کـریمانــه

لحظاتی باشکوه پر از سادگی

کـریمانــه

لحظاتی باشکوه پر از سادگی

کـریمانــه

اینجا تکه هایی از لحظات زندگی باشکوهی را می خوانید که لطف "کریمانه" شامل حالش شده است ...

و سوره کوثر پیش از اینکه یک اجتماعی نویس باشد، یک "جهادی نویس" بوده و هست و خواهد بود ...

******************************
معتقدم هر بزرگواری که وارد "کریمانه" میشود، فقط بواسطه ی خدای حضرت زهرا س و خوش روزی بودن او است.

******************************
اینجا دیانت و سیاست به هم تنیده است. اما این، لزوما به این معنا نیست که پیرامون مباحث سیاسی کشور پست جداگانه گذاشته شود و به بحث و نظر پرداخته شود. چشم ها را باید شست!

******************************
هرگونه برداشت، کپی از مطالب، استفاده از قسمت یا تمام متن، تحت هر عنوان، حتی بدون ذکر منبع، نه تنها حلال و مجاز می باشد، بلکه بعنوان نویسنده ی حقیقی و حقوقی مطلب، نشر دهندگان نوشته ها رو در ثواب نگارش آن ها شریک میکنم.

******************************
تقریبا بالای 95 درصد از مطالب این وبلاگ ، تولیدی است و در هیچ جای فضای مجازی قابل جستجو نیست. این را نه از برای خودبزرگ بینی و غرور، که برای توجه و تعمق متفاوت و ویژه در پست ها نسبت به سایر نوشته های فضای مجازی، میگویم.

******************************
و حرف حساب: آیت الله فاضل ره فرمودند:
" 50 سال است دارم اسلام می‌خوانم. بگذار خلاصه‌اش را برایت بگویم. واجباتت را انجام بده. به‌جای مستحبات تا می‌توانی به کار مردم برس. کار مردم را راه بیانداز.اگر قیامت کسی ازت سوال کرد، بگو فاضل گفته بود..."

یازهرا س.

مطالب پربحث‌تر
پیوندهای روزانه

فقه نوشت (2)

دوشنبه, ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۲:۴۲ ب.ظ

یکی از قواعد و قوانین شیرینی که در فقه مقتدر و پیشتازمون داریم، اسمش هست "حرمت إعانه بر إثم".

إعانه به معنای کمک کردن و یاری دادن هست. إثم هم به معنای گناه و هر آنچه غیر رضای الهی خواهد بود.

پس عنوان قاعده می شود: "کمک کردن به محقق شدن هرچه که گناه محسوب میشود، حرام است." 

در یک کلام. اعانه بر اثم = کمک به گناه = حرام.

این گام اول. 

اما حالا بحث اصلی پیرامون این قاعده ی مهم فقهی، زمانی زیباتر و عمیق تر میشه که با فایده ی این قاعده درگیر بشیم.

سعی میکنم با چند تا مثال، بحث رو جلو ببریم.

مثلا ظلم کردن، مصداق گناه و حرام خداست. حالا اگر من، ببینم ظالمی داره از یک بچه یتیم یا یک زن تنها، حقی رو می دزده (چه حداقلی باشه مثل جا زدن توی صف نون و چه حداکثری باشه در حد تجاوز به حریم یا عفت) در این صورت وظیفه شرعی دارم برای احقاق اون حق قیام کنم. وگرنه سکوت من، در حکم کمک به ظلم اون ظالم و تایید گناه و جنایتش خواهد بود. 

درست مثل سکوت صرف و تماشاگونه ی مردم مدینه پشت درب خانه امیرالمومنین و ماجرای سوختن درب خانه.

یا مثلا، تماشای تصاویر غیر اخلاقی مصداق گناه و حرام خداست. حالا اگر من، وسایلی مثل لب تاب، هارد، فلش، گوشی یا حتی خونه و مکان استراحتم رو در اختیار دوستانی از خودم بذارم که میدونم این ابزارها در اون خونه صرف تولید و ترویج برنامه ها و فیلم های مستهجن میشه، این عمل من در حکم کمک به گسترش اون تصاویر و تایید عمل خلاف عفت اون ها خواهد بود.

درست مثل تامین مادی و معنوی باند شبکه های غیر اخلاقی توسط بالاشهرنشینان پایتخت.

یا مثلا، کمک به اقتصاد کشورهای خونخوار و جنایتکار مصداق گناه و حرام خداست. - وقتی حاکم شرع، رهبرمون میگه اگر جنس داخلی هست خرید کالای مشابه خارجی اش ممنوعه؛ - این یعنی چی؟! یعنی تایید اون چه که به اقتصاد کشور های ضد اسلامی کمک میکنه، حرامه دیگه! حتی همین خرید ساده ی مبل خارجی من در شرایطی که مشابه شیک داخلی اون مبل در بازار کشورم هست، مصداق اعانه بر اثم هست و حرام!

