اربعین نوشت (9)
نقدی بر کم کاری های پیاده روی جهانی اربعین (2)
این پست ادامه مطالب شماره یک هست اما این بار اختصاص داره به کم کاری های مسئولین کشور ما و روحانیون و مسئولین فرهنگی مون.
اول. مسئولین کشوری
الف. عدم رسیدگی به مسائل مرز کشور
وقتی داریم از ایران خارج میشیم ، مخصوصا مرز مهران ، باید متوسل به هزار جور حقه بازی و حق خوری بشیم تا از کمند گیت های شلوغ مرز رد بشیم. در راستای این توسل(!) ، بعضا شاهد تهمت ، دروغ ، ناسزاگویی و حتی برخورد های فیزیکی زائرین ایرانی بصورت زننده میشیم .
خب وقتی قرار باشه سی هزار نفر همزمان به یک سالن کوچیک وارد بشن و کل سالن فقط پنج باجه ی فعال برای امضای مهر خروج از کشور داشته باشه ، طبیعیه که حجم انبوهی از زوار مدت نامعینی رو باید سردرگم بمونند و بعد در فشار جمعیت و با توسل به هر حربه ای زودتر از بقیه خودشون رو داخل سالن جا کنند.
مشکل دیگه ، بازار سیاه عجیبیه که در روزهای بازگشت زوار از کربلا در مرز ایجاد میشه. انبوه زوار بعد از رسیدن به پایانه اتوبوس ها ، با پایانه خالی از اتوبوس روبرو میشن و مجبور میشن به ماشین های سواری رو بیارن. اون وقت انصاف ملتو شکر. سواری پراید از مهران تا قم نفری : 180 هزار تومن! یعنی رسما چند روز مهمونی رایگان عراقی ها رو ایرانی های عزیز هم وطن جبران میکنن.
یا مثلا ماشین ها زوار خسته و داغون رو سوار میکردن و بعد توی مسیر جایی مثل اراک ، خرابی ماشین رو برای پیاده کردن شون بهانه میکردن! بدین وسیله با پیاده کردن زوار در شهر غریب ، سریع تر به مرز برمیگشتن و مسافرای جدید رو تیغ می زدند!
سرویس های بهداشتی کثیف و شلوغ ، عدم جداسازی گیت های مخصوص برادران و خواهران بصورت مجزا ، سرعت کند و مورچه ای مامورین ثبت خروج از کشور ، بی تدبیری مسئولین کشور ما در هماهنگی با ورودی مرز عراق و معطلی شبانه روزی زائران و همچنین عدم پذیرایی مناسب و در خور شان زوار اربعین اباعبدالله که حتی گاهی تفاوت فاحش میزبانی عراقی ها و پذیرایی ایرانی ها رو تداعی میکرد ، از سایر مشکلات مربوط به این قسمت هست.
ب. تبلیغات بی حد و مرز تلویزیونی
می زنی شبکه سه ، پخش زنده از پیاده روی زائران اربعین. می زنی شبکه خبر ، پخش زنده از پیاده روی زائران اربعین! می زنی شبکه پرس تی وی پخش زنده از پیاده روی زائران اربعین!
خب بزرگوار! شما نیتت خوبه. دلت میخواد شوق به حضرت اباعبدالله رو نشون بدی. ولی میدونی با این حجم تبلیغ و صرف نشون دادن پیاده روی ملت ، یه سری تبعات رو داری ایجاد میکنی؟
مثلا با اون تصاویری که ما از سیما پخش میکنیم حتی یک چهارم واقعیت های مسیر پیاده روی رو نشون نمیدیم. فقط جنبه ی مادی و پذیرایی های شکمی مسیر رو می بینیم نه اون وجه اخلاقیات و کیفیت تعامل مردم مون رو با مردم عراق.
از طرفی با نشون دادن باز بودن مرزها و از اون طرف ظرفیت پایین مرز مهران ، باعث میشیم سیل جمعیت رو روانه مرز کنیم. اون وقت شنیدیم که امسال تعداد نه چندان کمی از مردم ما ، مراسم شب اربعین رو در مرز مهران احیا کردند!
واضحه که پوشش عظمت پیاده روی اربعین ، فقط به تکرار دم به ثانیه لحظات پیاده روی نیست!
ج. عدم اماده سازی مردم کشور برای یک تعامل ایده آل جهانی
جالبه که یک موسسه توی کشور ما وجود نداره چارتا نکته به مردم مون یاد بده قبل از سفر. اونایی که با کاروان میرن که خود کاروان ها یه سری توضیحات میدن اونایی هم که خودشون انفرادی میرن که اصلا هیچچچ!
