چالش زیارت (4)
سه سال پیش که قرار بود اردوی زیارت مشهد مقدس برپا شود، مشغولیت ذهنی زیادی داشتم. برخلاف انتظار، هماهنگی تمام کارهای یک مسافرت خانوادگی شیعه و سنی اصلا کار سادهای نبود. سرم را به شیشهی لرزان اتوبوس گذاشته بودم و نگاهم را به جاده یکدست بم - ایرانشهر داده بودم. تمام فشارهای این مدت را در آرامش خودم، مرور میکردم.
"با این بودجهی اندک، با این حجم کار، اونم دست تنها! مگه میشه؟! چه بد شد قبول کردیم... حاجی فلانی هم که پشتمون رو اونجوری خالی کرد! اصلا مگه دل زمستون، مردم بلوچ میتونند توی هوای سرد مشهد دووم بیارن!؟ نکنه برنامهها طبق چیزی که روی کاغذ آوردیم، پیش نره! وااااای ... اگه کم آوردیم چی؟ ... "
ناگهان صدای مهیبی رشته افکارم را پاره میکند. راننده فریاد میکشد. بیهوا میزند روی ترمز. از صندلی کنده میشوم. فریاد متحیری میگوید: یااااااا ابالفضل! دختر جوانی پرت میشود به وسط راهرو. ساکهای دستی به پایین سقوط میکند. تکانهای شدید ماشین، جای هر ارادهای را به تسلیم محض داده است. اضطراب چپ کردن در جان همه تپش میگیرد و اضطرار مرگ، تمام مسافران را دعوت به شهادتین میکند.
هنوز هیچکس نمیداند چه شده و اصلا دارد چه میشود. اتوبوس شرکت ایرانپیما، همچون یک دیوانه زنجیری در جاده به خود میپیچد. یکی، چشمهایش را بسته و دیگری ملتمسانه، این فیلم واقعی را نظاره میکند. آن یکی دخترش را چسبیده و دیگری فقط داد میزند. همه، میدانیم ممکن است تا چند لحظه دیگر هیچکدام زنده نباشیم.

و خدا نخواست که همان سال، عدد جهادی نوشتهایم به پایان برسد.
چیزی شبیه معجزه نبود. خود معجزه بود. معجزهی دعای مستجاب زائران امام رضا که منتظر خادمشان بودند.
هنوز نمیدانم کدام دل شکسته، کجا و چگونه دعا کرده بود که لاستیک اصلی ماشین، ترکید ولی مسافرانش، نه!
اما میدانم، از آن سال دیگر برای هیچ اردویی، غم کم و بیش را نخورده ام.
به جایش، همیشه با خود خواندم: "با کریمــــان، کارهـــا دشـــوار نیست."
-----------------------------------------
* خمینی نوشت: همه مدیران وکارگزاران و رهبران و روحانیون نظام و حکومت عدل موظفند که با فقرا و مستمندان و پابرهنه ها بیشتر حشر و نشر و جلسه و مراوده و معارفه و رفاقت داشته باشند تا متمکنین و مرفهین، و در کنار مستمندان و پابرهنه ها بودن و خود را در عرض آنان دانستن و قرار دادن، افتخار بزرگی است که نصیب اولیا شده و عملًا به شبهات و القائات خاتمه می دهد، که بحمداللَّه در جمهوری اسلامی ایران، اساس این تفکر و بینش در حال پیاده شدن است.
** خیلی خوشحالم که بالاخره یک روز این پست رو نوشتم.
*** به یاری خداوند، پست بعدی چالش زیارت رو همزمان با عید فطر، به نحوه واریز نذورات و هدایای مادی و فرهنگی علاقهمندان سفره کریم اهل بیت علیه السلام اختصاص خواهم داد.
**** عشق نوشت: قبل از سلام کردن سائل، سلام کرد / این بار هم کرامت خود را تمام کرد
تا دید فاطمه(س) که گره خورد کار من / ذکر مرا "کـــــریم علــیه الســـلام" کرد