روا میشه.چیزی نمیشه گفت جز این که آقا گند زدیم، خیلی بد گند زدیم به دین، به انقلاب، به اسلام...
    اینقدر در پوشش دین جلو رفتیم که دیگه حتی حفظ ظاهرم نمی کنیم.اینقدر وقیح شدیم که با عبا و عمامه هم سوار ماشین دویست میلیونی میشیم(قبلنا مراعات میکردیم) و بدون هیچ خجالتی در برابر نگاه های متعجب زده مردم عبور می کنیم.اینقدر از دین نفرت ایجاد کردیم که حرف دین هم باشه، از غیر چادری قبول می کنیم و ظاهر بی ریش رو با ریش ترجیح می دیم.
    گند زدیم آقا، گند...میخواستیم یاور مستضعفان جهان باشیم، اما در حال حاضر به واسطه آقا زادگی برج سازی می کنیم.نمیدونم اصن این لفظ آقا زاده از کجا اومد وکی شروع شد.اصن مگه تو انقلاب امام راحل، آقا زادگی وجود داشت...!!! جالب آنکه در توجیه برج سازی هامون، تاجر بودن پیامبر ص رو بهانه میاریم.فارغ از این که پیامبر کجا بود و ما کجا...
    پای منبر مردمو به قناعت و ساده زیستی دعوت می کنیم.از اون ور نوبت به بچه هامون که میرسه، ادعا می کنیم که ما حقی از این انقلاب داریم،ما سهم داریم از این انقلاب...

    گاهی به مادرم میگم نمیدونم به چه پشتوانه ای پای آرمان های انقلاب و امام ایستادیم و هنوز که هنوزه پشت نکردیم ونمیکنیم؟

    برخی هامون میلیون ها پول به واسطه انقلاب و جنگ به دست آوردیم،اونوقت پشت بلندگوها که برسه مرگ بر آمریکا میگیم ، از اون ور برای تک تک فرزندامون گرین کارت آمریکا می گیریم!!!
    به خاطر حفظ اعتبار و آبرومون می ترسیم حرف بزنیم.یه گوشه ای خزیدیم و هرساله ماه رمضان بساط افطار پهن می کنیم و ماه محرم خیمه می زنیم...

    دارم فکر میکنم بسیاری از مشکلات فکری و فرهنگی جامعه از اون جایی شروع شد که گفتیم مساله کوچیکیه...چیزی نیس...حل میشه...روش کار فرهنگی می کنیم...
    از همون اول جلوشو نگرفتیم...خطرشو احساس نکردیم...گفتیم ما که مشکلی نداریم...نماز و روزه هامون که بجاست...اطرافیان و اهل محلمونم همه مسجدی ان...فقط یه عده کمی ان گول غرب رو خوردن...ما این همه جوون مومن داریم...پنجاه میلیون نفر بسیجی داریم...اگه الآن بی حجابیه به خاطره اینه که از بچگی بچه هامونو با حجاب آشنا نکردیم...اگه الآن جوونمون نماز نمیخونه به خاطر اینه که از بچگی بهش سخت نگرفتیم..غافل از این که ندیدیم جوونامون دارن میسوزن...غافل از این نفهمیدیم اگه الآن چادری می بینیم، ازشون دوری می کنیم به خاطره اینه که میبینیم هرجا چادر سر کردیم، مقام وقدرت پیدا کردیم و هر جا که ریش گذاشتیم و ادعای ولایت مداری کردیم، به مناصب بالای حکومتی رسیدیم...اگه الآن نماز نمیخونیم به خاطره اینه که چیزی از نماز خوندن ها ندیدیم ولی در عوض از آدمای کافر و نامسلمون اون ور دنیا انسانیت دیدیم...به جایی رسید که به این باور و یقین رسیدیم که چرا هر کی چادری نیست و نماز نمیخونه و کافر و بی خداست، انسان خوبیه؟؟؟!!!
    وقتی هم که عمق فاجعه رو فهمیدیم...گفتیم همش به خاطر تهاجمات فرهنگی و ماهواره هاست...خودمون رو ندیدیم...گفتیم کاریش نمیشه کرد...دشمن تا کجا نفوذ کرده...دیگه به اون جوون شرابخوار و یا بی حجاب امیدی نیس...ندیدیم که همون جمعیت بی حجاب به خاطر 175 شهید دلشون لرزید...

    آقا ای کاش فریاد میزدیم.ای کاش به خاطر شان علمایی مان سکوت نمی کردیم...ای کاش به جای اِن قُلتُ کردن، با سیلی میزدیم دهن اون اختلاسگر...که بهمونیم بله این بود انقلابی که ما کردیم...
    شاید اگه مرحوم امام و حضرت آقا ملاحظات و مراعات برخی ها رو میکردن،دیگر اساسی از انقلاب باقی نمیموند.

    پاسخ:
    سلام خانم مدرس. طاعات تون قبول. چه بی ریا و خالصانه نوشتید.
    باز خوبه یه نفر درد پست رو گرفت. همین یه کامنت برای پست من کافیه. لایک.

    فکر میکنم اگه یه نفر قرار باشه امروز به خودمون و بدنه ی اجتماعی مون چنین نقدی رو بکنه، اون یه نفر باید سوره کوثر باشه. حداقل مجازی هم که شده، چند ساله توی خط مقدم رفتن هام شریک بودید! اونقدر حق دارم به گردن خیلی ها و خیلی چیزها که چنین پستی رو بنویسم.
  • عباس زاده
  • سلام علیکم مومن
    در واقع مشکل از ما است که اسلام رو گزینشی میخوایم
    هرجا به نفع ما باشه اسلام رو علم میکنیمو هر جا به ضرر ما باشه یه جوری مسیر رو عوض میکنیم و سرخودمون رو شیره میمالیم
    واقعا اگه اسلام واقعی باشه و پیاده بشه دنیا گلستان میشه
    عاقبتتون بخیر به حق حضرت ابوتراب
    پاسخ:
    سلام. 

    شاید هم قراره اسلامی که به خوردمون میدن، همیشه گزینشی باشه!
    و ما رو هم غیرتی کنن روی همین اسلام گزینشی!

    اون وقت ببین چقدر غیرت های پوچ و غیر دینی که به اسم اسلام توی سر ما فرو کردن.

    اسلام، اسلام امام حسنه.
    وقتی مهمون میاد، فارغ از گرایش و اعتقاد و آیین اش، همه سر یه سفره میشینن.
    ما که حتی نمیتونیم یه خواهر بدپوشش مون رو بعنوان انسان پاک و شیعه واقعی بپذیریم، کجای کاریم؟

  • همسر سید علی ...
  • آمدم پاسخی بدهم 
    دیدم خانم یا آقای رهگذر تقریبا پاسخی را ارائه داده اند از مربوط و نامربوط را بهم بافتن ..
    و 
    امان از خود عمار پندارها 
     این جمله مشخصا مربوط به دو خطر آخر پاسختان به خانم لیلی مدرس است .

    ماجور باشید 
    والسلام 
    یاعلی
    پاسخ:
    کمال تشکر از آموزش شیوه ی نقد!

    هزار کامنت موهن از یه عده بی سروپا شنیدم اینقدر برام سوز نداشت که از شما بعد یکی دو سال آشنایی، "خودعمارپندار" شنیدم.
    فدای سرم... من و خانم مدرس و امثال ما فلان و بهمان! شما خوب!

    شما هم حق دارید! چون یه قانون هست که میگه: همه حق دارن جز من!
    شمام برچسب بزنید. حق دارید لابد!

    وقتی میخوام محق بودنم رو توی غریبه ها ثابت کنم، دلم برای خودم میسوزه.