یا مثلا، گمراه کردن بشر، مصداق گناه و حرام خداست. فرضا من شغل خرید و فروش چوب دارم. فردی میخواد از چوب های من برای تراشیدن بت استفاده کنه! اگر من به "قصد" اینکه اون فرد، این چوب ها رو تبدیل به بت کنه، اونا رو بهش بفروشم، کمک به گمراهی بشر از مسیر عبودیت و هدایت کردم و عمل حرام مرتکب شدم. چرا که باعث کمک به گمراهی کسانی شدم که پس از تراشیدن بت، اون رو پرستش خواهند کرد.



تا اینجا روشنه؟! بریم مرحله ی بعد؟! 


اما حالا من دارم میرم سفر خارج از کشور مثلا به فرانسه. خب قطعا از بین هزینه هایی که من توی این کشور برای امرار معاش خودم دارم، چیزی هم به دولت شون می ماسه! مثلا مالیاتی که از هتل اقامت یا بلیت های پرواز من به دولت شون پرداخت میشه. پس من دارم با این پول، باعث تقویت این کشور میشم. کشوری که سیاست های خارجی ضد انسانی داره (مثلا همجنسگرایی رو قانونی کرده)! پس عمل من باید حرام باشه دیگه. اما اینطور نیست! 

یا مثلا دارم میرم از شرکت پپسی یا کوکاکولا، که زمزمه ی اسرائیلی بودن اون ها وجود داره، نوشابه بخرم! با خودم میگم این ها برند اسرائیلیه و خرید من موجب تقویت اقتصاد کشور اسرائیل هست! پس خرید این نوشابه مساویه با کمک به اقتصاد کشور متجاوز اسرائیل! پس من دارم با پولم، این رژیم غاصب رو تایید میکنم! اما اصلا اینطور نیست! 

چرا؟ 

میگم براتون.

چون طبق بیان شیوای نابغه ی فقاهت جهان تشیع، مرحوم شیخ انصاری رحمت الله علیه، 

إعانه بر إثم در کنار «فعل» با مفهوم "قصد" شناخته می شود.

یعنی چی؟ 

یعنی اینکه تنها درصورتی عمل من حرام خواهد بود که من "قصد" و نیت کنم که در هدف گناه یا حرامی شرکت کنم. یا مطمئنا بدانم که با کمک عمل من، فلان فعل حرام ثمر خواهد داد. اما اگر بدون قصد و ناخواسته در وقوع حرامی شریک شدم، گناهی متوجه من نخواهد بود.

مثلا من انگور فروش هستم! نمیدونم آقای الف که برای خرید انگور اومده، میخواد به چه نیتی ازم انگور بخره! برای استفاده از میوه ی انگور یا تبدیل اون به شراب!؟ اینجا من حق تجسس توی زندگی آقای الف رو که ندارم! از طرفی هم نیت من از فروش انگورهام این نیست که آقای الف حتما باهاش شراب درست کنه! بلکه من دارم کار هرروزم رو میکنم و ممکنه حالا یکی پیدا بشه که برای هدف حرامی، انگور بخره! پس دیگه تکلیفی در ازای فروش انگورم روی دوش من نیست.

اما توی همین مثال فروش انگور، در صورتیکه من بدونم آقای الف اینکاره است! یعنی کارش همینه که انگور بخره و شراب درست کنه و به مردم شراب بفروشه، اگر نیت من کمک به هدف آقای الف باشه، فروختن اون انگور میشه کمک به گناه و حرام.

یا توی مثال سفر من به فرانسه. قطعا من قصد اینکه اقتصاد کشور فاسدی مثل فرانسه رو تقویت یا با حضورم سیاست های جهانی اون ها رو تایید کنم که ندارم که! بلکه یا برای معالجه و درمان رفتم یا برای همایش یا حتی دیدن مناظر طبیعی اون کشور. پس، چون "قصد" من دخالتی در اون هدف گناه نداره، سفر من حرام نیست و هیچ اشکالی بر اون مترتب نیست. 

یا در مثال خرید و فروش چوب برای تراشیدن بت، اگر اون فرد خریدار، مشهور به این عمل بت تراشی باشه و من هم بخوام با این خرید، اون فرد رو در این کاسبی حرام کمک کرده باشم (چه بیان کنم چه فقط توی دلم نیت کنم)، در این صورت فروش چوب ها میشه اعانه بر اثم و حرام.

