شیخ طوسی مشهور به شیخ الطائفه (به معنای بزرگ قوم شیعیان) از فقهای بینظیر و درجه یک تاریخ شیعه است که از کتابهای چهارگانه اصلی شیعه دو کتاب به ایشون اختصاص داره. افتخار شاگردی شیخ مفید رو داراست و به دست خلیفه عباسی وقت، کرسی تدریس کلام بغداد به ایشون سپرده میشه. شیخ طوسی بعد از وفات سید مرتضی، رهبری و مرجعیت شیعیان رو هم به عهده میگیره.
ایشون جایی در بحث جواز عمل به خبر واحد میفرماید که: «حتی یک باب فقهی نداریم که در آن میان فقهای شیعه، برداشت و فتوای یکسان و یکدست وجود داشته باشد. من بیش از پنج هزار حدیث که مربوط به احکام فقهی است در دو کتابم جمع کردم. گوناگونی و اختلاف در عمل به این احادیث میان فقهای شیعه به قدری است که از اختلاف میان شافعی و ابوحنیفه و مالکی (ائمه مذاهب اهل تسنن) نیز افزون است!» (1)
یعنی اختلاف بین فقیهان شیعه، نه در حد لالیگا و لیگ برتر، بلکه در حد چمپیونز لیگ (لیگ قهرمانان) و جام باشگاههای جهان! :) اینجا برخی از فقهای متعصب شیعه وارد نقد و حتی خردهگیری به مرحوم شیخ طوسی شدند و زبان به اعتراض گشودند که این چی بود گفتی و چه عبارت بدی آوردی و اینا. اما این دست واکنشها همونقدر غیر قابل اعتنا به نظر میرسه که شادی غیر علمی برخی علمای اهل سنت برای ماهی گرفتن از این آب مثلا گِلآلود!
سپس خود شیخ در ادامه، جملهای میفرماید که بس، عجیب و خواندنی است: «با وجود این حجم تفاوت و اختلاف زیاد در آراء، هیچ یک از فقهای شیعه، همنشینی، معاشرت و پیوستگی خود با دوستان و رفیقان را قطع ننموده و هرگز کسی دیگری را به فسق و ضلالت و بیزاری جویی از مخالف متهم نگردانیده است.»
یعنی با وجود اختلاف نظر وسیع و تفاوت در فهم احکامی که داشتند، هیچوقت از دایره ولایت دینی و برادری نسبت هم خارج نشدند، به همدیگه برچسب نزدند، باعث کدورت و دلسردی نشدند، به اسم مقدسات دینی و برداشتهای حدیثی با هم قطع ارتباط نکردند، بین محیط زندگی و محیط باورهاشون فاصله گذاشتند، اعتقادات شون رو مانع و مقدم همزیستی و دوستی با دیگران قرار ندادند، رفتارهای سختگیرانه و خودبرترپندارانه با مردم نکردند و به واسطه نزدیکی که با فضای آیات و روایات داشتند، دیگران رو متهم به دین ناقص و کجفهمی در دین و هزار مسئله دیگه نکردند.
ما ـ تشکیلدهندگان جامعه اسلامی و مدعیان دین کامل ـ چه نسبتی با دکترین متعالی فقهای شیعه داریم؟ چرا قضاوتهای ما چنین رنگ و بوهایی نداره؟ چرا وقتی خودمون رو با این معیار میسنجیم، شباهت خاصی پیدا نمیکنیم؟ چندبار تا حالا با قایم شدن پشت مقدساتی مثل حلال و حروم، نجس و پاک، محرم و نامحرم، واجب و مستحب، فهم خودمون از دین رو توی سر بقیه زدیم و به دلخوری و کدورت و قطع ارتباطمون، لباس شرعی پوشوندیم؟!
+ آقای جوادی آملی: شیخ طوسی میفرماید شما فتاوای شافعی مالک و أبوحنیفه، اختلاف این سه مذهب را جمعآوری بکنی به تنهایی به اندازه اختلاف علمای شیعه نمیشود، اینطور اختلاف دارند! اما خدا فرمود: مردان و زنان مؤمن همه یاور و دوستدار یکدیگرند! (توبه/71) این یک ولایت مشترک است. فرمود این ولایت را با همه اختلافات علمی که دارند، قطع نکردند؛ وقتی از مجلس و مدرس بیرون رفتند، برادرند؛ معلوم میشود این علم، علم آخرت است، خیلی حرف است! اختلاف علمی دارند، اما همه پشت سر یکدیگر نماز میخوانند؛ معلوم میشود آخرت است. آن علمی که وقتی انسان از مجلس درس بیرون رفت این اختلاف را به همراه خودش میبرد دنیاست؛ آن اختلاف نظر است، اختلاف علمی است، چکار به مسائل ولایت مشترک به یکدیگر دارد؟! فرمود: مردان و زنان مؤمن همه یاور و دوستدار یکدیگرند. اخبار، مختلف است، فتاوا مختلف است، فهمها مختلف است، اما هیچ کسی کاری به دیگری ندارد. این میشود شیخ طوسی! او میتواند هزار سال بماند که آن روز به عرضتان رسید یک روزی همین سنّیها جمع شدند در بغداد کتابخانهاش را آتش زدند، یک روز بعد از هزار سال در همین کنار مضجع ملکوتی امام رضا(سلام الله علیه) برای شیخ، هزاره گرفتند و بعضی از علمای سنّی از بغداد آمدند، همانها که اجدادشان کتابخانه شیخ را آتش زدند؛ گفتند نگویید «شیخ الطائفة» که به شما شیعهها اختصاص داشته باشد، بگویید «شیخ الإسلام» که ما هم در این فخر شریک باشیم. (2)
1) العدة فی اصول الفقه، ابوجعفر حسن الطوسی، تحقیق محمدرضا انصاری قمی، جلد یک، ص۱۳۹.
2) مباحث فقه ـ نکاح ـ جلسه 345 (1397/02/09)
--------------------------------------------------
عشق نوشت: چرا عاقلان را نصیحت کنیم؟/ بیایید از عشق صحبت کنیم
تمام عبادات ما عادت است/ به بیعادتی کاش عادت کنیم
خدایا دلی آفتابی بده/ که از باغ گلها حمایت کنیم
رعایت کن آن عاشقی را که گفت/ بیا عاشقی را رعایت کنیم!