    اینجا تا زمانی که ساکت باشی و تنها از خاطرات جهادی و اربعین بنویسی، محبوب و ارزشمندی!
    تنها کافیه یه سوزن برداری به خودی ها بزنی، طعم تشکر واقعی از چهار سال پست های جهادی رو میچشی!
  • ترنم تنهایی
  • سلام

    کاملا با حرفاتون موافقم. رفتارهایی از این به اصطلاح بچه مذهبی ها چادری ها دیدم. که دیگه نمیدونم که راست میگه کی......... اصلا کی روباید باور کرد!

    ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

    فک میکنم این مصداق خیلی هامون.............. فقط میخوایم توجیه کنیم !

    ﺭﺳﺎﻟﻪ ﺗﻮﺟﯿﻪ ﺍﻟﻤﺴﺎﺋﻞ ﺍﻳﺮﺍﻧﻴﻬﺎ .......
    ۱ _ ﻏﻴﺒﺖ <=== ﺗﻮ ﺭﻭﺷﻢ ﻣﻴﮕﻢ
    ۲ _ ﺗﻬﻤﺖ <=== ﻫﻤﻪ ﻣﻴﮕﻦ
    ۳ _ﺩﺭﻭﻍ <=== ﻣﺼﻠﺤﺘﻲ
    ۴ _ ﺭﺷﻮﻩ <=== ﺷﻴﺮﻳﻨﻲ
    ۵ _ ﻣﺎﻫﻮﺍﺭﻩ <=== ﺷﺒﮑﻪ ﻫﺎﻱ ﻋﻠﻤﻲ ﻭ ﺧﺒﺮﯼ!
    ۶ _ ﻣﺎﻝ ﺣﺮﺍﻡ <=== ﭘﻴﺶ ﺳﻪ ﻫﺰﺍﺭ ﻣﻴﻠﻴﺎﺭﺩ ﻫﯿﭽﻪ !
    ۷ _ ﺭﺑﺎ<=== ﻫﻤﻪ ﻣﻴﺨﻮﺭﻥ ﺩﻳﮕﻪ
    ۸ _ ﻧﮕﺎﻩ ﺑﻪ ﻧﺎﻣﺤﺮﻡ <=== ﻳﻪ ﻧﻈﺮ ﺣﻼﻟﻪ
    ۹ _ ﻣﻮﺳﻴﻘﻲ ﺣﺮﺍﻡ<=== ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺑﺨﺶ
    ۱۰ _ ﻣﺠﻠﺲ ﺣﺮﺍﻡ <=== ﻳﻪ ﺷﺐ ﮐﻪ ﻫﺰﺍﺭ ﺷﺐ ﻧﻤﻴﺸﻪ
    ۱۱ _ ﺑﺨﻞ <=== ﺍﮔﻪ ﺧﺪﺍ ﻣﻴﺨﻮﺍﺳﺖ ﺑﻬﺶ ﻣﯿﺪﺍﺩ 

    پاسخ:
    سلام خانم ترنم.

    آفرین. حرف پست همینه.

    بداخلاقی نمایندگان مذهب داره شاخصه های مذهبی اصیل رو هم زیر سوال می بره.
    دیگه تشخیص سره از ناسره محال شده. 
    باورهای بی گناه ما هستند که دارند قربانی مدیریت منحوس اهالی مذهب در کشور میشن.

    فقط یه دلبر دلیر به اسم سیدعلی خامنه ای بوده و هست که توی حرف و عمل یکی بوده و مونده.
    وگرنه این مسئولین و متولیان اجرایی که چیزی جز منجلاب فساد از اعتبار دین، خلق نکردند... 
  • عباس زاده
  • سلام علیکم مومن
    طاعات قبول
    وبلاگ شما در لیست دنبال شدگان فانوس جزیره قرار گرفت
    التماس دعا در روزهای میهمانی خدا داریم
    عاقبتتون بخیر به حق حضرت ابوتراب
  • یافاطمه(س)
  • این فکرو نکردم که صرف احساسات بوده...منطورم اینه میشه هم ریا و دروغو  اینها رو دید و هم اون طرف دنیا یوسفها و آیات ها حرم جلسات اخلاق و همه ی چیزهایی که بهتر از من میبینید...دیدن فقط بدی ها چه کمکمی می کنه..،نه فقط آیات کریمانه،هزاران آیاتو یوسف میبینم..درسته اون هم بخشی از واقعیته اما آخه فقط نگاه کردن به اون بعد آدمو زمینگیر می کنه.یاد صحبت های آقا افتادم با خانواده ی همون شهیدی که عکس علیرضاش گوشه ی وبلاگه ..آقا فرمودن غم هست،منتها غم ها نباید انسان را از کار بیندازد و نمی اندازد..می دونم با دیدن این زشتی ها به خاطر عشق یوسف هم که شده زمینگیر نمی شید اما بی تاثیر نیست در حال و انرژی انسان.بعدشم ما هیچ وقت ادعا نکردیم کاملیم،ایران پایان انقلاب نیست، پایگاه انقلابه...ما شروع کردیم حالا بعضی وقتا درجا می زنیم بعضی وقتا  عقب گرد بعضی وقتا هم یکی مثل حاج قاسم سلیمانی ما رو میندازه جلو..در حقیقت مایی که متحجریم له میشیم نه یوسف.اینا همش هست اما خب اونی که دروغ میگه نمیشه حذفش کرد برای اونم دلمون می سوزه،اونم نیاز داره که من یه جوری از اون بندی که درش هست نجاتش بدم با اخلاقم با مهربونی..نه اینکه بهش برچسب بزنمو حذفش کنم..بنده ی خداست شاید اگر من هم شرایط اونو داشتم اونجوری می شدم..اون یه جور دربنده من یه جور اون یکی دیگه یه جور..باید به هم کمک کنیمو بندهارو از هم باز کنیم.آقا به سران فتنه چقدر مهلت دادن که به دامان انقلاب برگردن  چقدر فرمودن جذب حداکثری و دفع حداقلی،به قول عمران ما اقلیتیم،تو صفوف مسجد الانبی خوب اینو می فهمی و می فهمی چرا جذب حداکثری و دفع حداقلی،اونی که دروغ میگه بده نمی دونم هر چی..بیاریمش تو راه نیاز داریم همه به هم ن اینکه سریع یه چسبی بزنیم تو هم برو چون اینی و اون،و ما به اهل تسننش نیاز داریم چه برسه به شیعه ی تقلیدی یا هر چی...ان شاءالله به روزی می رسیم که دیگه گشت ارشادی نیاز نباشه با محبتت،که الانسان عبید الاحسان،انسان بنده ی محبته،از یوسف های سرزمینم دریغش نکنیم... مدینه ی فاضله...همون دکتر شریعتی میگه به تاریکی ها لعنت نفرستید،بیایید و یک شمع روشن کنید.یه نکته ایم که هست ملاک قضاوت ما انسانها اشتباهه چرا خوب بودن رو فقط با ظاهر افراد می سنجیم بعدش که یه چادری رفتار نادرست داره و در مقابل یه بی چادر یه رفتار درستی ازش می بینیم انگشت اتهاممون به سمت دین میره،شمارو نمی گم دیدیه که در جامعه هست که باید اصلاح بشه.اون وقت مثل رهبرم اگه یه دختر پسر نامحرمو در کوه ببینی که با همن سریع کافر نمی خونیش شاید اونا در بقیه چیزها از ما جلوترن مثل آقامون میریم جلو و با محبت باهاشون صحبت می کنیم حالشونو می پرسیم آخرشم میگن اگه خواستین صیغه ی عقدتونو بخونید من حاضرم این کارو براتون انجام بدم..تو اولین جلسه ای که آقا با خانواده ی آرمیتای خوش زبونو مهربون داشتن یکیشون گف ببخشید آقا این بچس نمی فهمه که باید چه طور با بالاترین مقام مملکت برخورد...یه چیزی تو این مایه ها...آقا فرمودن اینطور نیست گاهی می بینی همین بچه در پیشگاه خداوند مقامش خیلی بالاتر از منه...من فکر می کنم ما باید نفس خودمون رو محاسبه کنیم و حق نداریم در مورد دیگر بنده هاش سریع موضع...در تکمیل این نکته بگم خیلی جالبه ما گناهارو م ارزش گداری کردیم میایم میگیم فلانی اینجورییه و فلان گناهو انجام داد و اصصلا به خودمون نمی گیم که تو داری الان غیبت می کنی و بالاتر اون چارلاخ مو گناهی که هم ردیفه زشت ترین بدی هاست.من میگم بیایم به همونی که دروغ میگه نمیدونم هر چی فکر می کنیم به اون هم به عنوان یوسف نگاه کنیم اون یه نیاز فکری روحی جسمی...نمی دونم ولی حداقل با آدم ها با محبت برخورد کنیم این مطمئن باشید اثرشو میذاره و دیدم و تجربه کردم دختر بسیار مغرور که چند تا ماشین تو خونشونه پدر بزرگو مادر بزرگش جزء رقاصه های زمان شاه بودن که عکسشونم دارم و انصافا خیلی خشگلن،هم اتاقی که در اولین برخوردش انگشت اشارشو به سمتم دراز کردو در جلوی مسئول خوابگاه گفت حق نداری بیای اتاق ما..به خاطر چادرم م که عاشقانه دوسش دارم..و در مقابل این برخورد سکوت کردمو چند دقیقه بعدش در سکوت سختی که در اتاق بین منو او بود گفتم زمانه..قلب بسار مهربونی داری...شرمنده شد..فکر نکنید از شرمندگیش خوشحال شدم خجالت کشیدم یکی که چند سال ازم بزرگتره این کارو کردم ببینید ما در مقابله با این موضوع گاهی سکوت می کنیم و محبت به خاااطر اینکه اثر بذاریم.نه.این اشتباهه.اون لحظه واقعا قلب مهربونشو دیدم اما در مقابل سختی های روزگار کم آورده بودو داشت ظاهرا خودشو یه چیز دیگه نشون میداد...همین آدم شد نماز خون و نماز شب خون ..وقتی از بالای تختم به سجده های طولانی یه دختر که اونم البته اوایل با لاک وضو می گرفت نگاه می کردم اون در سجده گریه می کردو من روی تختم..اینا رو نگفتم بگم من اینم چون این من نبودم اون گنجینه ی الهی که در وجود همه ی آدما هستو در این یوسف دیدم...میگن اگه می خوای در مورد آدمها قضاوت کنی قبلش کفشاشو باید بپوشی و اون راهی که رفته رو باید بری.چند روز پیش یه سری از این وبلاگای همنفس طلبه و نمی دونم از این چیزها می خوندم حالم خیلی گرفته شد این ینی چی...اومدن همسرشون رو یه فردی که از آسمون اومده نشون دادن...کاملا کار غلطی هست..بعد میشه مثل همین قضضیه که از هر چی چادری هست زده شن..این فرهنگ سازیه؟چرا نمی گیم همسر من هم یک انسان زمینیه والا حضرت سلیمان یه نماز صبحش قضا شد حالا یه دختر خانوم فردا رف سر خونه زندگیش با کوچکترین اشتباهی که از همسرش سر زد،و یا برعکس،میگه خوش به حال اون همنفس فلان که تو اینترنت بودد چه شوهر آسمونی داشت...اما هممون مطمئنیم بلاخره پیشش میاد طرف حالا نمازش قضا نشه دیر بخونه...خیلی دوس داشتم تو یکی از این وبلاگا ببینم گفته همسر من این کارو کرد اما چطور جمعش کردم قضیه رو تا امثال ما هم یاد بگیریم ولی متاسفانه با این چیزها فقط در امثال من این توقع پیش میاد که فردا یه جوون که آستیناش کوتاهه می چسبونیم به دیوار،اصلا طرف کافره..که بوجود اومده.ولی اون طرفو که نگاه نمی کنیم یکی هم مثل شهید رضایی نژادیم هست با ظاهری بسیار متفاوت...کاری که با شهدا دارن میکنن،دست نیافتنی...یادمه با خانوم همسر یکی از این شهدای هسته ای جای شما خالی حرم می رفتیم و یه خورده خودمونی تر صحبت می کردیم میگف همسر منم مثل همین مردم،نمازش ممکن بود قضا بشه و..و..و..مشخصه که اینها مخاطبم شما نبودید بزرگوار،یه دردل برای جمعی از دوستان بود البته فقط یه گوشش