یا توی همین مثال نوشابه پپسی، من دارم جنسی رو میخرم که اولا شرکت ایرانی با کارگران ایرانی اون رو به تولید می رسونند. بعد هم برفرض که عایداتی برای کشور اسرائیل داشته باشه، من که نمیدونم و مطمئن نیستم که خرید من ممکنه مستقیم یا غیر مستقیم به دست اون ها سودی برسونه. اما درباره ی خودم میدونم که "قصد" هیچ کمک مادی و معنوی به اون ها تحت هیچ حالت ندارم. پس خرید من نه حرامه و نه کمکی به ظلم جهانی میکنه.

یا در مثال فلش و لب تاب، اگر من خبر ندارم دوستم برای چه کاری لب تابم رو لازم داره و بعدها متوجه بشم که نیازش برای بارگذاری تصاویر غیر اخلاقی بوده، چون نیت و قصدی برای شریک بودن در عمل گناه اون نداشتم، مرتکب گناهی نشدم. طبعا اگر به نیت راه انداختن کار دوستم توی گسترش اون کارهای زشت باهاش همکاری کردم، عقوبت دنیایی و اخروی اون عمل، گریبان گیر من هم خواهد بود.

--------------------------------------------

* خلاصه ای ساده بود از کتاب المکاسب، بحث "احکام بیع الخشب و العنب".

** ان شاءالله برداشت هایی از پیوند مباحث فقهی و مسائل اجتماعی را در فقه نوشت های کریمانه، بروز خواهم کرد.

*** عشق نوشت: عشق، سیبی است که دوران تکامل دارد / اتفاقی است که وقتش برسد، می افتد!

  • ۹۵/۰۲/۱۳
  • ۹۶۶ نمایش
  • سوره کوثر

نظرات (۱۸)

مطلب جامع و خوبی بود متاسفانه هم پپسی را چسبیده اند و کالای ایرانی را...

البته به نظرم در صدور حکم حرمت استفاده از کالای خارجی یه مغالطه کوجکی انجام داده بودید

ولی خوب بود
پاسخ:
ممنون. چه مغالطه ای؟

من نظر شما رو خوب خوندم.
بنظرم شما هم باید یک بار دیگه متن منو خوب بخونید.
  • آفتابگردون ...
  • مطمئن نیستم دقیقا فهمیده باشم چی گفتین یکم سخته! 
    آخه چرا درسای انسانی اینجورین:|
    پاسخ:
    این ها مباحث علوم انسانی نیست! علوم الهیاته. علم کلامه. 
    یعنی دفاع از باورهای دینی با روش عقلی.

    واقعا زیباست :)

    چندباره بخونید. وقتی دقیق متوجه بشید، لذتش رو می چشید!
  • انــــــ ـار
  • سلام
    خیلی دقیق و خوب 



    تشکر
    پاسخ:
    سلام. 

    ممنونم. گوارا.
  • آفتابگردون ...
  • منظورم شاخه علوم انسانیه یعنی یه چیزی مجزا از تجربی!
    میتونم باهاتون رو راست باشم؟! همیشه با پدرم سر گوش کردن به این مباحث دعوا داشتم!! هرچی سعی می کرد متقاعدم کنه من سرکش تر می شدم! واقعا نمیتونم با مباحث اینجوری ارتباط خوبی برقرار کنم یعنی اصلا نمیتونم:| بخاطر همین سعی کردم رشته مو یه جوری انتخاب کنم که نشونه های حقیقت توش تجربی باشه خودم ببینم یعنی! من یا مسائلو اینجوری قبول می کنم یا تعبدی یا چمیدونم استدلال عقلی چیزی! کلا با فلسفه و هرچیزی که برام رنگ و بوی اینجور مطالب و داشته باشه دست خودم نیس مشکل دارم:|
    پاسخ:
    چه خوب که روراست هستید!

    برام جالب شد. 
    چطوری فرق گذاشتید بین استدلال عقلی و فلسفه؟ :)
    بعد بنظرتون علوم تجربی اصیل تر از علوم دینی عقلی هستند؟ :)

    من وقتی از راه عقل سلیم، به حقایق تعبد خداوند مُهر تایید میزنم، لذتی مثل قرائت دعای توسل در روستای اهل سنت بهم دست میده.
    سلام. از ورودت به این بحث جدید و شیرین که مقدمه اجتهاده خیلی خوشحال شدم. ادامه بده. موفق باشی. 
    پاسخ:
    سلام بر استاد عزیزم.
    بله از حضور سحرگاهی و گذاشتن نظر پس از مدت ها کاملا معلومه این خوشحالی!
    خوشحالم که خوشحالید.
    منتظر اصلاح خطاها و اشتباهاتم هستم.

