اربعین نوشت (3)
بفرما نوشابه اصل تگری!
هرچی فکر میکردیم و توی ذهن مون تصور میکردیم، توی این موکب های پذیرایی عراقی ها پیدا میشد! یعنی از کباب ترکی و پفک و فلافل بگیر تا حمام آب داغ و نخ سوزن برای دوختگی لباس! کافی بود از ته دل بخوای تا برات فراهم بشه. البته اگه روت بشه توی مسیری که با اهل بیت ارباب ، اون طور شده چیزی بخوای ...
یکی از بچه ها با یک سلام و علیک گرم توجه مون رو به یکی از عجیب ترین موکب ها جلب کرد! موکب اختصاصی "نوشابه"!
توی این موکب هیچ خوراکی و نوشیدنی جز "نوشابه مشکی" پیدا نمیشد! یعنی کف کرده بودیم از این سطح فوق العاده ی کار!
شروع کردیم به تو رگ زدن! خوبی اش این بود که نوشابه، پذیرایی های داخل مسیر رو داشت هضم میکرد و جا برای سری های بعدی ایجاد میشد! خیلی خوشمزه بود ولی مزه اش با مزه نوشابه فرق میکرد. انگار یه ورژن دیگه ای از نوشابه بود!
هرکی میرسید از شدت تعجب، یه جورایی کشیده میشد به سمت موکب و یک استکان نوش جان میکرد.
برام سوال شد که داستان چیه! با حالت یکدستی لهجه عراقی گرفتم و رفتم جلو به طرف گفتم: ما که خوردیم. ولی بهم بگو ماجرای این نوشابه چیه؟ تابلوئه کسی نمیاد یه موکب بزنه که توش فقط نوشابه به ملت بده. مگه نه؟
رییس موکب بعد از پرسیدن کشور و شهرم، ازم قول گرفت که سلامش رو به امام رضا برسونم تا راست حسینی ماجرا رو بگه. قول دادم. دستم رو گرفت و رفتیم کمی اون طرف تر پشت خیمه. صحنه ای می بینم که چشمام از حدقه بیرون میزنه:
ادامه داد: این ها نوشابه نیست. شربت لیمو عراقیه! من هرکار میکردم تا زائرای امام حسین از این شربت من خوش شون بیاد و هرکس یه ذره فقط ازش بخوره و بره ، نمیشد. دلم میخواست فقط یه نفر رو توی مسیر سیراب کنم. اما کسی استقبال نمیکرد. واسه اینکه شربت بی ارزش من هم خریدار داشته باشه به اجبار داخل این بطری ها می ریزیم تا به بهانه نوشابه هم که شده یکی دو نفر در حد نصف لیوان ، اینجا بدست من سیراب بشن. ولی والله قسم این شربت به اسم امام حسن علیه السلام متبرکه.
چیزی از نوشابه کم نداره...
موندم! نفهمیدم اونایی که تاحالا خوردم نوشابه بوده یا امروز برای اولین نوشابه ی اصل خوردم!؟
-------------------------------
* همه در حسرت کربلاییم. این روزهای سخت و عجیب رو با "شیار 143" راحت تر تحمل کنید.
** این هم به اصرار دوستان. اگر کسی اربعین نوشت های وبلاگ قبلی رو نخونده : اینجا
*** عشق نوشت: تا لطف حسن هست، گدایی عشق است/ دور و بر شاه، بی نوایی عشق است
خاک حرمش به کیمیا می ارزد / اصلا ؛ همه چیز مجتبایی عشق است ...
- ۲۹ نظر
- ۳۰ آبان ۹۳ ، ۲۳:۱۵
- ۱۸۹۹ نمایش