    پاسخ:
    حرفاتون رو میخونم. یه جاهایی استفاده میکنم. جاهایی هم نظر مخالف دارم.

    اما دو نکته رو انتخاب میکنم برای گفتن.

    یک) وقتی میگم دین گلچین شده و غیرت پوچ برای اسلام سلیقه ای یعنی همین.
    مثلا آقا همین آرمیتا رو روی پاشون نشوندن و درمورد موهای بلند آرمیتا گفتن: یکی از همسران پیامبر موهای بلند داشته طوری که تا زیر زانوهاش میرسیده! بعد تعبیر کردن از موهای آرمیتا : مثل پری ...
    اون وقت همین مذهب و عقده های مذهب، افتاد به جون بعضی شیعه تر از امیرالمومنین ها! برگشتن گفتن در شان یک فقیه نیست این ارتباط با دخترک ها و بوسیدن اون ها. اونم دخترک بی حجاااااااب! 
    درحالیکه اسلام من میگه شهید رضایی نژاد و همسرش یکی از خاص ترین شهدای ایران ما هستند. همسر این شهید دعوت به بی بی سی و گرفتن دکترا از دست بیگانگان رو رد کرد! بنیاد شهید حقوق این خونواده رو برای سه ماه قطع کرد! به شهید این خونواده شهید سبزی گفتن! بخاطر چندتا صوت شجریان خوندن ش، به هزار چیز متهم ش کردن! کیا؟؟؟!؟! همینایی که ادعای مذهبی بودن و فدایی ولایی بودن داشتند! 

    دو) این پست هم برخلاف اکثر برداشت ها، کاملا یک درد دل درون سازمانی بین خودمونه. من نمیدونم چرا تا بهمون نقد میشه، سریع در صدد دفاع تمام قد از خودمون برمیایم یا منتقد رو با عبارات شیوامون مورد عنایت قرار میدیم! ما مریضیم! بیماری مون عجبه. غروره. خود حق پنداریه. اینا رو باید بهم دائم بگیم تا اینقدر راحت افراد رو قضاوت نکنیم.
    من دارم سینه سپر میکنم و با شهامت از همه ی کم کاری هامون در قبال وظیفه های فراموش شده مون عذرخواهی میکنم.
    ما اگر بجای چسبیدن به چادر و روی تنگ و پوشیه و نقاب و این چیزها، فقط حرف اسلام رو می زدیم و از زنان مون می خواستیم فقط پوشش داشته باشند، بدون اینکه محرک جنسی باشه و وجه و کفین رو هم نیازی به پوشش نیست، کار به اینجا نمی کشید. 
    ما اگر مثل رهبرمون، اجرای حق رو اول از خودمون و خونواده مون شروع میکردیم، هیچ وقت همه رو به خودمون بدبین نمی کردیم.
    ما هرکار خواستیم به اسم مذهب و مکتب کردیم. 
    درحالیکه من معتقدم، اصولی ترین اصل مکتب ما، محبت واقعی و از ته دله. نه فیلم بازی کردن و نه تقیه!
    از ته دل با مردم جامعه خندیدن و بی منت جذب کردن. 
    چیزی که مذهبیون ما از نداشتن اون اصل اولی رنج میبرن و حالا این چاشنی محبت بیشتر دست اونایی دیده میشه که با اسلام بیگانه هستند. 