    من علاقه فوق العاده ای به این مسائل دارم.
    اما راستش فقر نخبگان زبده این فن و فاصله گرفتن جامعه از این مسائل، باعث تحریم این نگاه فقهی-اجتماعی حتی در بین اهل علم شده.

    دوست دارم فقه نوشت هامو جدی تر دنبال کنم :)
    سلام به جناب سورۀ کوثر
    خواندم و بهره وافی گرفتم.

    در حین خواندن یاد ماجرای صفوان جمال افتادم که مَرکب های سواری اش را برای انجام سفر حج به هارون الرشید کرایه داده بود. نیتش هم اعانه به ظلم و کمک به ظالم نبود. اما، بد جوری از طرف امام موسی بن جعفر (ع) مورد خطاب و عتاب قرار گرفت...
    نقل است که امام علیه السلام به صفوان فرموده اند به همان اندازه که ته دلت میل داری هارون به سلامت از سفر برگردد و باقیماندۀ کرایۀ تو را بدهد؛ به همان اندازه به پایداری ظالم کمک کرده ای!! و البته صفوان هم غیرت بخرج داد و علیرغم قراردادی که با هارون بسته بود، قرارداد را یک طرفه فسخ کرد و بقیه ماجرا که بسیار شیرین و پندآموز است...

    البته ما همیشه در برابر حکم فقها و اعلم مجتهدین تسلیم هستیم. اما این را هم باید بپذیریم که در باب احکام، آنچه دارای اعتبار است فتوا است. نه منابع فقهی 160 سال پیش. جای منابع فقهی در دانشگاه و حوزه های علمیه است که بر اساس آن موضوعات را مورد بحث و بررسی قرار دهند و نهایتاً منجر به صدور حکم یا فتوا شود برای ما که وظیفه تقلید داریم... 

    غرض این است که برداشت های فقهی از کتاب شریف مکاسب و نقل آن در وبلاگ با برخی مثال های معمولی مثل نوشابه و انگور و چوب و ... که در دنیای پیچیدۀ اقتصاد امروزی محلی از اعراب ندارند، بیش از آنکه موجب هدایت باشد، ممکن است ناخواسته منجر به بی موالاتی و بی توجهی مسلمانان در برابر منافع جبهه استکبار و سرمایه داری صهیونیزم شود. مخصوصاً که اکثر کار بران عزیز، فقط مطالب را می خوانند و کمتر در این زمینه ها اظهار نظر می کنند...

    به هر حال از شما بابت این پست بسیار ممنون و سپاسگزارم... 
    پاسخ:
    سلام عزیز.
    ممنون که وقت میذاری.

    بحث ما و شیخ انصاری هم دقیقا همینه و تعارضی با ماجرای صفوان نداره.
    طبق نوشته خود شما: "ته دلت میل داری هارون به سلامت برگردد." این میشه همون مصداق اعانه بر اثم که گفتیم: چه بیان کنم چه فقط توی دلم نیت کنم.
    درحالیکه ما در مثال سفر به فرانسه، برای فردی در راس حکومت ظلم، ذره ای آرزوی سلامتی و طول عمر دولت ظلم اون یا هزینه مالی نمی کنیم. چه جهت تایید و چه غیر تایید.
    همچنین اضافه کنید پرسش اصحاب از حضرت صادق سلام الله علیه رو که آقا به شراب ساز، انگور بفروشیم یا نه؟ حضرت فرمود: لا باس! اشکالی ندارد! 
    شما که نمیدونید مورد استفاده ی این انگور در کجاست و تبدیل به چه چیزی میشه.
    اما در مثال صفوان این کرایه دادن مورد استفاده مستقیم شخص فاسد دستگاه عباسی قرار میگیره! یعنی شکی نیست که این عمل مصداق اعانه بر ظلم و به قول شما پایداری ظالم هست. برخلاف مساله انگور و نوشابه که چنین چیزی روشن نیست.
    لذا تعارضی نمی بینیم.

    قطعا محل صدور فتوا مراجع تقلید هستند. اما مراجعی که اکثرا آرای شیخ را پذیرفته و در دروس خارج مورد تایید نهایی قرار میدهند. شخصیت شیخ انصاری رحمت الله علیه، اعلم حداکثری مسائل فقهی است که هر طلبه ای برای ورود به دنیای فقه، ناگزیر از مجرای آثار و آرای ایشون عبور خواهد کرد. 

