کـریمانــه

لحظاتی باشکوه پر از سادگی

کـریمانــه

لحظاتی باشکوه پر از سادگی

کـریمانــه

اینجا تکه هایی از لحظات زندگی باشکوهی را می خوانید که لطف "کریمانه" شامل حالش شده است ...

و سوره کوثر پیش از اینکه یک اجتماعی نویس باشد، یک "جهادی نویس" بوده و هست و خواهد بود ...

******************************
معتقدم هر بزرگواری که وارد "کریمانه" میشود، فقط بواسطه ی خدای حضرت زهرا س و خوش روزی بودن او است.

******************************
اینجا دیانت و سیاست به هم تنیده است. اما این، لزوما به این معنا نیست که پیرامون مباحث سیاسی کشور پست جداگانه گذاشته شود و به بحث و نظر پرداخته شود. چشم ها را باید شست!

******************************
هرگونه برداشت، کپی از مطالب، استفاده از قسمت یا تمام متن، تحت هر عنوان، حتی بدون ذکر منبع، نه تنها حلال و مجاز می باشد، بلکه بعنوان نویسنده ی حقیقی و حقوقی مطلب، نشر دهندگان نوشته ها رو در ثواب نگارش آن ها شریک میکنم.

******************************
تقریبا بالای 95 درصد از مطالب این وبلاگ ، تولیدی است و در هیچ جای فضای مجازی قابل جستجو نیست. این را نه از برای خودبزرگ بینی و غرور، که برای توجه و تعمق متفاوت و ویژه در پست ها نسبت به سایر نوشته های فضای مجازی، میگویم.

******************************
و حرف حساب: آیت الله فاضل ره فرمودند:
" 50 سال است دارم اسلام می‌خوانم. بگذار خلاصه‌اش را برایت بگویم. واجباتت را انجام بده. به‌جای مستحبات تا می‌توانی به کار مردم برس. کار مردم را راه بیانداز.اگر قیامت کسی ازت سوال کرد، بگو فاضل گفته بود..."

یازهرا س.

مطالب پربحث‌تر
پیوندهای روزانه

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «جوان گرایی» ثبت شده است

جهادی نوشت (7)

۲۵
شهریور

به طعم بغض (1)

گاهی اوقات اگه ننویسی، به تاریخ که خیانت میکنی هیچ ، به آینده هم خیانت کردی. بغض های من رو از ایران می شنوید. اینجا تهران! پایتخت جمهوری اسلامی ایران. دقیقا همون جایی که سید مرتضی آوینی ره گفت: اینجا همه آزاد اند

جز حزب اللهی ها. 

- خدا میدونه تماشای چهره نورانی شما دوستان جهادگر که حقیقتا نمونه ی یک بسیجی واقعی هستید ، چقدر شیرین و انرژی بخش هست. کاش همت ها و باکری ها و شوشتری ها بودند تا ببینند نسل غیرت مند و بیدار جوانان ما اینقدر محکم پای آرمان های شهدا و امام راحل ایستادند.

این صحبت های آغازین یکی از مطرح ترین مسئولان کشوری در امر جهاد و سازندگی در جلسه خصوصی و مهم دیدار نمایندگان دو گروه پرسابقه و زحمتکش جهادی کشوره و این عبارت های کلیشه ای دهن پر کن، همون اول بهمون هشدار میده که حواسمون باشه آقای مسئول گویا هندونه فروشی هم بعنوان شغل دوم دارن و به کثرت از فن هندونه زیر بغل دادن استفاده می برن! مخصوصا با اون لحن کتابی و رسمی مشکوک.

- تشکر حاج آقا از فرصتی که به ما دادید و بالاخره بعد از دو مااااه (!) پیگیری تونستیم حضرت عالی و دوستان رو زیارت کنیم. راستش دغدغه ها کم نیست. بی مهری ها هم که خدا برکت بده اصلا از زمین و زمان باریده و می باره! اگر اجازه بدید ما با یک تحلیل از نقاط قوت و ضعف مجموعه های مربوطه جلسه رو آغاز کنیم؟

- پس اجازه بدهید حقیر دقایقی عرایضم را محضر شما برادران و خواهران بزرگوار که در حکم شهدای زنده و افسران خط مقدم جنگ نرم هستید عرض کنم و بعد بیانات شما بزرگواران را شنوا باشیم.