    واقعا وقتی محتوای اسلام واقعی رو دست دیگرانی بجز مذهبی ها می بینیم، چه دلیلی برای احترام به مذهبی ها وجود داره؟
    مذهبی ها اسم خودشون رو خودشون گذاشتند متدین! 
    درحالیکه غیر مذهبی ها اسلام رو رعایت میکنند بدون نامگذاری خودشون به معتقد و متدین و بدون ادعا!
  • یافاطمه(س)
  • این چند تا دیدگاه آخرو تازه دارم می خونم.خواهر عزیزم خانم مدرس..سیلی...به بچه رو نماز سخت نگرفتیم از اول؟رو حجاب کار نکردیم؟اقا می گن جذب حداکثری،کلی صبر می کنن دیگه خوب کار از کار که میگذره رد میشن شما میگیین همون اول سیلی نزدیمو اگه به ما بود فکر کنم از اون اقلیتی که عمران میگفت فقط خودمون مونده بودیم..نماز رو باسختی نمیشه...رو نماز حجاب و هر چی با زیبایی میشه..هممون شنیدیم می خوای محب اهل بیت باشه وقتی میری حرم دستاشو بگیر رو سنگا سر بخوره باهاش بازی کن آب بازی که فردا دلتنگ اونجا بشه اصرار کنه ببریمش حالا بچه های طفلکو 4 ساعت تو حرم نگه میدارن حوصلشون سر بره خسته بشن و ساکتم باید باشن چون وقت نماز می بریمشون در عین خودخواهی که خودمون نماز بخونیم و جالبه علما هم میگن زود زود برو حرم اما کم وایستا و تا هنوز تشنه ای برگرد...نه اینکه سخت بگیریم.شاید اگه یه خورده به بچه ها که فردا میشن تاثیرگذار تو جامعه تووجه می کردیم براشون ارزش قائل بودیمو احترام میذاشتیم همون که پیامبر فرمودند بچه تا 7 سالگی امیره...فردا که نماینده ی مجلس میشد،خانه دار میشد وزیر میشد مشکل به اینجا نمی رسید.باز هم میگم این واقعیت هایی که در جامعه هستو قبول دارم اما...همونایی که نمی دونم منطورمو تونستم درست برسونم یانه..شما به بزرگواری خودتون ببخشید دوستان..احساس می کنم اینجا اتاق گفتگو شده..اتفاقا با تلخی که داشت از این پست خیلی خوشم اومد نه از اون همنفسو اینایی که همه ی واقعییت نیست.یا حق
    پاسخ:
    در نکات تون برای نقد، از وبلاگ همنفس طلبه اسم بردید. اگر چه من نقدهای بسیار جدی به سبک وبلاگ داری ایشون دارم، منتها این صحبت شما در دو کامنت اخیر رو از نگاه خودم مصداق عیب گویی و غیبت میدونم.

    ناظر به نکته کامنت خصوصی تون مبنی بر ظهور دین جدید در زمان حضرت صاحب، باید عرض کنم که دقیقا همینطوره.
    وعده ی ما روز ظهور حضرت ان شاءالله...
    اون وقت همین مذهبی ها و ریش بلندهایی که در روایت اومده اولین صف مقابل حضرت برای جنگ قرار میگیرن، یه توجیه ها و استدلال هایی میارن که بیا و ببین! توجیه برای جنگ با دین پسر فاطمه سلام الله علیهما!
  • لیلی مدرس
  • به نام خدا

    سلام

    خطاب به یا فاطمه (س):

    خواهر عزیز احساس می کنم منظور منو برعکس فهمیدین.

    حرفای آخر من توجیه مذهبی نماها در برابر این گند زدن هاست. 
    پاسخ:
    راستی خانم مدرس 
    الان که بلاگفا مورد انهدام قرار گرفته، کجا می نویسید؟
  • یافاطمه(س)
  • می فهمم.چون خودمم با خوندن چه این پست چه پست های قبلی هزار حرف برای گفتن دارم خیلی جاهاش ذوق می کردم چون شیرینیشو به این بندشم مثل همه ی بنده هاش چشونده از آقارو خواب دیدن یا...بگذریم و یه جاهایی به قول شما مخالفم که آدم به قول شما حوصله نداره یا.. بنویسه،آخه خیلی بحث پیش میاد هر چند شاید برداشتها اشتباهه از نوشته ها،در انتخاب کلمه خیلی باید آدم دقت کنه که منطورو درست برسونه و در مورد خودم میدونم مهارتی که لازمه رو ندارم و البته  پیش اومده حرف طرف مقابلو درک نکردم مثل شما خانم مدرس عزیز،راستی سلام علیکم و قبول باشه ان شاءالله طاعاتو عباداتتون در این ماه عزیز.و راستش هنوزم همون برداشت خودمو دارم خواهرم(بالبخند)حالا دیگه مشکلات کشور حل میشه با جمع بندی ما همه جا هم گل و پروانه..خیالمون راحت،از امشب راحت بخوابیم(با لبخند).بگذریم.به یه نکته ی خوبی اشاره کردید و اینکه در مورد یه پست افراد رو مورد عنایت قرار میدیم..این یکی از همون هزار حرفام بود،حس ناخوشایندی دارم وقتی برخی عنایتها رو میبینم اما یه چیزی رو هم که دوس دارم واقعا می گم، اینو مدیون استادمم که بهم یاد داد و یکی از علت های یا فاطمه گفتنم  یه چیزی که برخی جاها دیده میشه متاسفانه می بینی طرف تا دیروز ارادتش به امام رضا شدیدتره از امروز مثلا چون هم اتاقیش از علی اکبر خوشش میاد یهو..نمی خوام بگم این اشکال داره اما خیلی دوس دارم آدمها همیشه خودشون باشن،ارادت ظاهری من به حضرت زهرا بوده بماند که لحظه ی جون دادن خواهم فهمید چقدر واقعی بوده اما می خواستم بگم در یه جمعی که همشون کریمانه ای هستن و خاک پای کف غلام اون حضرتم نیستمو یاد مدینه و قبرستان بقیع به قول شهید مطهری  فکر می کنم بود از غصه بمیریم هم رواست اما در جمع کریمانه ای ها میشه با یه ارادت دیگه هم حضور داشت.فک می کنم ما خانومها بهتر درک می کنیم اونچه بر حضرت گذشته تا آقایون و آقایون یه سری چیزهای دیگرو  بهتر از ما..همونجوری که نظرم اینه کتابای شهدارو اون بخشی که مربوط به دلاوریها چطور جنگیدن ها و این چیزای مردانه و سخته نخونیم بهتره،دیدم آدم جوزده میشه دوس داره مثل اون مرد برای کشورش کار کنه که بده و خیلی زیبا حضرت امیر فرمودن زن گل است نه قهرمان،پس افتخار نکنیم ما مثل آقایون می تونیم و قوییم که زشته.ما بهتره همون کتابای نیمه ی پنهان ماهو اینک شوکرانو همینایی که مربوط به خودمونه و انصافا هم بسیار زیباست که یه وجه مشترکی همشون دارن اونم یه مهربانی خاص و ویژه بدون هر ادا اطواری هست که مربوط به بحث پست هم میشه.اما وبلاگ همنفس طلبه من واقعا عذرخواهی می کنم وقتی دیدم چشام گرد شد چون اصلا منظورم اون وبلاگ نبود و اتفاقا وقتی دیدم تازه تو لینکا نگاه کردم آیا همچین چیزی بود بهش دقت نکرده بودم هر چند الان که سر زدم قبلا دیدمش ولی اون وبلاگایی که منظورم بود آخه اکثرش.... طلبه بود و یادم رفته همنفسیم هست.اتفاقا وبلاگ ایشون یه پستو دیدم در این مورد که خلاف اون چیزی بود که گفتم و اشاره کردن به راه سختی که پیش رو هستو ماندنو رفتن و...اما اون وبلاگایی که مدنطرم بود نقطه چین طلبه بودو یه سری وبلاگایی که مختص  همسرشون...عذر خواهی می کنم که باعث ایجاد سوءتفاهم...از یوسف هم که میگم یوسف خاصی مدنطرم نیست همه یوسفن.گفته بودین موقعی که از ما انتقاد میشه سریع موضع می گیریم درسته،یه وقتی که در مقابل یه چیزی می خوایم از خودمون دفاع کنیم از خودمون می پرسیم ینی چی الان؟ینی می خوای بگی من این نیستم،خودت که می دونی هستی پس ساکت باش ولی گاهی مثل این سوءتفاهم همنفس یاد صحبتای استاد میفتم که خودمون هم نباید خودمون رو در معرض اتهامات قرار بدیمو خودم هم برای خدای خودم یکی از همون یوسف ها هستم.از این هم  می ترسم که ترویج اخلاق و این محبتو زیبایی منهای دین باشه که ناخواسته گرفتارش نشیم.ان شاءالله اون روزو هر چه زودتر ببینیم آقا رو در کنار امام عصرمون..هی دلم نمیاد به این پست دامن بزنم و می خوردمش اما صدای آقارو امشب میشنیدم  دلم  گرفت همون شعری که آیت الله بهجت زمزمه می کردند..این همه مدعی و لاف زن اهل ظهور...بقیشو میدونیدو بهتره نگم چون دلم  از خودم میگیره.دوستان برای هم دعا کنیم این شبا،برای همه ی یوسف های سرزمین های اسلامی و یوسف هایی که هنوز اسلام به گوششون نرسیده...دعا کنید آقا بیاد که ما همین بندای خودمونو نتونسستیم باز کنیم.ولی دلتونو باز کنم چقدر شیرینه تصور اون روز،خنده های رهبرم،تکیه گاه رهبرم،دستان رهبرم که تو دستای آقاست،ان شاءالله هممون اونجا همدیگرو در نهایت زیبایی ببینیم.. درددل شما ب ما فرصت درددل داد.خواسته یا ناخواسته اینم یه نوع محبت و زیبایی هست به یوسفهای خدا.حس می کنم وبلاگ صادقانه ای دارید هر چند زیاد اهل فضای مجازی نیستم و الانم از همه ی شما دوستان و سر خود حقیر که به علت وقت زیادی که امروز اینجا بودم درد گرفته عذرخواهی می کنم. اما خوشحالم
    پاسخ:
    عذرخواهی چرا؟ خوشحال شدیم با اهل درد، همکلام شدیم.
    یه جاهایی منبر هم رفتید البته! از نوع خوب و نیازش. بازم ممنون.