    اما بند آخر نظر شما، متحیرم کرد.
    از نظر حقیر بی موالاتی مسلمانان، در افراط و تفریط های نابجا و ضد بصیرت های جاهلانه یا خائنانه است نه در مواردی که فقه تشیع، حکم جواز صادر کرده است. ما حق نداریم از قانون الهی جلوتر یا عقب تر حرکت کنیم و باید به سراغ تفقه در احکام او بریم. لذا تمام این برداشت های فقهی که متکی به کلام بزرگان فقهای ما و مصداق تلاش و جهاد ایشان در رونمایی از حقیقت هاست، گامی بزرگ برای کشف حقیقت در دوران غیبت امام زمان ماست و موجب هدایت. 
    سلام.
    این پست بی نظیرترین پست این وبلاگه.البته پست های قبلی هم واقعا بهترین و عالی بودن ولی قبول کنین این یه شبرینی فوق العاده ای داره که دیگه نمی دونم چی بگم.
    فقط یه چیزی لطفا متن عربی رو هم بذاری تا شیرینیش صد چندان بشه .
    البته این مطلبو استادمون تذکر دادن.
    منتظر پست های اینچنینی هر چه زودتر هستم.
    یا زهرا سلام الله علیها.
    پاسخ:
    سلام. عاقبت تون بخیر.

    نمیدونم صحبت تون اغراق بود یا بزرگنمایی! ولی بالاخره یکی از همین دوتا بود :)
    همین الانم فکر میکنم به قدری پر لکنت حرف زدم که خیلی از بچه ها، پا به پای پست جلو نیومدند.
    دیگه متن عربی کتاب رو هم بیارم که ... واویلا :)

    حتما. حال و روزم اجازه بده، بیشتر قلم میزنم.

    یازهرا سلام الله علیها :)
    یا مثلا، کمک به اقتصاد کشورهای خونخوار و جنایتکار مصداق گناه و حرام خداست. وقتی حاکم شرع، رهبرمون میگه اگر جنس داخلی هست خرید کالای مشابه خارجی اش حرامه؛ این یعنی چی؟! یعنی تایید اون چه که به اقتصاد کشور های ضد اسلامی کمک میکنه، حرامه دیگه! یعنی همین خرید ساده ی مبل خارجی من در شرایطی که مشابه شیک داخلی اون مبل در بازار کشورم هست، مصداق اعانه بر اثم هست و حرام!


    عرض من نسبت به این قسمت فرمایشتان بود بزرگوار
    مبنای استدلالتان ایراد دارد چون قطعا شما فقه خوانده اید و می دانید رهبری استفاده از کالای بیگانه را حرام نفرموده اند 
    می توانید به سایت مراجعه کنید (لینکش را می گذارم) و الباقی هم به تبع همین استدلال دچار مشکل می شود کما اینکه مساله قصد که فرمودید با فرض حرمت بازهم در این مساله قابل بررسی است

    ولی در کل موید باشید
    پاسخ:
    با هم بخونیم. متن آدرسی که دادید: 
    "اگرچه اینجا نمی‌توانیم بگوییم که این فتوای شرعی است و اگر کسی یک مورد کالای خارجی خریده و بخواهد استفاده کند، او مرتکب کار حرام و گناه شده است، اما از طرف دیگر هم نمی‌توانیم این سخنان را یک توصیه‌ی ساده تلقی کنیم. ایشان در بیاناتشان تعبیر «باید» داشتند اما «باید» به معنای حرمت فقهی نیست. ولی به هر حال همه‌ی کسانی که نظر حضرت آقا برایشان محترم است یا به کشورشان و تقویت اقتصاد کشورشان علاقه دارند، به دنبال پیشرفت کشورشان هستند، به این توصیه گوش دهند. فرقی هم نمی‌کند که این افراد مقلد مراجع دیگر باشند یا مقلد حضرت آقا. به هر حال مجتهد جامع‌الشرایطی که رهبری جامعه را بر عهده دارند و بر قله‌ی اداره‌ی کشور قرار دارند و از مسائل کشور به خوبی آگاه هستند، یک توصیه‌ای به مردم می‌کنند و مردم اگر پیشرفت کشورشان را می‌خواهند باید به این توصیه گوش دهند."

    اون چیزی که برداشت میشه، یک گام پایین تر از حکم حکومتی هست! دقت کنید: "فرقی هم نمی‌کند که این افراد مقلد مراجع دیگر باشند یا مقلد حضرت آقا."
    هرچند ترجیحم اینه که کلمه حرام رو به ممنوع تغییر بدم، اما چیزی از عظمت و هیبت موضوع کم نمیکنه که فرمودید ایراد در مبنا. چون اصلا عبارت من درباره کلام رهبری جمله معترضه است و اصالت نداره! استدلال من بر پایه ی حرمت کمک به اقصاد کشورهای خونخوار و جنایتکار سوار هست نه جمله ی رهبری. مبنا چیزی هست که حرمت اون روشن و بیّن  هست.