خدایا کجای مجالس رسمی گفتگو، ابتدا میزبان صحبت میکنه و بعد میهمان جمع بندی!؟ و این چنین بود که آقای مسئول دقیقا چهل و پنج دقیقه صحبت کرد! فقط هم توصیه ها و احادیث تکراری و عبارت های کلیشه ای. جلسه ای که قرار بود یک بار هم ما صحبت کنیم بجای آقایون! یکبار از درد هایی که دیدیم و بغض هایی که از مردم محروم کشور با خودمون به جلسه اوردیم حرف بزنیم.

- حاج آقا تشکر. اما راستش گوش ما از این حرف های روی کاغذ پره. اگه ناراحت نمی شید اومدیم برای انقلاب اسلامی دو کلمه عمل بزنیم بجای حرف! اگه اجازه میدید بریم سر این موضوعات.

- بله بله. ما برای همین امروز اینجا هستیم. فقط بنده یک ربع دیگر باید مرخص بشوم در افتتاح برنامه ای حضور داشته باشم. چرا که آنجا برنامه سخنرانی دارم. حتما باید در آن شرکت کنم!

یعنی بشکه آب یخ میریزن رومون. در بهت و حیرت همکارا همه چهل صفحه نمودار برنامه ها و طرح های اجرایی و گزارش های چهار ساله که برای ارائه و صحبت توی دستمه از دستم رها میشه. این همه انگیزه داشتیم برای یه چنین روزی. اون وقت آقا باید تشریف مبارکش رو ببره. رسما سایلنت میشم بدون ویبره!

با سکوت معنادار من ، یکی از خواهران بحث رو جلو می بره که حداقل از همین چند دقیقه بشه یه جور استفاده کرد. رو به آقایون میگه شما باید روی طرح های آماده ای که گروه های جوان و فعال منطقه برنامه ریزی کردند حساب باز کنید تا این فرصت استثنایی تفکر جوان به بدنه تجربه های شما مسئولین پیوند بخوره و حرکات نو رو خیلی زود شاهد باشیم. اما ناگهان آقای مسئول ... !

- ببینید درست است که شما در ظاهر نگران بحث محرومیت زدایی در کشور می باشید اما خوب است گاهی به خودتان یادآوری بفرمایید که توقع اهمیت دادن به یک گروه از جوانان خام و نا پخته و مخصوصا احساسی که توان تشخیص خیلی از مسائل ساده و پیش پا افتاده را هم ندارند، خلاف عقل است!

ما همگی: 

- ببینید برادران و خواهران! راستش را بگویم، ما همان قدر که از خطر دشمن در خاک مان هراس داریم از وجود افرادی مثل شما نیز در واهمه ایم!

دوباره ماها:  

- من که همان ابتدا تقدیر خودم را از شما جهادگران با الفاظ نشان دادم ، دیگر چه اصراری به دخالت و دستکاری در اموری که به شما ارتباطی ندارد. ما بزرگ شده این انقلاب هستیم. مطمئن باشید از شما بیشتر نگران هستیم. حالا یک سری دنیا ندیده بیایند برای ما برنامه بیاورند که چه کنیم چه نکنیم خیلی زور است! همین کم مانده است عقل ما را حمار میل کند و ما پذیرای این اوراق پیشنهادی حضرات تان شویم که به ارزنی هم نمی ارزد. خودتان هم واقف هستید که گاهی انسان می آید ابرو را درست کند چشم را نیز ...

کلکسیونی از بغض وجودم رو فرا می گیره. نه بخاطر این کلمه ها و این برخورد!

فقط یک لحظه تصور میکنم که رهبر و مقتدا و فرمانده ی من با چنین ادمایی داره نظام جمهوری اسلامی ایران رو اداره میکنه.

-----------------------------------

* عشق نوشت: همین که بهتری الحمدلله ... جدا از بستری الحمدلله... 
همین که باز برگشتی به خانه ... به بیت رهبری ، الحمدلله ... 

  • ۴۴ نظر
  • ۲۵ شهریور ۹۳ ، ۱۷:۴۳
  • ۲۱۴۱ نمایش
  • سوره کوثر