    ولی خانم یافاطمه! یه چیز برام خیلی جالب بود. واقعا.
    آستانه ی تحمل نقد ما که مثلا مکتبی هستیم، خیلی پایینه!
    سریع میخوایم نوک پیکان نقد رو به سمت دیگه ای جز خودمون کج کنیم!
    سریع میخوایم با داد و قال و سر و صدا، پای چیزای دیگه رو بکشیم به دل قصه.
    حاضر نیستیم چند دقیقه زیر علامت سوال ها بمونیم و با خودمون رو در رو بشیم...

    بقول شما ینی چی الان؟ میخوای بگی من این نیستم؟! خودت که میدونی هستی!
    خب اینطوری هیچ وقت بزرگ نمیشیم. همیشه کوتوله ی فرهنگی - اجتماعی می مونیم.
    خب بابا این کوچیک موندن مون باعث لطمه به پیشرفت تفکر مذهبی توی جامعه مون میشه.
    طرف دیگه داره با بهترین و بروز ترین ابزار ممکن، تو عمـق فکر و باورهای مردم کار و نفوذ میکـنه.

    جذب حداکثری افتاده دست اونا و ما در حال خودزنی!
    تا هم یه چی میگیم، سریع موضع میگیرن برای تبرئه شدن!
    میترسم وقتی از خواب بیدار شیم که مساجد دیگه کانون نباشند!
    مناطق آزاد تجاری و کافی شاپ ها و پارتی ها، جای هیاتامون رو بگیره. 
    دیگه وجهه ای برای مذهبی ها نمونه تا بخوان سردمدار اصلاح انحرافات باشند.

    این پست داره درد ما توی ده بیست سال آینده رو فریاد میزنه.
    شاید اون روز یک نفر دفتر کریمانه ی امام مجتبی ع رو باز کنه و ...
    تازه اون موقع می فهمیم چه خیانتی کردیم به خودمون و جامعه مون و ....
    سلام
    چند بار قبل عید نظر گذاشتم
    چند بار دیگه هم میذارم
    بلکه جزو آشناها حساب بشم و جواب ببینم

    البته که دنبال جواب نیستم
    حرف دلمو زدم

    اونا ظلم میکنن و همه ی به ظاهر غیر مذهبی هارو یه جور میبینن
    شما هم لطف میکنین و همه ی مذهبی ها رو یه جور

    قلمتون پایدار
    پاسخ:
    سلام شما سومین "رهگذر" این وبلاگ هستید. چشم. من پاسخ میدم.
    اما شمام به رسم ادب در خصوصی به نویسنده معرفی بدید تا خدای نکرده ظن و گمان به دو بزرگوار دیگه نره.
     استاد پناهیان میگن تا خوب ها خوب تر نشوند بدها هم خوب نمی شوند
    اینو گفتم که خوبی هایی که متنتون میگه رو هم بدونین می بینم و همه چیز رو سیاه سیاه و یا سفید سفید نمی بینم. همون طور که مسلمون یا به قول شما بچه مذهبی با یه اشتباه ازدایره ایمان خارج نمیشه. انسان ها یامومن نیستن یا غیر مومن. مومن خاطی....
    خیلی از دوست های من متفاوته پوششون با من. یکیشون که خیلی هم صمیمی هستیم باهم . حداکثر کاری که کردم براش و میگه اینه که فهمیده همه ی مقنعه چونه دارها خشن نیستن و به اصطلاح رایج مذهبی ها انسان های وحشتناکی نیستن. دید قبلی ایشون هم موید حرف شما
    مشکلم با اصل حرف شما نیست. با شمول پذیری عامش هست

    پاسخ:
    چرا سعی نمیکنید بجای مشکل داشتن با شمول پذیری عام و فرع حرف های من، برید سراغ خودتون!
    به این فکر کنید که با این نگاهی که مطالب پست داره بهتون میده، کسی به سمت مذهب جذب نمیشه!

    برخورد "کریمانه" باید الگوی جذب باشه. جذب امام حسنی. 

    الان از افتخارات زندگی من اینه که بیشتر ادلیست من و دوستان حقیقی و مجازی ام که واقعا بهشون ارادت دارم، 
    نه حزب اللهی سفت و سخت اند و نه مذهبی خودشیفته! بلکه انسان اند.

    با اخم و سختگیری های افراطی و ایجاد دلزدگی و تهدید به آویزون شدن بی حجاب از موهاش توی قیامت و چرک و خون مذاب ریختن به حلق اش و در هر ثانیه هزاربار بخاطر ظاهرش تو آتیش سوختن، چطوری میشه جذب کرد؟
    چرا امام حسن ع این کار رو نمی کردند؟ 
    چرا بین میهمانان شون فرق نمی گذاشتند!؟

    چون اگه ورودی رو سرسختانه بگیری، دیگه خروجی نخواهی داشت.
    ولی وقتی ورودی رو باید باز بذاری، خروجی بیشتر و بیشتری رو در اختیار خواهی گرفت.

    یه کار خوب شما همینه که با دوستان غیر مذهبی البته در ظاهر، ارتباط دارید. 
    این خیلی عالیه ولی به همون اندازه که عالیه، خیلی کمه!

    رضا امیرخانی رو می شناسید؟! داستان سیستان رو چی؟ خوندید؟!
    ایشون وقتی میخواد خاطرات سفر حضرت آقا رو بنویسه و بره سیستان، میره ضد انقلاب ترین جوون غیر مذهبی دور و برش رو با خودش برمیداره می بره سفر! یه دوربین میده دستش و میگه عکاسی کل سفر با تو! طرف توی این مدت هرچی فحش بلد بوده به نظام و انقلاب داده. آخر سفر دیگه دوربین رو برمیگردونه و بگیر بابا. من میخوام برم دست بوس رهبرم! 