    شاید با این شیوه ی نگارشی که الان بعد از ویرایش متن می بینید، این نکته رو تصحیح کرده باشیم.
    من هم ممنون از دقت تون و گوشزد خوب تون.
    http://farsi.khamenei.ir/news-content?id=29126
    پاسخ:
    عاقبت تون بخیر.
  • آفتابگردون ...
  • در واقع منظورم این بوده که از بین سه شاخه علوم دینی و مسکوت و متناقض، من با مسکوت بیشتر ارتباط برقرار می کنم تا علوم پیچیده دینی که شما ازشون نوشتین..
    پاسخ:
    من علوم دینی رو بیشتر شیرین میدونم تا پیچیده!
    همونطور که از متنم هم برمیاد، بنظرم هر انسانی به اندازه تلاش و توفیقش، امکان فهم زیبایی های دینی رو داره.
    با عرض سلام و تقدیم ادب و احترام 
    بنده وبلاگ شما رو دنبال می کنم اگر مایلید شما هم وبلاگ بنده رو دنبال کنید 
    متشکرم 
    پاسخ:
    سلام. ادب متقابل.
    لطف دارید.
    سلام و عرض ادب!
    فقه نوشت ؛ پست متفاوت و جالب و خوبی  ست که به زیبایی و بسیار روان نوشته شده. 
    دست مریزاد!
    ولی اگه ممکنه راجع به این جمله ای که در آغاز متن بهش اشاره فرمودید؛ "فقه مقتدر و پیشتاز"، کمی توضیح بدید. 
    ممنون. 
    پاسخ:
    سلام و احترام متقابل. ممنون. 
    کاش آدرسی از نوشته های شما رو هم داشتیم.

    در موردش حرف زیاده. شعار من همینه. فقه شیعه برتری های خاصی نسبت به سایر مذاهب اربعه داره.
    منتظر باشید تا در پست های بعد، خیلی بیشتر پیرامونش صحبت کنیم.
    آقای الف ندیدم ولی خانم الف توی بیان داریما!:)

    مطلب و بیان شما هر دو زیبا بود+
    پاسخ:
    خوب آمار بیان رو دارید :)

    ممنون از نگاه شما.
    یارب

    خیلی هم خوب و عالی آقاجان مفید بود ..بسیار ..
    خدا خیرتون بده که با این قلم مطالبی اینچنین را بیان می کند ..
    این تک بیت هاتون هم که دیگر هیچ...
    پاسخ:
    همه ز لطف کریم است هرچه که داریم
    گدا هرآنچه که دارد، ز پادشا دارد ...

    سلام برادر.

    تشکر.

    دو نکته خدمتتان عرض می کنم:

    یک. این که صدق عناوین تابع قصد هست یا خیر، گمانم مساله ای اتفاقی نباشد. مدتی ست به مناسبتی جلد یک قواعد فقهیه ی مرحوم بجنوردی را می خواندم. ایشان در بحث قاعده ی غرور این سخن را دارد که صدق عناوین تابع قصد نیست. شاید خوانده باشید؛ اگر نه، شاید بد نباشد رجوعی بفرمایید.

     

    دو. در فقه امامیه مشهور است که می گویند موضوع فقه، فعل مکلف است. و شاید بسیاری از ما این تعریف را قطعی گرفته باشیم؛ در حالی که با ظرفیت هایی که خصوصا انقلاب اسلامی برای فقه ایجاد کرده (و این امکان را ایجاد کرده که برخی بالقوه های فقه، بالفعل شوند) این تعریف مورد تردید جدی است... حالا شاید فرصت خوبی برای باز کردن این بحث نباشد؛ ولی به نظرم برخی قسمت های نوشته تان، آگاهانه یا نا آگاهانه تحت تاثیر آن نگاه مشهور است... فرض بفرمایید بحث حیل ربا که بسیاری فقها آن را مطرح کرده اند و گفته اند می توان با چند حیله ی مشهور، از شر ربا خلاص شد. این حرف در صورتی قابل پذیرش است که ما فقط بخواهیم بگوییم این بابا گناه کرده یا نه (فعل مکلف)؛ اما آیا با حیل ربا، اثرات آن در اقتصاد کلان جامعه از بین می رود؟ جال آیا قواعدی که فقهای بزرگوار ما در شرایط ضعف شیعه و حکومت نداشتن آن بیان نموده اند، می تواند در معادلات پیچیده ی دنیای امروز هم کاملا کارا باشد؟ یا نیاز داریم به تکمیل اصول و قواعد و در نتیجه ی آن تکمیل فقه؟ بحث های مهمی ست که باید از اهلش خواست... بنده تنها طرح بحثی کرده باشم شاید به مرادم رسیده باشم.

