نخل طلای هنر ایرانی
همزمان با جشن میلاد حضرت موعود، اتفاق خجسته ای برای سینمای ایران رخ داد و فیلم «فروشنده» با کسب عنوان بهترین فیلمنامه و هنرنمایی بهترین بازیگر مرد جشنواره یعنی آقا سید شهاب الدین حسینی؛ این هنرمند دوست داشتنی در جشنواره معتبر «کن» درخشید.
تردیدی نیست که برای کسب اعتبار، در جشنواره های خارجی باید در معیار و مقیاس صاحبان جشنواره فیلم ساخت. حتی اگر چنین تصور نشود که پشت صحنه اغراض مریض سیاسی وجود داشته است.
اما در این نوشتار می خواهم کمی دیدمان را تغییر دهیم.
چرا تا صحبت از جشنواره های جهانی مثل گلدن، کن یا اسکار می شود، مفهوم سیاست را به اوج معنای کثیف و منفور آن می بریم و فریاد می زنیم همه چیز سیاسی است و مرگ بر اسرائیل؟ اما وقتی صحبت از جشنواره های داخلی مثل فجر می شود، با این همه رذالت فرهنگی آشکار و نهان، نوای گل و بلبل و عندلیب همه جا فراگیر می شود و نمی گوییم مرگ بر خائن؟
اینکه هر جشنواره ای مناسبات فکری خود را دارد، امری است طبیعی و صد البته ضروری. اما آیا هر نوع ورود به پازل طراحان جشنواره های جهانی، لزوما پذیرش تمام افکار و آرای برگزارکنندگان آن و حامیان آن است؟
به صراحت معتقدم نباید چشم سینمای ما به دست آن ها باشد. اما بپذیریم «کن» جشنواره معتبر و موثری است؛ چه دوست داشته باشیم چه نداشته باشیم. کار تحلیل رسانه با انکار قدرت جهانی و پالس سنجی سیاسی جلو نمی رود.
هیچ وقت نباید اجازه داد قداست "هنر" فدای سیاست شود. کدام فیلم برگزیده در تاریخ جشنواره های خارجی، جایزه گرفته است که از لحاظ هنری و ساخت سینمایی غیر ارزنده بوده است؟ طبعا رویکردهای سیاسی نزدیک به آرای جشنواره هم مثل هر جای دیگری در جهان، در داوری دخیل می باشد.
اهالی سینما بخاطر دارند سال 91 فیلم فرانسوی «Artist» در یک شگفتی، پنج جایزه جهانی را در یک سال به خود اختصاص داد. ماجرای یک ستاره سینمای صامت که با ورود صدا به سینما همه چیز خود را از دست میدهد. این ستاره سینما، باعث ورود جوانی به دنیای سینما می شود که بعدها به اوج شهرت می رسد. اما زمانیکه دیگر خبری از ستاره افول کرده سینمای صامت نیست. پس با تمام وجود برای احیای دوباره او می کوشد. لابد این هم سیاسی است!
پیام ضمنی آثار ارسالی به جشنواره های خارجی، "جهانی اندیشیدن" است. به عبارت دیگر، تمام فیلم ها، جامعه آزاد را به تصویر می کشند و به همین دلیل، طبیعتا درون مایه اعتراضی دارند و این، اصلا به معنای "سیاه نمایی" نیست.
اگر زبان رسانه را بدانیم، نه یک برش از اجتماع مان را سیاه نمایی ترجمه خواهیم کرد و نه حضور یک فیلم از صدها فیلم ایرانی ارسالی به این جشنواره ها را تنها معرف و نماینده ی فرهنگ ملی خواهیم دانست.
معتقدم به استقبال حوادث برویم و از آن ها فرصت بسازیم. همین تریبون کوتاه برای شروع صحبت های بهترین بازیگرد جهان: "الهی شکر"، یاد نعمت پدر و تقدیم جایزه جهانی خود به مردم سرزمین ایران. اصلا همین فارسی صحبت کردن بازیگر ایرانی در جشن. این ها چیز کمی است؟ هرگز.
بزرگ ترین هنرمند کسی است که هر پازل طراحی شده را در خدمت آرای خود به کار گیرد.
نخل طلای هنر ایرانی، نباید موجبات هول حلیم و افتادن در دیگ را فراهم کند. همانگونه که نباید تحقیر گشته و بی ارزش قلمداد شود.
-------------------------------------------
* عشق نوشت: من که اصرار ندارم، تو خودت مختاری / یا نرو، یا که بمان، یا نگهت میدارم!
- ۹۵/۰۳/۰۳
- ۹۰۱ نمایش