    رضا امیرخانی میگه من موندم! آدم لائیک بردم چندروز فقط مذهب خالص و ناب رو دید! خودش پذیرفت. 
    نه فقط پذیرفت که حتی شد یک سینه چاک! یک فدایی! راهش رو پیدا کرد.

    ما باید سریع تربیت نیرو کنیم بریم سراغ بقیه. 
    صرف اینکه چندتا اون وری ما رو دوست خودشون بدونن کافی نیست!
    باید سریع خودشون یه سرباز سید علی بشن و بعد همون ها بشن ترویج دهنده.
    که البته با این روند و برخوردهای ما، محال ممکنه به چنین جایگاه بلند و ارزشمندی برسیم.
    این هم یک لایه ی دیگه از پست.
    سلام

    خیلی وقته منتظر این پست بودم..جاش خالی بود..
    پاسخ:
    سلام خانم صفورا. خوش اومدید.

    بیشتر بگید برامون. شما که باید برای درد سوره کوثر، خیلی حرف داشته باشید.
  • بهار نارنج
  • سلام،سلامی با بغض...

    کامنت گذاشتن برا این پست خیلی سخته...

    کاش کلمه ب کلمه این جملات رو با تمام وجود درک نمیکردم...

    کاش درد و بغضی ک پشت حرف حرف این جملات هست رو با تمام وجود نمیفهمیدم...............

            
              "" کریم چیزی رو که به کسی هدیه میده که پس نمیگیره."".......

    درد یک پنجره را پنجره ها میفهمند...
    معنی کور شدن را گره ها میفهمند...
    پاسخ:
    سخت بالا بروی ، ساده بیایی پایین 
    قصه ی تلخ مرا سرسره ها می فهمند

    یک نگاهت به من آموخت که در حرف زدن
    چشم ها بیشتر از حنجره ها می فهمند ...
    دیگر هیچ جوره باور نمیکنم...
    پاسخ:
    سلام ... خوش اومدید.

    اینجا باید یه مرزی رو با خط قرمز بیشتر مشخص کنیم.
    اونم اینکه 

    تفاوت زیادی بین این دو عبارت وجود داره:

    "دیگر هیچ جوره باور نمی کنم یک خانم چادری از یک خانم بدپوشش پاک تر یا مومن تر باشد!"

    و 

    " ظاهر که مهم نیست! دل باید پاک باشه. چادر که مهم نیست! صفای درون مهمه."


    ظاهر، مهم ترین نماینده ی باطن انسانه. اگر باطن پاکه، باید توی ظاهر هم نمود پیدا کنه.

    اما حرف من اینه که توی قضاوت ها براساس ظاهر کسی عمل نکنیم.

    چه بسا یه خانم با مانتو و پوشش ساده تر، اما دینی، نزد خدا محبوب تر از خانم های با پوشیه و نقاب و روبند باشه.

    ملاک برتری توی قضاوت، نه چادره نه مو بیرون گذاشتن! تقوا است و بس.

    سلام ،وقتتون بخیر،طاعاتتون قبول ان شاءالله
    ادم ها وقتی به چیزی علاقه مند میشن ،اولین وساده ترین کاری که انجام میدن ابنه که ظاهرشون روشبیه علاقه شون کنن وبعدسراغ شبیه سازی بقیه فاتورهامثل رفتار وکردارو.....تجایی که براشون ممکن باشه میشن.مثلل خیلی ار ادمهایی که به خاطرعلاقه به فلان بازیکن فوتبال یافلان هنرپیشه سعی میکنن حداقل ظاهرشون روبهش شبیه کنن حالا یک بچه مذهبی هم به دین علاقه پیداکرده اولین وراحتترین کاری  که میتونه برانشون دادن این علاقه اش انجام بده اینه که ظاهرش روبه این علافه اش نزدیک کنه وبعددنبالش باشه که چجوری رفتاروعملش رونزدیک ونزدیکترکنه به دین،که مطمئنااین کارخیلی سختتره ونیاز به زمان بیشتری داره.همونطورکه کسی که ظاهرش به عقیده ماخوب نیست ودوست داره شبیه فلان جامعه یاشخصیت باشه باطنش خیلی شبیه اون نیست وهمینهکه ماحق نداریم اون روبراساس ظاهرش قضاوت کنیم یک شخص باظاهردینی ومذهبی هم باطنش همون دین نیست که ماقضاوت میکنیم اشتباهاتش روبراساس ظاهرمذهبیش.اونجورادمی اگه نادرست عمل میکنه از مذهبیتش نیست بلکه از ذاتشه که مذهبی بودن هم نتونسته به درست بودنش کمک کنه
    حرکت توی هرمسیری ممکنه باخطاهاواشتباهاتی همراه باشه توهرقشری هم ادم هایی هستن که برای نفع خودشون خیلی کارهاانجام میدن وقشرمذهبی هم  از همین هامستثنانیستن ووجوددارن افرادی که درلباس دین ازش سوء استفاده میکنن امااونقدرنیست که باعث این جورنتیجه گیری بشه چون واقعاخیلی هاناخواسته خطامیکنن وخب یکی که بیشتراز لحاظ ظاهری به دین نزدیکه بیشتر خطاهاش نمودپیدامیکنه چون انتظارات ازش بیشتره...
    من هم میخوام از گوشه ای از تجربه هاودیده های خودم بگم از اینکه توجامعه الان ماهمه ازادند الابچه مذهبی ها...
    تاکسی باظاهرمذهبی بخوادکاری انجام بده تامیتونن مانع میشن وسنگ اندازی امابقیه هرکارباخودوبیخودی بخوان انجام بدن انواع حمایت هاوتشویق هاوراه باز کردن ها نصیبشون میشه اینقدردیدم از این مسایل که برای کوچکترین کارهادرمضیقه قرارگرفتیم .حتی برای کارهایی که هیچ ربطی به دین هم نداره تاظاهرمذهبی داشته باشی طردمیشی
    نگاه اساتید،مسولین،وافرادجامعه که.....
    افرادی باظاهرنامناسب درجامعه امنیتشون بیشتره وکسی کاری بهش نداره ولی کافیه چادربپوشی وبیرون بری اونوقته که اماج حملات وتیکه های گستاخانه قرارمیگیری....
    ادم هاروبایدگذری دیدنه اون که مذهبیه قراره معصوم باشه وهمه کاراش درست ونه کسی که ظاهردرستی نداره فاسدوبی دینه همه ادم هاخوبیهایی دارن که قابل احترامندونمیشه براساس ظاهریایک سری اشتباهات طردبشن .باید یادبگیریم که بدون درنظرگرفتن ظاهرادم ها اونهاروقضاوت کنیم.
    این متن بیشتراز اینکه قلم روبه نوشتن دردودل وادارکنه به ادم یاداوری میکنه که اگه توهم ظاهرمذهبی داری یه هشدار....مواظب عملت باش....بیشتربرای نزدیکی عملت به دین تلاش کن تابراساس دین درست رفتارکنی ...چه دیگران خوششون بیاد چه نیاد
    اونوقت از اسیب خودت به خودت  درامان خواهی بود ودیگران به خاطر تواز دین طردنمیشن.
    ان شاءالله خدابه حق این ماه مبارک دستمون روبگیره تااز لغزشهایی که باعث ضربه به دین میشه درامان باشیم ومطابق دستوراتش عمل کنیم...
    درپناه حق باشید.



    پاسخ:
    سلام و تشکر

    متن خوبی بود.

    شما یک اصل بزرگ رو فراموش کردید اونم اینکه
    کسی که در لباس غیر مذهبی اشتباه و خطا داره، دیگه چهره کفر و بی دینی رو خراب نمیکنه! چون خود کفر و بی دینی بی هویت هست! نیازی به حفظ آبروی نداشته نداره!
    اما کسی که وارد لباس دین و تفکر مذهب میشه، آبروی بزرگ ترین مذهبی ها و مکتبی های عالم رو داره می بره با آبرویی هایی مثل امام صادق و حضرت زهرا سلام الله علیهما. لذا ناخواسته هم حق اشتباه نداره! 

