13 و 27 دقیقه
آخرین بازدید صفحه تلگرام اش، دیروز 13:27 دقیقه را نشان میدهد.
اصلا دکتر مگر وقت می کند تمام پیام های تلگرام اش را بخواند؟
تنها شاید پیام هایی را برای خواندن انتخاب کند که در آن، دست نیازی عاجزانه به سوی اوست یا احساس کند می تواند به آن فرد، خدمت خاص یا بیشتری ارائه دهد.
فقط خدا می داند در فاصله ی دیروز ساعت 13:27 تا همین امروز ظهر، چه مستقیم و چه غیر مستقیم در حق چند نفر در این دنیا، خالصانه مادری کرده و برایشان، در عمل، خوب شدن عزیزان شان را آرزو کرده است.
اصلا مگر خانم دکتری با آن همه مشغولیت، وظیفه دارد با تلفن شخصی اش، حال بیماری را که اصلاً نه او را دیده، نه می بیند و نه حتی خواهد دید، پیگیری و برای بهتر شدن اش دعای خیر کند؟
اصلا مگر دلسوزی قبل و بعد بیماری جزء وظایف یک خانم دکتر باکلاس و حرفه ای است؟
ببینم. اصلا چه کسی حاضر است شیک ترین میزهای ریاست و صندلی های تشریفات را یکجا به یک طبابت ساده در موسسه نگهداری کودکان بی سرپرست یا پیگیری امور بیماران بی بضاعت، بفروشد؟
مگر آدم چند بار متولد می شود و عمر می کند که فرصت تجربه ی آن همه پست و ژست را داشته باشد؟!
در ازای این خلوص اش، کم او را محکوم به جریان های خاص و حمایت های خاص می کنند و برایش می زنند!؟
اصلا مگر مملکت ما می تواند از هنر نابغه ای به دور از انگ ها و برچسب ها استفاده ببرد؟
چه می گویم؟ برای که اصلا می گویم؟
این حرف ها برای ما و جامعه ی پزشکی ما، دیگر «سارا شریفی» نمی شود.
حالا که ماشین، درست از وسط قلب شریف دکتر شریفی گذشت.
دیروز 13:27 دقیقه، آخرین بازدید دنیای او بود!
و تو باور کن آدم های خوب، حوصله ی ماندن در این قفس تنگ را ندارند.
دنیا بازهم خجالت زده شد.
یک "آشنای گمنام" دیگر هم، برای آخرین بار گفت: یازهراس.
تمام کودکان بی سرپرست و خانواده های بی بضاعت هم امشب دعا بخوانند،
باز هم آخرین بازدید صفحه تلگرام اش، دیروز 13:27 دقیقه را نشان میدهد ...
23 فروردین ماه 1395
------------------------------------
عشق نوشت: دلگیرم از تقدیر و دستم بند جایی نیست/ لعنت به آغازی که آن را انتهایی نیست!
- ۱۴ نظر
- ۲۵ فروردين ۹۵ ، ۲۱:۵۳
- ۱۱۳۲ نمایش