اصلا کسی برای رسالت ملت ما که چیزی نزدیک به سه میلیون نفر از این راهپیمایی باشکوه رو تشکیل میده ، حرفی نداره. انگار نه انگار سه میلیون رسانه ی قدرتمند داریم به عراق می فرستیم. دریغ از یک برنامه ریزی ساده برای خروجی و بازدهی بیشتر. این همه جمعیت میرن اون کشور و نزدیک ده روز در خاک شون میخورن و میخوابن و زیارت میکنن و برمیگردن.
درصورتیکه کشورهای مدرن از کنار کوچکترین توریستی که به کشورشون وارد میشه ساده نمی گذرن. ما به حداقلی از این رویداد جهانی بزرگ اکتفا کردیم و بس.
فقط یه موردش رو اگه بخوام مصداقی بگم ، کشور عراق بشدت درگیر دخانیات هست. سیگار که مرد و زن و جوون و پیرشون تا دلت بخواد میکشن. قلیون و هزار چیز دیگه هم همینطور.
اون وقت فقط در نظر بگیرید ایرانی ها همراه خودشون یه عکس ببرن اون جا که فقط روش نوشته شده باشه: "میخواهم زنده بمانم تا بیشتر برای امام حسین خادمی کنم". بعد کنار همین نوشته یک عکس طراحی شده از واقعیت تلخ رابطه سیگار با کاهش عمر انسان بنویسیم.
تصور کنید چه انقلابی خواهد شد: ترک میلیون ها سیگار در راهپیمایی بزرگ اربعین به عشق ارباب.
دوم. مسئولین فرهنگی
شاید بزرگ ترین درد ما از این جا باشه. جایی که هیچ چیز سر جاش نیست.
دقت کردید مسئولین ما یک کمپین ساده هنرمندان شرکت کننده در پیاده روی اربعین ایجاد نکردند؟ دقت کردید چقدر کار رسانه ای روی این پیاده روی که بزرگ ترین تجمع دینی جهانیه ، کم شده و میشه!؟
میشه بپرسم بودجه های مسئولین فرهنگی ما کجاست دقیقا؟ چه فرصتی بهتر از صدور انقلاب اسلامی در این ایام؟
روحانیت ما که به سه زبان زنده دنیا مسلط باشند کجان؟ چرا اینقدر فرصت بسادگی از دست میره؟
جالب اینکه عده ای از روحانیون فرهنگی ما اصلا گیج میزنن. چطور؟ عرض میکنم.
خانم ایرانی توی حال و هوای خودش با پای تاول زده و کوله بار سنگین روی دوش و اشک به چشم و زیارت عاشورا به لب، داره با پای برهنه بسمت ضریح عشق و عاشقی میره. اومده چند ثانیه روی صندلی استراحت کنه. یه آقای روحانی فرهنگی مثل کسی که انگار سوژه شو پیدا کرده باشه ، میره جلو و میگه: خانم حرامه! والله حرامه!
خانم بنده خدا شوکه میشه! ماجرا چیه؟ حاج اقا میگه: خب چرا پای برهنه ات رو میذاری نامحرم ببینه؟! برای مستحب ، گناه میکنی؟!
هیچی دیگه. جاتون خالی! شخصیت خانم نابود میشه و شوهرش هم گویا جوابی برای حاج آقا میذاره! خانم هم بی توجه و البته ناراحت از این برخورد تلخ و سنگین کمی بعد بلند میشه و به مسیر ادامه میده.
حاج اقا از رسالت اش(!) که برمیگرده ، میگم حاج آقا الان آروم شدید؟ الان دیگه همین یه مورد مونده بود که شما بحمدلله اصلاح کردید!؟! میگه جوون این گناهه!
میگم شما در حوزه علمیه "حسن الظن" نشنیدید؟ حداقل اون کارت "نماینده فرهنگی" رو از سینه مبارک بردارید بعد اینطور حال مردم رو که یکسال منتظر این روزها و این حال معنوی موندند ، توی شیشه کنید! میگه چطور؟
میگم حاج آقا شما یک درصد! فقط یک درصد احتمال نمیدید ایشون مرجع تقلیدشون شخصی مثل ایت الله مکارم شیرازی باشند که پا رو زینت زن نمیدونند؟ میگه جدی؟ عجب! میگم برفرض اصلا ایشون مرتکب اشتباه شده (که نشده) ولی دیگه جلوی این همه زائر بری موشکافانه یکی رو گیر بیاری پیش شوهر و خانواده اش با این سیستم نهی از منکر کنی ، کجای فرهنگ خادمی ماست؟
یا اون حاج آقایی که خودش از طرف سازمان بوووووق در جمهوری اسلامی ، روز اربعین با لباس روحانیت سینه خیز و همراه با اون زوار اهل بدعت ، توی بین الحرمین میره و میاد. یا اون اقای فرهنگی دیگه که به دختر شش هفت ساله بگه این چه وضعشه برو درست لباس بپوش. اونم در اوج معصومیت و پاکی دنیای دخترانه یک کودک.