    این بزرگ ترین فرق مذهبی و غیر مذهبیه.

    پس یا نگیم مذهبی یا وقتی میگیم ناخواسته هم حق اشتباه نداریم. 
    چون هر اشتباه ما یه برچسب بدبینی به دین و مذهب میزنه.

    ضمن اینکه بماند حرف های این پست، به اشتباهات ناخواسته مذهبی ها اشاره نداشت.
  • یافاطمه(س)
  • سلام دوستان.ینی پست به این مهمی قراره ظاهرا بسته بشه؟اینجوری که به قول ما متدینین!!(بالبخند،) واقعا این پست شهید میشه.چرا عادت کردیم در پست ها فقط به تشکر یا انتقاد بسنده کنیم؟هر انسانی یه نگاهی به دنیا داره و میشه شما هم زکات نگاهتونو بپردازیدو بخشی از دردها یازیبایی هاتونو با ما تقسیم کنید؟برای تک تک کلمات این پست که زکات نگاهیست که یه چیزی به نام دل اونها رو دیده میشه یه کتاب نوشت،نگید که حرفی که عملی به دنبال نباشه چه فایده یا از این نوع جملات که البته خودمم میگم...به قول نویسنده اینهارو باید مدام بهمدیگه گفت(فک کنم شما گفتید) شاید دیدید این اتاق گفتگو تبدیل به اتاق فکر شد..نمیشه؟شاید هم شده..با شرمندگی بگم فقط یه گوشه از حرفامو قبلا گفتم و به خودمم گفتم ینی چی اینقدر حرف زدی(بازم با لبخند وهر جور فکر کردید که در پس این لبخندها دردی هست یا نه حق دارید)ولی دلخوشی به اینکه حتی  یک درصد در تقویت انگیزه ی یک مجاهد موثر باشیم  و یا مثل خودمون که از این پست استفاده می کنیم دیگرانم شاید یه درصد بهره ای بردن بیشتر از اون جملات خودشو نشون میده ولی واقعیت اینه تمام بهره رو خودمون می بریم،درست مثل 8 سال دفاع مقدس که عده ای نقششون فقط همین بود.اگر تونستیم کار کوچیکی نیست این جمله ی قشنگی که میگه اگر نمی تونی کارهای بزرگ انجام بدی اما می تونی کارهای کوچیک رو با عشقی بزرگ انجام بدی..شنیدین میگن یه حرفی که می خوای بگی علاوه بر اینکه باید به درستیش نگاه کنی نگاه کن ببین چه موقع داری می گی..شاید بگید این پست زودتر از اینها باید گفته میشد،اما از نگاه من چقدر به جا گفته شد،این روزها بالاخره یه ذره شاید بیشتر در قران ظاهرا تدبر کنیم و ویژگی های ما مومنینی که در این پست توضیح داده شده با صفات منافقین و فاسقینی که در قرآن اومده مقایسه می کنیم چقدر شباهت دارند و آدم از خودش میترسه،یا برنامه ای که این روزها میلیون ها نفر دارن میبینن،هر روزش یه گوشه از این پسته و میشه گفت این پست ینی تمام ماه عسل،نه اینکه خواسته باشیم برای پررنگ کردن این پست از آدمهای بامحبتی که هر روز میان جلوی دوربین تا به امثال من که در عین بی محبتی بهشون،نه دلشون رو دیدم،نه درکشون کردم و نه.. مایه بذاریم..ولی محبت رو باید از اونها یاد گرفت که در عین بدرفتاری ما باز هم میان تا همین ماها دنیارو بهتر ببینم. تیتراژ این برنامه هم چه زیبا  انتخاب شده برای این پست..حالا نمی دونم تونستم نگاهمو خوب برسونم این پست ینی تمام ماه عسل و به جا گفته شدنش؟...و  شما دوست گرامی خانم یا آقای رهگذر،استفاده ی شما از این جمله ی استاد پناهیان تا خوب ها خوب تر نشوند بدها خوب نمی شوند در این پست،نامفهومه برام و قبلا گفتم بعضی وقتا متوجه نمی شم،میشه برداشت خودتون رو از این جمله توضیح بدید؟
    پاسخ:
    سلام خانم یافاطمه س بزرگوار.
    با حضورتون و صحبت هاتون، خوشحال مون میکنید.

    این پست مدتی هست نوشته شده اما از عمد در این ماه مبارک بروز شد. 
    کاملا از عمد. برای کمک به خلوت با خودمون و کارهایی که کردیم و همچنان میکنیم. 
    واقعا با فرافکنی نمیشه چیزی رو ریشه ای حل کرد. با برچسب زدن و صورت مساله پاک کردن.

    برای من که تونستید نگاه لطیف تون رو برسونید.
    توان ارتباط یابی تون از تناسب نوای وبلاگ با محتوای پست برام جالب بود.
  • یافاطمه(س)
  • سلام خانم یا آقی مهمان
    ادم ها وقتی به چیزی علاقه مند میشن ،اولین وساده ترین کاری که انجام میدن اینه که ظاهرشون روشبیه علاقه شون کنن...درسته اما همیشه اینطور نیست گاهی به خاطر منافع،خودشون رو شبیه مذهبی ها..و مذهبی واقعی رو هم خراب..همین روایتی که میگن در آخر الزمان انسانها به سمت دین میرن چون کلاس داره،با دین کلاس میذارن به تعبیر ما،فکر می کنم موید حرفم باشه.اگر علاقه بود چطور دیدیم علاقه عوض شدو صدها نمونه در صدر اسلام و زمان انقلاب هست که الان برگشتن..فکر می کنم علاقه عوض نشده در اینجا به منفعتشون نرسیدن و کانالو عوض کردن..همیشه خودشون رو شبیه فلان بازیگر نمی کنن به خاطر علاقه ای که به او دارند،گاهی بازیگرو اصلا نمیشناسه اما به خاطر کمبود محبت که یه بازیگری که تو جامعه محبوب تره،شبیه او میشن تا بهتر دیده بشن..وباز هم منفعته و اینجا از نوع کمبود محبتی که داشتن،منفعتشون توجه کردن بهشونه..گاهی برای بهتر دیده شدن میرن سمتش اونم ریشش بر می گرده به اینکه یه جایی بی مهری دیدن..یه جایی هم اشاره کردید به مظلومیت مذهبی ها،درسته اما مذهبی های واقعی،و کی باعث شده دید جامعه به این مذهبی ها در تاکسی و...خوب نباشه؟مذهبی های توضیح داده شده در این پست..ینی باز هم خودمون
    پاسخ:
    رونوشت به آیدی مهمان.
  • یافاطمه(س)
  • حالا که خوندم دیدم نتونستم نگاهمو خوب برسونم و منظورم این بود تمام ماه عسل می خواد بخشی از این پستو نشون بده،البته نگاه بنده اینه.الانم مشخص نیست بالاخره درست گفتم یا نه.. مثل شما مهمان گرامی..البته برداشت بنده اینه..از مقدمه ای که نمیگم اشتباهه اما مقدمه ی محکمی برای نتیجه گرفتن ازش نیست..گفته بودید اونجورادمی اگه نادرست عمل میکنه از مذهبیتش نیست بلکه از ذاتشه که مذهبی بودن هم نتونسته به درست بودنش کمک کنه..فکر می کنم این نتیجه یه خورده ناقصه..چون اینجور فردی در واقع از همون اول نمیشه گفت مذهبی..مثال بزنم یکی مثل سران فتنه که به قول معروف عکس یادگاری با امام هم داشتن،همون زمان حضرت امام میدونستن ایشون اصلا تو خط نیست اما به خاطر یه سری مصلحت هایی سکوت کردن..مثل برخی از این افراد به خاطر منافعشون اومدن و فقط ظاهرو گرفتن ودر واقع آدم مذهبی نشدن و به قول نویسنده پس نباید گفت مذهبی..یه جایی هم از نفع اسم بردید اما برداشتم از متن این بود طرف اول با علاقه اومده بعد به خاطر یه سری منفعت ها یه کارهایی هم کرده اما فکر میکنم اینجور فردی از همون اول با دید منفعت اومده نه علاقه پس باز هم نمیشه این فردو قشر مذهبی نامید و با این جمله: اینقدردیدم از این مسایل که برای کوچکترین کارها در مضیقه قرار گرفتیم..ینی باز هم تکرار همون که خودمون رو مذهبی میدونیم و این جمله: افرادی باظاهرنامناسب درجامعه امنیتشون بیشتره وکسی کاری بهش نداره ،راستش کاملا مخالفم چون بستگی داره امنیت رو چی تعریف کرده باشیم.و این جمله: این متن بیشتراز اینکه قلم روبه نوشتن دردودل وادارکنه به ادم یاداوری میکنه که اگه توهم ظاهرمذهبی داری یه هشدار....درست فرمودید اما در عین اون هشدار حالا اگر درد دلی شد چه اشکالی داره،چرا به اون جنبه ی خشن فقط نگاه کنیمو دل آدمهارو نبینیم و همون ترسو هشدارو آویزون میشی از جهنمو...به نظر من به دل انسانها باید توجه کرد..شمارو نمیگمو نمیشناسم اما شاید برخی از این تعصبات بی جا هست که اونایی رو که مذهبی نمی دونیم فکر می کنن مذهب یعنی همش رو گرفتن،به خودت سخت گرفتن همش هشدارو..و فکر میکنن مذهبیا نه اهل تفریح نه شادی و خشکو خنده ای هم که برلبشون نیست،چون این احساسو در خودتون نگفتیدو کلی گفتید اینو گفتم.جالبه که دینمون این نیست.شنیدین میگن خداوند منتظره یه گنه کاری بره در خونش..میگه کجا بودی بنده ی من،اونو زودتر بخشیده میشه تا..یا اون داستانی که یه گنه کار میره پیش پیامبر و پیامبر طردش میکنن که الان آتیش تو منو هم میگیره و بعد آیه ای که نازل میشه و..و درست فرمودید که ملاک قضاوت ظاهر نیست همونجور که خودمون از خودمون خبر داریم که اگر ظاهر رو حفظ کردیم باطن میلنگه..فکر می کنم دین هم کارش با دل هست
    پاسخ:
    ناظر به جمله ی آخرتون من یک تئوری دارم که طبق اون معتقدم:

    "" اسلام، نمیگه فقط دلت پاک باشه عملت نه!
    اسلام نمیگه فقط باطنت خوب باشه ظاهرت نه!
    بلکه اسلام میگه باطن مهم تر از ظاهره هرچند ظاهر، کم اهمیت نداره. ""
  • ghalbetaslim ghalbetaslim
  • سلام
    متاسفانه کلمه به کلمه با این متن موافقم، زیاد دیدم و کشیدم من هم... هر چند که دوستان و سروران عزیزتر از جانی دارم که پاکی و خلوصشون رو فروان غبطه می خورم اما واقعا حق گفتید... واقعیتی که خیلی هامون ازش گریزانیم و البته و صد البته که حقیقت تلخ هست
    پاسخ:
    سلام خانم قلب تسلیم. طاعات تون قبول.

    دیدن اسم تون بعد تقریبا چندین ماه، خوشحال کننده بود.
  • نایب بیان
  • سلام و سپاس.

    در اینکه عملکرد بعضی از مسلمانها و روحانی نما ها قابل دفاع نیست شکی ندارم. از اینکه بعضی از آخوند ها نسبت به اسلام و شناخت شرایط روز، از قافله امام و رهبری عقب مانده اند، تردیدی نیست. از اینکه بعغی از متحجرین نفهم و بعضی بی درد های انگل صفت، با اندیشه و رفتارشان آب به آسیاب دشمن می ریزند، بی خبر نیستم. و ...اما، نقد اینچنینی را هم کارساز و کارگشا نمیدانم. معیار یک انسان فهیم و عاقل برای شناخت و تمیزحق از باطل، نباید بنده و امثال بنده باشد. که اگر این بود الآن نباید اسم و رسمی از اسلام باقی می ماند!! مصادیق اسلام نبوی و اموی در طول تاریخ بوده و خواهد بود. اما می بینیم که علی رغم دسیسه های جور واجوری که علیه این آیین پاک روا میدارند. موج اسلام خواهی روز به روز بیشتر میشود.  
    بنده با وجودی که با تمام حرف های شما موافقم؛ اما شیوه نقدتان را نمی پسندم. بنظر من بهتر است برای ذمُ یک منکر شخصی یا اجتماعی، ارزش ها و خوبی های یک جریان اصیل را به نمایش بگذاریم و برجستگی های آن را مطرح و مصادیقش را ستایش کنیم...

     
    سلام در خاطرات شهید حسین باقری(غلامحسین افشردی) اومده: اگر بین بسیجی ها حرفی می شد می گفت « برای این حرف ها بهم تهمت نزنید. این تهمت
    ها فردا باعث تهمت   های بزرگتری می شه. اگه از دست هم ناراحت شدید،دورکعت نماز بخوانید
    بگویید خدایا این   بنده ی تو حواسش نبود من گذشتم  تو هم ازش بگذر . این طوری مهر  و محبت
    زیاد می شه. اون وقت با این  نیروها میشه عملیات کرد.»

    گفتم شاید به دردتون بخوره!

    التماس دعا

    - حسن بهش گفته بود برود خط ، ولی تازه بیدار شده بود و خواب آلود حرف می زد. از دستش
    عصبانی بود. می گفت «چی بهت بگم ؟ اعدامت کنم ؟ یا گوشت رو بگیرم بگم آقا برو گم شو؟ چه
    قدر بگم فلانی برو دنبال فلان کار ؟ وقتی نمی رید، خودم مجبورم برم. هی باید بگم آقای ایکس برو
    با آقای ایگرگ هماهنگی کن. تو رو به امام زمان باهم بسازید ! تو کوتاه بیا. بذار بگن فلانی کوتاه
    اومد . اصلا بابا ما به بهانه ی جنگ وگردان   وخاک ریز باهم رفیق شدیم تا هم دیگه رو بسازیم.»
    پاسخ:
    هر دو تا کامنت تون رو دوبار خوندم.

    نظر پیشنهادی من به شما: 
    مطالعه ی دوباره و چندباره ی پست.
    سلام کردم!
    خوندم؛ با دفعه قبل تفاوتی نداشت! :)
     بیشتر برای نظرات نظر دادم تا اصل مطلب.
     مطلب کلی بود. منظورم به شما نبود. این که گفتم شاید به دردتون بخوره برای این بود که زیرش توضیحی بنویسید. نه این که مخصوص برای شما باشه.

    در مورد خود متنتون هم حرف خاصی ندارم. کاملا قبول دارم! اگه شما توی وبلاگ این حرفا رو زدید و با این لحن؛ ما تو صورت این افراد حرف زدیم تنها اتفاقی که افتاد این بود که به ابروم حمله شد!!(فکرشو بکنید ادمای رو بگیرو ریش به صورت با ابروی یه زن جوون بازی کنن!) در اخر به این نتیجه رسیدم که تنها کاری که میتونم بکنم اینه که تلاش کنم خودم از این طایفه ریا کار (به قول شما)نومن ببعض نکفر ببعض نباشم؛ اگه خدا کمک کنه! چون  این افراد به خاطر عجب و غروری که دارن گوش دلشون نسبت به نصیحت کر شده و فقط میشه براشون دعا کرد!
    مستدام باشید(اینو جدید یاد گرفتم!)

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">