جهادی نوشت (51)
چالش زیارت (8)
فکر کن!
همین کبوتـــــری که امروز روی گنبد پریده، دقایقی را هم بر روی کپـَــرهای داغ بیابانهای جنوب نشسته است.
و کنــج هر کپــــری، قاب عکسی از زائری را گذاشته که برای اولین بار، به میهمانی امام رضا (ع) دعوت شده است.
و کبوتـــــر حالا، واژهها را به جان خلوت دخترانه اش ریخته است: کپـــر ... آرزو ... جـــادّه ... گنبد ... زیـــــارت ... حــــــــرم ...
وه که عجب شیرین است.
تـو، بعد از یک سال، بهترین دانشآموزان مستعد روستا را گلچین کردهای تا به اردوی علمی آموزشی مشهد بیایند.
و تو چه میدانی که در دل او چه شور و غوغایی برپا بوده که آرزویش را به نقش درآورده است:
" یا علی بن موسی الرضا، ای کسی که از بندگان خوب خدا هستی، از تو میخواهم برایم دعا کنی که . . . "
اعجاز موالی را ببین، که اینجا بدون پرچم گنبد، بدون تشریفات، دلی برای عهد با امامش، اینسان، به تپش افتاده.
برهان لم و ان و منطق استدلال و جملات و قضایای حملیه و شرطیه منفصله و منقطعه را رها کن.
از جهادی نیز معجزه برمیآید!
-----------------------------------
* هنوز فرصت سهیم شدن در سفره این زیارت اولی های نخبه و آینده ساز رو دارید! اینجا کلیک کنید.
** خمینی نوشت: خود را از مردم پابرهنه و مستضعف و بی پناهی که تمامی عزت ما رهین منت و خدمت آنان است، و شهیدان و جانبازان و اسرا و مفقودین نیز از همین قشرند، دور نسازید.
*** عشق نوشت: ای چتر بلندت به سر بی سر و پاها / بیمثل ترین است گل نام شماها
آغاز کریمانهی هر وعده از این سو / آن سوی کــَـرمخانهی تو تا به کجاها
خالی نشده کوچهی احسان نگاهت / هر لحظه پر از سیل بروها و بیاها
هر وقت که بند آمده راه نفس شهر / یعنی دم در آمده آقای گداها ...
- ۹۷/۰۴/۲۵
- ۸۲۲ نمایش