جهادی نوشت (26)
راستی خورشید با آبی چه زیبا می شود!
گفتم که پر از عطر بهاری بانو.
خب حرف بزن گاه گداری بانو.
گفتی: به خدا حرف ندارم آقا
گفتم: به خدا حرف نداری بانو!
نوروز امسالم، طعم عسل تبلیغ متاهلی را در آب و هوای دو نفره بلوچستان چشیدم.
تعجب میکنم که این خاک غریب، متهم است به حرارت طاقت فرسا و آلودگی درد افزا.
اما مگر این حجم محبت مردمان روستا، در حریر نوازش همسری آرام و دریــایی، چیزی جز "بهشت" را تداعی گر است؟
بگذار با تو عالم خود را عوض کنم:
یک لحظه تو به جای من و من به جای تو
این حال و عالمی که تو داری برای من
دار و ندار و جان و دل من برای تو ...
یار تبلیغ و جهاد من!
بودنت مرا آزاد میکند. از جشن فراموشی ها.
دویدنت پا به پای من، نیروی انگیزشی میشود برای فراز و فرودهای مسیرم.
حضورت در خستگی سختی هایم، نمایشگاه ایثار و مقاومت است تا بمانیم به پای آنان که مانده اند.
خودت را بگذار جای من
اگر مثل من، عاشقت نشدی
دوباره خودم عاشقت می شوم!
گویند خداوند به موسی ع فرمود: شکر مرا به جای آور.
موسی عرض کرد: مرا توان شکر تو نیست یا الله.
پاسخ آمد:
"شکر ما همین است! همین که بدانی هرچه شکر گویی، یارای حقیقت شکر ما را نداری".
چیزی برای به رخ کشیدن از یار زندگی سوره کوثر ندارم. هرچه هست فضل است و کرامت.
هراسم از این است که چشم هایم را به روی نعمت های نهان و عیان اش فرو بسته باشم.
چه کفرانی از این بالاتر؟
ندیدن اقیانوسی که ماهی، عاشقانه در آن نفس می کشد!
جهاد ات قبول یار جهاد من!
بعد از مادرمان، تمام این موهبت الهی از آن توست.
دلت شاد و روزگارت، بهشت و ... روزت مبارک!
---------------------------------------------------
* عشق نوشت: تو در کنار خودت نیستی نمی دانی / که در کنار تو بودن، چه عالمی دارد!
- ۹۵/۰۱/۱۰
- ۸۳۸ نمایش
دعا کنید ما هم لیاقت کار مهادی رو پیدا کنیم😢