یا اون آقایی که همه میدونن مسئول فرهنگی بووووووق ماست! اون وقت میاد توی مسیر نماز جماعت برگزار میکنه. بعد بدلیل کمبود جا خانم ها هم ردیف آقایون با فاصله یک کیف زنانه(!) به صف نماز جماعت متصل میشن و نماز میخونن. بعد برمیگرده میگه از نظر فقهی مانعی نیست!
من نمیدونم چطور مانعی باید باشه تا از نظر فقهی مشکلی پیش بیاد! خانم و اقا دوش به دوش هم توی صف همدیگه دارن نماز جماعت میخونن با فاصله یک کیف! اون وقت دقیقا از نظر فقهی مانعی نیست!؟
مسئولین فرهنگی ما اونقدر در ریز جزییات بی ارزش دخالت دارند ، متاسفانه در وظیفه های کلان خودشون ندارند!
شاید باورتون نشه ولی اگر ما دغدغه ای به اسم نماز جماعت اول وقت رو برای زائرین ، تیتر میکردیم ، واقعا میتونستیم بزرگترین نماز جماعت دنیا رو از صحن حرم امیرالمومنین تا حرم سیدالشهدا برگزار کنیم. فکرش رو بکنید! اما حیف که مسئولین ما جاهای دیگه ای سرگرم بودند.
توی گروه ما ، رفقا تا به کسایی می رسیدن که فرق سرشون جای قمه بود، اول با شوخی و خنده باهاشون صمیمی می شدند بعد آخرش میگفتند: "ببین عمو. ضربه به سر ، عقل ادم رو کم میکنه. امام حسین شیعه ی خنگ نمیخواد. شیعه ی زرنگ و خوش فکر میخواد." پسره با تکون سر ، بدین صورت: یه چشمک میزد و از ما دور میشد. خب این یک حرکت فرهنگی کوتاه ولی موثر.
یا مثلا وقتی یه جوون تقریبا بیست ساله عراقی سیگار بدست میدیدیم ، میگفتیم: چند سالته؟ جواب میداد: 19. یکی مون با تعجب فیلم بازی میکرد که: "واقعا؟! بهت میخوره بالای 30 باشی!" بیچاره کپ میکرد. میگفت چرا اخه اینو میگین؟ اون وقت یکی دیگه مون با خنده نرمی میگفت: "بخاطر سیگارته. سیگار آدم رو خیلی پیرتر نشون میده." دیگه جوونه رو به حال خودش میذاشتیم. یعنی قیافه اش دیدنی میشد!
حالا بسنجید همین حرکات کوتاه اما درگیر کننده رو با برخی اخلاق های تند بعضی مسئولین فرهنگی.
در پایان این دو پست ، باز هم اشاره میکنم: اینها کاستی های این راهپیمایی بود. بی شک درخشش شهردار جهادگر و ایرانی کربلا ، توزیع بسته های فرهنگی شیک و شکیل ایرانی در مسیر ، جمع آوری نرم تصاویر صادق شیرازی و جایگزینی با تصاویر مشترک علمای ایران و عراق ، افزایش جمعیت هلال احمر و وضعیت پزشکی مسیر ، گستردگی موکب های ایرانی در مسیر و همچنین انس و الفت بیشتر و بیشتر مردم دو کشور با هم و پایبندی به اهمیت برگزاری نماز جماعت اول وقت نسبت به سال های گذشته از پیشرفت های چشمگیر ما در اربعین 1393 بود.
-------------------------------------------------
* به نام نامی آقا جواد الائمه سلام الله علیه ، اربعین نوشت های کریمانه به رقم شماره 9 رسید. از این به بعد ان شاءالله اجتماعی و جهادی خواهم نوشت.
** عشق نوشت: چنان از برق ِ چشمانِ سیاه ِ یار می ترسم / تو گویی داعش ِ وحشی ، ز سردار ِ سلیمانی!
- ۱۳ نظر
- ۱۹ دی ۹۳ ، ۰۳:۵۶
- ۱۲۲۶ نمایش