    الآن شاید نتوانم بحث را باز کنم. ولی به نظرم اگر در این مورد تاملی بفرمایید بد نیست.

     

    پر حرفی ام را ببخشید

    یا علی

    پاسخ:
    سلام آقا مهدی. ممنون از نگاه تون.

    یک. درسته مومن. برای همین در پاورقی ذکر کردیم شیخ انصاری.

    دو. مدت هاست به این بحث فکر میکنم. قبول کنیم که برای فقه پویا حرکت موثری ایجاد نشده.
    نوشته من اگرچه یک برداشت و نگاه از نص قدیمی فقهاست و فقط وظیفه انتخاب روش بیان رو به صورت مبتکرانه و عامه پسند، داشتم و رسالت بررسی بعضی معضلات موجود در احکام خرید رو داره، اما هرگز از این نکته ای که شما به شیوایی در حد وقت بیان کردید، غافل نبوده و نیست. البته باید بپذیرید که خیلی، منطقه پر ریسک و چالشی خواهد بود. چون مباحث این چنینی، صددرصد تولیدی و مبتکرانه خواهد بود. 

    این دفعه می بخشم تون! ولی منتظرم کامل این مباحث رو باز کنید. استفاده کنیم و یاد بگیریم.
  • میثم علی زلفی
  • سلام
    مطلب طولانی خوبی بود.
    در تلخیص مطالب شیخ یک بخش را ذکر نکرده بودید و لذا در تطبیق های آخری به خطا رفته بودید. و آن مطلب این است:
    گاهی نیت از خود فعل قابل انفکاک است و می توان نیت را بر فعل سوار کرد. مثل همین مثال فروش انگور که می تواند با قصد و بدون قصد استفاده در کار حرام انجام شود
    گاهی نیت قابل انفکاک نیست. یا به خاطر خود فعل یا  مثل نعوذ بالله زنا که نیت مقوم آن است. یا به خاطر استعمال فعل، که اکثر آن در حرام است.
    بله اگر پول پپسی و ... جز در ریختن خون بیگناهان و ... نیز صرف می شد می توانستیم بگوییم گردش در فرانسه و .... به نیت ما بر می گردد. اما اقتصاد فرانسه و صهیونیسم بر گردش این کارخانه ها و ... گردش صنعت توریست است فلذا نیت شما نمی تواند شما را از اعانه ی بر اثم نجات دهد چون چه نیت کنید و چه نکنید اعانه بر اثم انجام شده است.

    بازهم تشکر از مطلبی که نوشتید و تلاشی که کردید.
    پاسخ:
    سلام برادر عزیز.

    یک. لازمه ی چیزی که فرمودید این است که بگوییم هرگونه سفر به کشورهای خارجه تحت عنوان توریست، حرام و اعانه بر اثم خواهد بود. چون قطعا حضور من در کشور فرانسه موجب استفاده مالی در صنعت توریسم این کشور خواهد شد. درحالیکه چنین چیزی بعید از ذهن است و عقلا ناشدنی. چرا که کسی نمی تواند قسم بخورد درآمد حاصله از صنعت توریسم این کشور، مستقیما در خدمت سیاست های ضد انسانی جهانی قرار می گیرد و لا غیر.

    دو. دقیقا محل بحث همین جاست و شما در این تفکیک، باید لحاظ بفرمایید که مرحوم شیخ، "فعل" منجر به اعانه بر اثم را از "قصد" بر آن جدا نمی دانند! حتی مرحوم محقق اردبیلی در مثال ذیل این بحث برای صدق عرفی اعانه بر اثم مثال می آورد که: "همانگونه که مرد ظالمی که در حال زدن مظلومی است از کسی عصا بخواهد برای زدن بیشتر فرد مظلوم و آن کس به او عصا بدهد!" و این، صریحا نشان می دهد که لزوم قصد و نیت مستقیما بر فعل اثر می گذارد وگرنه ما حصل هرچه باشد، خارج از عهده ملکف است.
    بله! اگر در همین مثال مرحوم محقق، بگوییم من قصد ندارم کمک به ظالم نمایم ولی در حین مشاهده چنین ظلم آشکاری، عصا در اختیار وی بگذارم، مصداق جمله نهایی نظر شما خواهد بود. اما حتی فعل تاجری که در حکومت کفر و ظلم، مالیات می دهد طبق نظر ایشون، اعانه بر اثم نیست. حتی تر (!)، مرحوم شیخ انصاری اعلی الله مقامه، حرمت فروش انگور به شراب ساز را نیز از باب اعانه بر اثم رد می کند و آن را صرفا از باب تجری (سوء نیت فروشنده) حرام می داند. تمامی این نمونه ها یعنی در هم تنیدگی فعل و قصد در نگاه مرحوم شیخ.

    سه. در مثال شرکت پپسی، اگر باورتان بر این است که سود حاصل از فروش نوشابه این شرکت منجر به ریخته شدن خون بی گناهان است، اولا البینة علی المدعی! و ثانیا بفرمایید با اثبات اینکه این شرکت مستقیما به اسرائیل خدمات می دهد، چیزی جز گمرک و در یک کلام، نظام اسلامی و آرمان هایش زیر سوال خواهد رفت؟ و ثالثا این برند داخلی خریداری شده به دست صاحبان سرمایه ایرانی، اگر به حالت تعطیلی در بیاید، چند هزار ایرانی بیکار خواهند شد؟

    این صحبت ها در وادی علم هست وگرنه شما سرور و عزیز من هستید اقا میثم.
  • میثم علی زلفی
  • یک- تلازمی بین سفرهای خارجی تحت عنوان توریست و اعانه بر اثم بودن آن وجود ندارد. البته ممکن است برای برخی از این سفرها بتوانیم تلازم عرفی (نه عقلی و شرعی) لحاظ کنیم و لذا اینگونه سفرها حرام است نه همه ی آنها (دقت شود)

    دو- ما نگفتیم شیخ قصدیه بودن را قبول ندارد گفتیم شیخ قصد را از بعضی افعال جدا نمی داند.

    سه- اینکه پپسی داخل کشور ما همان پپسی خارجی است نزاعی صغروی است و نیازمند دلیل و ما صحبتی نسبت به آن نداشتیم. اما خرید پپسی های اصلی سبب بقاء قدرت صهیونیسم و بقاء ظلم وستم اوست که قطعا مصداق اعانه بر اثم است
    پاسخ:
    در بحث یک و دو چیز جدیدی ندیدم که بر پاسخ قبلی در جواب اضافه کنم.
    اما در بحث سه، ادعای شما بر نوشابه های پپسی"اصلی" اگر باشد، ماجرا متفاوت می شود و من نیز با شما هم آوا هستم چرا که در این صورت اصل تمام کالا ها و شرکت هایی که در خدمت سرمایه رژیم غاصب است، اعانه بر اثم است و حرام.
    سلام علیکم
    مغالطه بحث دقیقا در جایی است که شما به استناد فقه فردی، اثبات ودرک فقه حکومتی می کنید.
    شیخ انصاری عالم بزرگی است. اما وقتی یک فقیه در جایگاه ولی فقیه قرار می گیرد، خیلی از مناسبات فقهی به اقتضای حکومت اسلامی و دولت اسلامی تغییر می کند.
    ملتمس دعا
    پاسخ:
    سلام.
    یک نکته بگم، همسنگرانه.

    طوری صحبت نکنید که انگار، کینه وار باید فکر من و امثال من رو از روی زمین پاک کنید.
    ایمان بیارید که شما خوب مطلق و عالم مطلق نیستید! این رو در پست نخل هنر ایرانی هم خواستم بگم اما شکیبایی کردم.
    خداوکیلی حقش نیست اول یک خداقوت بگید به کسی که برای این موضوعات نگرانه و با جسارت طرح شون میکنه؟
    چرا هیچ محبت و انرژی مثبتی در کامنت های بعضی از دوستان نمی بینم؟
    مگر نه اینکه این صحبت ها برای هم قدم شدن ماست در راه بزرگ و پر خطرمون؟
    مگر نه اینکه برای اصلاح، مصلح لازمه و برای مصلح شدن، دلسوزی برای رشد؟

    پس لطف کنید این مدل از سر رفع تکلیف و با لحنی که انگار فقط باید کم و کاست نظر من رو بر فرض فکرتون بگیرید، ورود نکنید.
    جوری نباشید که انگار برای مچ گیری اومدید و باید نشون بدید خیلی چیزها هست که شما میدونید و بقیه خنگ تشریف دارند و نمیدونند.
    کمی نرمی و ملایمت چاشنی روحیه انتقادی تون کنید تا افراد از حرف دین زدن و درد دین داشتن، دلزده و دلسرد نشن.

    در پاسخ به متن انتقادتون هم باید عرض کنم. مساله ی ولایت فقیه اصلا محل بحث پست نیست.
    این پست، یک برداشت از متن کتاب مکاسبه و خلاصه ای روان جهت چشوندن شیرینی های فقه برای مخاطبان.
    پر واضحه کسی در حال حاضر حق تقلید از مرحوم شیخ رو نداره و باید به ساحت صدور فتوای شرعی در زمان حال خودش مراجعه کنه.
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">